بعید است که جنگ منطقهای در خاورمیانه با مرکز آن در غزه به یک جنگ جهانی تبدیل شود، اما خطرات به اندازه کافی واقعی هستند هم از نسل کشی در غزه آن گونه که بسیاری از کارشناسان اکنون از وقوع آن میترسند و هم از تشدید تنش بیشتر که در نتیجه آن قلب نفت خلیج فارس شعلع ور شده و به اقتصاد جهانی در خارج از محور خود آسیب خواهد رساند.
فرارو- سه کارشناس در گفتگو با شبکه "اسکای نیوز" به این پرسش پاسخ داده اند که آیا ما در حال حرکت به سوی جنگ جهانی سوم هستیم یا خیر.
به گزارش فرارو به نقل از اسکای نیوز، دکتر "دیوید ویرینگ" مدرس روابط بین الملل در دانشگاه ساسکس میگوید:"خطرات هستهای باید جدی گرفته شود. از یک جهت وضعیت اکنون بسیار خطرناکتر از سالهای ۱۹۱۴ و ۱۹۳۹ است، زیرا قدرتهای بزرگ همگی مجهز به تسلیحات هستهای هستند. خطر این نیست که یک طرف تصمیمی برای جرقه زدن اخرالزمان هستهای را اتخاذ کند بلکه خطر اصلی در آن است که یک درگیری یا تنش منطقهای به نقطه خاصی افزایش یابد که یک طرف حرکتی را انجام دهد و طرف دیگر آن را اشتباه تفسیر کرده و سپس استفاده مقابل از تسلیحات هستهای آغاز شود.
چنین وضعیتی امکان دارد که رخ دهد، هرچند هیچ طرفی مایل به رخ دادن آن نباشد. ما باید این خطر را به ویژه در مورد اوکراین و تایوان بسیار جدی بگیریم. بعید است که جنگ منطقهای در خاورمیانه با مرکز آن در غزه به یک جنگ جهانی تبدیل شود، اما خطرات به اندازه کافی واقعی هستند هم از نسل کشی در غزه آن گونه که بسیاری از کارشناسان اکنون از وقوع آن میترسند و هم از تشدید تنش بیشتر که میتواند به ایران کشیده شده و در نتیجه آن قلب نفت خلیج فارس شعلع ور شده و به اقتصاد جهانی در خارج از محور خود آسیب زند."
او میافزاید: "ایالات متحده بارها درباره تشدید درگیری در خاورمیانه هشدار داده است با این وجود، امریکا به گونهای عمل کرده که اکنون این نتیجه را به واقعیت تبدیل کرده است. به طور گستردهای این درک عمومی وجود دارد که کاهش تنش مستلزم آن است که ایالات متحده از حمله اسرائیل به غزه جلوگیری کند. با این وجود، اقدام نظامی بیهوده و خطرناک امریکا و بریتانیا علیه انصارالله بازتابی از خودداری واشنگتن از پذیرش این واقعیت است".
"دومینیک واگهورن" سردبیر امور بین الملل اسکای نیوز میگوید: "ما احتمالا از زمان پایان جنگ سرد به جنگ جهانی سوم نزدیکتر هستیم، اما نگران نباشید. واقعیت آن است که اگر پوتین را متقاعد کنیم که هیچ حاشیه فراری برای ادامه ماجراجویی او در اوکراین وجود ندارد درگیری با روسیه کاملا قابل اجتناب است.
اوکراین در این جنگ دچار مشکل است و کمکهای بیشتر غرب هم در اروپا و هم در آمریکا متوقف شده است. آن چه کی یف به آن نیاز دارد بحثهای فرضی در مورد خدمت سربازی اجباری نیست. اوکراین به تعداد بسیار بیش تری از گلوله و سلاحهای پیشرفتهتر نیاز دارد و غرب تاکنون نتوانسته آن را به میزان کافی برای کی یف فراهم کند. غرب موفق نشد پوتین را از مداخله نظامی در گرجستان در سال ۲۰۰۸ بازدارد بنابراین او این کار را دوباره در کریمه در سال ۲۰۱۴ و در سوریه در سال ۲۰۱۵ انجام داد. ائتلاف برای متوقف کردن او بیش از حد بدون ستون به نظر میرسد".
"سایمون دیگینز" تحلیلگر نظامی، اما معتقد است که "ما در دوران پیش از جنگ قرار داریم". او میگوید:" از یک جهت ما همیشه در دنیای پیش از جنگ قرار داریم، زیرا جنگها میتوانند به دلیل محاسبه اشتباه، غرور یا سوء تفاهم و هم چنین طراحی عمدی آغاز شوند. با این وجود، در ماههای گذشته شاهد سروصداهای بلندی بودیم که باعث شده احساس کنیم که تنشهای اجتناب ناپذیر یک جهان پیچیده تنها با جنگ قابل حل است. با این وجود، هیچ چیز اجتناب ناپذیر نیست، اما حمله به اوکراین به طور خاص نشان داد که روسیه جنگ را به عنوان سیاست ابزاری برای تغییر نظم جهانی به نفع خود میداند و نه صرفا به عنوان ابزاری برای دفاع.
هم چنین، چین به دنبال اتحاد مجدد با تایوان است و ایران در منطقه خود خواهان "جایگاه خود در خورشید" است. به طور خلاصه، غیر قابل دفاع بودن استفاده از زور که مبنای نظم جهانی پس از جنگ جهانی دوم بود اکنون از بین رفته است. البته این که کدام کشور مسبب وضعیت ایجاد شده بوده بحثی جنجال برانگیز خواهد بود.
در حالی که ما میتوانیم انگشت اتهام را به سمت روسیه بگیریم روسها هم به حمله سال ۲۰۰۳ امریکا علیه عراق به عنوان استفاده غیرقانونی از زور و قهوه قهریه و خشونت ساختاری ناشی از گسترش قلمروی ناتو به سوی شرق اروپا و به سمت مرزهای روسیه اشاره میکنند. غرب این گسترش را یک انتخاب طبیعی و معقول از سوی ملتها میداند. با این وجود، روسها که مدت هاست خود را مردمی محاصره شده میدانستند معتقدند که برای محافظت از "مادر روسیه" به سنگری از کشورهای دوست یا حداقل سازگار با مسکو نیاز دارند. این قطع ارتباط بین جهان بینیها همراه با تمایل به استفاده از زور و قوه قهریه است که وضعیت شرق اروپا را بسیار خطرناک میسازد.
روسیه در سال گذشته، هزینههای دفاعی خود را به میزان دو برابر افزایش داده و اکنون ۶ درصد از تولید ناخالص داخلی خود یا یک سوم کل هزینههای دولت را صرف ارتش میکند. روسها از جنگ به عنوان فرصتی برای اصلاح، بازسازی و تسلیح مجدد نیروهای خود استفاده میکنند. به نظر میرسد یک آتش بس احتمالا تقریبا تا سال آینده در مورد بحران اوکراین وجود خواهد داشت. پس از آن ما با یک "ارتش جدید روسیه" روبرو خواهیم شد تا در هر نقطهای که پوتین بخواهد از آن استفاده شود. او فهرست بلندبالایی از کشورهایی را در اختیار دارد که میخواهد به آنها حمله کند تا آن چه را که به عنوان فاجعه ناشی از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی قلمداد میکند جبران نماید. ما قطعا در دوران پیش از جنگ به سر میبریم".