آمارها نشان میدهد که این سیاستها نتوانسته به شکل معناداری ترجیحات مردم را تغییر دهد. میتوان گفت فاکتورهای اقتصاد کلان و بهبود کیفیت زندگی، بیشتر میتواند بر میزان رشد جمعیت اثرگذار باشد. همچنین در کشورهای توسعهیافته سیاستهای صحیح مهاجرتی بهعنوان راهکاری برای تنظیم جمعیت در نظر گرفته میشود.
سیاست تکفرزندی از سال۱۹۸۰ در کشور چین اعمال شد تا نرخ رشد جمعیت این کشور را تنظیم کند؛ با این حال برخی عوامل همچون تغییر ترجیحات مردم با افزایش رفاه، افزایش شهرنشینی در چین و کاهش تعداد زنان در چین باعث کاهش بیش از حد رشد جمعیت شده و اکنون هزینه زیادی برای تنظیم جمعیت چین مورد نیاز است.
به گزارش دنیای اقتصاد؛ بهطور کلی، تنظیم جمعیت کاری پیچیده است و سیاستگذاری جمعیتی با استفاده از یک مدل ریاضی امکانپذیر نیست. در ایران نیز دغدغه کاهش جمعیت و نرخ باروری وجود دارد و سیاستهای تشویقی مختلفی در قالب اعطای تسهیلات و یارانهها در کشور اعمال شده است.
اما آمارها نشان میدهد که این سیاستها نتوانسته به شکل معناداری ترجیحات مردم را تغییر دهد. میتوان گفت فاکتورهای اقتصاد کلان و بهبود کیفیت زندگی، بیشتر میتواند بر میزان رشد جمعیت اثرگذار باشد. همچنین در کشورهای توسعهیافته سیاستهای صحیح مهاجرتی بهعنوان راهکاری برای تنظیم جمعیت در نظر گرفته میشود.
روند نزولی جمعیت در چین سریعتر از آنچه بسیاری انتظار داشتند، آغاز شده است؛ این موضوع ترس از کاهش شدید جمعیت و عواقب اقتصادی آن را در میان چینیها تقویت کرده است. به گزارش والاستریت ژورنال، بررسیها نشان میدهد این اتفاق احتمالا بهدلیل محاسبات اشتباهی که بیش از ۴۰ سال پیش انجام شده بود، رخ داده است. در حقیقت، تغییر سریعی که امروز در حال رخ دادن است توسط معماران سیاست تک فرزندی چین پیشبینی نشده بود.
سیاست تکفرزندی یکی از بزرگترین آزمایشهای اجتماعی در تاریخ بود که از سال ۱۹۸۰ در چین اجرایی شد. در آن زمان، دولتها در سراسر جهان نگران بودند که افزایش جمعیت مانع رشد اقتصادی شود. در این زمان یک دانشمند موشکی آموزشدیده در مسکو، سیاست تکفرزندی چین را رهبری کرد.
او از مدلهای ریاضی استفادهشده برای محاسبه مسیرهای موشکی برای رشد جمعیت استفاده کرده بود. چهار دهه بعد از اجرایی شدن این سیاست، چین بسیار زودتر از سایر اقتصادهای بزرگ در حال پیرشدن است. تولدهای کمتر و تعداد شهروندان مسن بیشتر، در حال متوقف کردن رشد اقتصادی است.
در نسلی که بدون خواهر و برادر بزرگ شدهاند، زنان جوان بهطور فزایندهای تمایلی به بچهدار شدن ندارند و هر سال تعداد آنها کمتر میشود. به نظر میرسد پکن از اجرایی کردن این سیاست دچار ضرر اقتصادی بزرگی شده است.
بر اساس دادههای اخیر دولت چین، میزان تولدها در این کشور سال گذشته بیش از ۵۰۰ هزار نفر کاهش یافته و این موضوع کاهش جمعیت را تسریع کرده است. روند نزولی جمعیت از سال ۲۰۲۲ آغاز شده است. مقامات دولتی چین همچنین به کاهش سریع تعداد زنان در سنین باروری اشاره کردهاند. آنها گفتهاند: تعداد زنان در سنین باروری نسبت به سال قبل بیش از ۳ میلیون نفر کمتر شده است. چینیها اذعان کردند علت بروز این وضعیت تغییر تفکر مردم درباره تولد، به تعویق انداختن ازدواج و بچهدار شدن است.
برخی از محققان استدلال میکنند دولت این مشکل را کمتر از آنچه هست، نشان میدهد و جمعیت حتی زودتر شروع به کاهش کرده است. پس از انتشار دادهها، محققان دانشگاه ویکتوریا در استرالیا و آکادمی علوم اجتماعی شانگهای پیشبینی کردند که جمعیت چین تا پایان قرن فقط ۵۲۵ میلیون نفر خواهد بود. این رقم نسبت به پیشبینی قبلی آنها که ۵۹۷ میلیون نفر بود، کاهش یافته است. جمعیت چین امروز ۱.۴ میلیارد نفر است.
شیوجیان پنگ، پژوهشگر در دانشگاه ویکتوریا در ملبورن که سمت محقق ارشد جمعیتشناسی را بر عهده دارد، گفت: «پیشبینیهای ما برای سالهای ۲۰۲۲ و ۲۰۲۳ پایین بود؛ اما وضعیت واقعی بدتر از پیشبینیها بوده است.» نرخ باروری در چین به یک تولد برای هر زن نزدیک میشود که بیش از ۵۰ درصد با نرخ جایگزینی ۲.۱ که برای ثابت ماندن جمعیت مورد نیاز است، فاصله دارد. در اواخر دهه ۱۹۷۰، نرخ باروری در چین حدود ۳ بود.
در آن زمان، چین از هرج و مرج انقلاب فرهنگی خارج میشد و در آستانه آغاز اصلاحات اقتصادی بود. رهبر این کشور، دنگ شیائوپینگ و دیگر مقامات زمانی نگران شدند که گروهی از دانشمندان به آنها گفتند که اگر شروع به محدود کردن رشد جمعیت نکنند، چین در صدسال آینده برای تغذیه بیش از ۴ میلیارد نفر مشکلات فراوانی خواهد داشت.
مقالهای توسط عدهای از دانشمندان که توسط روزنامه رسمی People's Daily در اوایل سال ۱۹۸۰ منتشر شد، نشان میدهد تلاش چین، برای جلوگیری از رشد بیش از حد جمعیت «باید با کاهش نرخ باروری به عدد یک برسد؛ شرایطی که هر زوج تنها یک فرزند دارد.» در پاییز آن سال، چین اجرای سیاست تکفرزندی را در سراسر کشور آغاز کرد؛ غافل از آنکه این محاسبات برخی از عوامل مهم را نادیده گرفته بود.
چین تنها کشوری نبود که در آن زمان نگران افزایش جمعیت بود. افزایش سریع جمعیت جهان در دهههای ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ این نگرانی را برانگیخت که بشریت سریعتر از افزایش تولید مواد غذایی، تولید مثل میکند؛ ایدهای که تقریبا دو قرن قبل توسط اقتصاددان انگلیسی توماس مالتوس مطرح شد.
در چین دوران انقلاب فرهنگی مائو، درحالیکه دانشمندان علوم اجتماعی توسط گارد سرخ مائو تحت آزار و اذیت قرار گرفته بودند، دیگرانی که کارهای مربوط به ارتش را انجام میدادند تا حدی محافظت شده بودند. این گروه شامل سونگ جیان، یکی از دانشمندان برجسته چینی بود که روی ماهوارهها و موشکهای نظامی کار میکرد.
سونگ در مسکو تحصیل کرده بود، او در آنجا در شاخهای از ریاضیات به نام تئوری کنترل و علوم نظامی مدارج عالی دریافت کرد. مقامات نظامی او را برای فرار از هرج و مرج انقلاب فرهنگی به سایت پرتاب موشک و ماهواره در صحرای گبی فرستادند.
سونگ که در نهایت به عضویت ارشد آکادمی چین درحوزه علم و فناوری تبدیل شد، اکنون ۹۲ سال دارد. در سال ۱۹۷۵، سونگ بخشی از یک هیات دانشگاهی چینی بود که از دانشگاه توئنته در هلند بازدید کرد و در آنجا با یک ریاضیدان هلندی به نام گیرت یان اولسدر آشنا شد.
سه سال بعد، این دو، بار دیگر در کنفرانسی در فنلاند با هم ملاقات کردند. اولسدر که اکنون در دهه ۸۰ زندگی خود است، به او گفت که چگونه تحقیقاتش با دیگر ریاضیدانان از هشدارهای مربوط به منابع محدود معدنی در جهان الهام گرفته بود و چگونه میتوان مدلهای ریاضی را برای نرخ تولد بهکار برد.
اولسدر در ایمیلی نوشت، سونگ با دیگران به زبان انگلیسی روان صحبت میکرد و علاقه آشکاری به مدلسازی ریاضی نشان داد. او گفت که حتی اگر این دو با هم ملاقات نمیکردند، مطمئن است که نوعی سیاست جمعیتی در چین آغاز میشد؛ اما شاید کمی دیرتر.
این دانشمند هلندی نوشت: «من احساس میکنم یک تکه از دومینو در یکسری طولانی از چنین تکههایی هستم.» سونگ مدلسازی خود را در چند سال آینده اصلاح کرد و با تیمی از دانشمندان شروع به محاسبه این کردند که چگونه نرخهای مختلف باروری میتواند بر جمعیت چین تاثیر بگذارد.
در اواخر سال ۱۹۷۹ او شروع به ارائه گزارشهایی بر اساس مدلهای خود به مسوولان کرد. محاسبات سونگ نشان داد که با نرخ ثابت باروری سه نوزاد برای هر زن، جمعیت چین تا سال ۲۰۸۰ به ۴.۲۶ میلیارد نفر خواهد رسید. سونگ با مدلهای ریاضی و ارتباطات سیاسی خود به کمک کامپیوتر، توجه رهبران ارشد را به خود جلب کرد.
سوزان گرین هاگ، انسان شناس دانشگاه هاروارد که کتابهایی درباره سیاست تکفرزندی نوشته است، میگوید: «او استدلال کرد که رشد سریع جمعیت مانع از تبدیل شدن چین به کشوری ثروتمند و مدرن میشود. او از روایتی ترسناک از یک بحران جمعیتی-اقتصادی-اکولوژیک آینده برای متقاعد کردن مردم و مقامات چینی استفاده کرد.»
برای جلوگیری از شک و تردید، مقامات گفتند که چین میتواند سیر رشد جمعیت را در صورتی که تعداد زایمانها کاهش یابد، تغییر دهد. حزب کمونیست در بیانیهای در سال ۱۹۸۰ گفت: «طی مدت ۳۰ سال، مشکل کنونی رشد وحشتناک جمعیت ممکن است کاهش یابد و سپس [ما میتوانیم]سیاستهای جمعیتی متفاوتی را اتخاذ کنیم.»
در مدت کمی بیش از یک دهه، نرخ باروری به کمتر از نرخ جایگزینی کاهش یافت. با این حال زنان جوان هنوز زیاد بودند و این موضوع باعث رشد جمعیت میشد؛ با این حال آنچه از دیدگان دور بود تعداد دختران تازه متولدشده بود. تعداد دختران متولدشده در چین در این دوران به سرعت در حال کاهش بود.
با گذشت دههها، تعداد فزایندهای از جمعیتشناسان و اقتصاددانان این سیاست را قدیمی و ناقص خواندند. آنها میگویند که با افزایش امید به زندگی و بهبود شرایط اقتصادی، نرخ باروری در چین به خودی خود کاهش مییافت و نیازی به اعمال این سیاست نبود. یکی از عواملی که در ریاضیات سونگ نادیده گرفته شده بود، رفتار انسانی بود.
اعمال گاه وحشیانه دولت، از جمله سقط جنین و عقیمسازی اجباری و همچنین تبلیغات چندین دهه درباره مزایای داشتن یک خانواده کوچک، ذهنیت تکفرزندی ماندگاری را در میان مردم بر جای گذاشت. در این مدل همچنین ترجیحات سنتی پسران در نظر گرفته نشد. اگر زوجها فقط میتوانستند یک فرزند داشته باشند، ترجیح میدهند پسر داشته باشند.
اکنون زنان جوان در هسته معضل جمعیتی چین قرار دارند. آنها بهطور فزایندهای از بچهدار شدن پرهیز میکنند و هر سال تعداد آنها کمتر میشود. گرینهالگ، انسانشناس دانشگاه هاروارد گفت زنانی که در دوره سیاست تکفرزندی رشد میکنند، در راستای اهداف پکن برای جمعیتی کوچکتر، اما با کیفیت بالاتر بزرگ شدهاند: این زنان تصور میکنند تحصیلکرده، باهوش و مستقل هستند.
او میگوید: «این زنان بازگشت به خانواده برای خانهدار شدن را نمیپذیرند.» به گفته محققان، مدل سونگ، جدا از تغییرات فرهنگی و اجتماعی، نیروهای اقتصادی مانند جریانهای مهاجرت عظیم به شهرها را که توسط اصلاحات دنگ به راه افتاد، در نظر نگرفته بود. این تغییرات نقشی بزرگتر از آنچه هر کسی تصور میکرد، در کاهش نرخ باروری داشتند.
زو ژیوجین، یک جمعیتشناس بازنشسته که رهبری تیم تحقیقاتی آکادمی علوم اجتماعی شانگهای را بر عهده دارد، بیش از یک دهه پیش زنگ خطر را درباره انفجار جمعیتی به صدا درآورد و گفت شرایطی که تضمین میکند اقدامات محدودکننده تولد به نتایج خوبی منتهی شوند، همه از بین رفتهاند.
با این حال، سونگ در مقالهای در سال ۲۰۱۰ که توسط دانشگاه جینان منتشر شده است، مینویسد: «چین با موفقیت بمبی را که میتوانست منجر به «انفجار جمعیت» شود، خنثی کرد. رشد صفر [جمعیت]سرنوشت بشر مدرن و یک کار ضروری برای چین معاصر بود.» او تخمین زد که جمعیت چین تا بعد از سال ۲۰۳۵ شروع به کاهش نخواهد کرد.
با این حال، این پیشبینی بیش از یک دهه خطا داشت و دادههای رسمی نشان میدهد که کاهش جمعیت از سال ۲۰۲۲ شروع شده است. پکن گفته است که این سیاست از تولد ۴۰۰ میلیون نفر جلوگیری کرده است؛ ادعایی که توسط چینیها خطاب به جهانیان در اجلاس آب و هوایی سال ۲۰۰۹ در کپنهاگ مطرح شد. با این حال جمعیتشناسان این رقم را رد کردهاند و میگویند با بهبود شرایط اقتصادی، نرخ باروری در چین به خودی خود کاهش مییافت.
حتی زمانی که پکن سیاست تکفرزندی را در سال ۲۰۱۵ کنار گذاشت، رهبران محدودیتهای تولد را به کلی لغو نکردند، در عوض، فقط دو فرزند داشتن را مجاز کردند. اگرچه اکنون، پکن مردم را به داشتن سه فرزند تشویق میکند و نیاز به بازگشت به «فرهنگ دوستدار تولد» را در بوق و کرنا کرده است.
کارآفرینان، اقتصاددانان و جمعیتشناسان سعی کردهاند این ایده را به مردم منتقل کنند که چین به نوزادان بیشتری نیاز دارد. جیمز لیانگ، استاد پژوهشی اقتصاد در دانشگاه پکن تخمین میزند که چین باید ۵ درصد از تولید ناخالص داخلی خود را که تقریبا معادل هزینههای آموزشی این کشور است به یارانههای مستقیم برای ترویج تولد و کاهش هزینههای تربیت فرزندان اختصاص دهد تا نرخ باروری به ۱.۴ برسد. جمعیتشناسان در تلاشند تا سرعت کاهش تولدها را تخمین بزنند.
پیشبینیهای جمعیتی سازمان ملل برای چین که بر اساس سرشماری سال ۲۰۲۰ این کشور بود و نرخ باروری را ۱.۱۹ حدس میزد، در حال حاضر با واقعیت همخوانی ندارند. پاتریک گرلند، رئیس بخش برآورد و پیشبینی جمعیت سازمان ملل متحد اکنون میگوید با سایر تحقیقاتی که نرخ باروری چین را به ۱.۰ تخمین میزنند، موافق است.
یی فوکسیان، دانشمند ارشد مامایی و زنان در دانشگاه ویسکانسین مدیسون و منتقد محدودیتهای تولد در چین، مدتهاست که استدلال میکند که وضعیت حتی بدتر از آن چیزی است که دادههای رسمی نشان میدهند. یی معتقد است که جمعیت چین بر اساس تخمینهای مربوط به تولد که از دیگر دادههای موجود مانند ثبتنام در مدارس و تعداد واکسنها برای نوزادان جمعآوری شده، سالها پیش شروع به کاهش کرده است.
یی گفت: «همه سیاستهای جمعیتی چین برای دههها مبتنی بر پیشبینیهای اشتباه بوده است. بحران جمعیتی چین فراتر از تصور مقامات چینی و جامعه بینالمللی است. کای یونگ، جامعهشناس در دانشگاه کارولینای شمالی در چاپل هیل میگوید زمانی که نسلی از جوانان تصمیم خود را گرفتهاند، تغییر آنها دشوار است.»
مدتهاست که سیاستگذاران کشور در رابطه با وضعیت رشد جمعیتی کشور هشدار میدهند. حتی معاونتی به نام معاونت جوانی جمعیت در وزارت بهداشت وجود دارد که وظیفه سیاستگذاری در این حوزه را دارد. نرخ رشد جمعیت کشور در سال۱۴۰۱ به ۰.۶درصد رسیده است و نرخ باروری نیز به ۱.۶۶واحد.
نرخ باروری در سال۱۳۵۹، ۶.۴۸ و میانگین رشد جمعیت سالانه کشور مابین سالهای ۱۳۵۵ تا ۱۳۶۵ برابر با ۳.۹۱درصد بوده است.
نگاهی به این آمارها به ما نشان میدهد نرخ رشد جمعیت ایران با کاهشی شدید روبهرو شده است. سیاستگذار با استفاده از مشوقهای مالی به این کاهش واکنش نشان داده است. با این حال این مشوقها چندان موثر نبودهاند؛ زیرا افزایش جمعیت بسیار دشوارتر از کاهش جمعیت رخ میدهد.
سیاستهای کنترل جمعیتی از زمان انقلاب سفید تا پایان حکومت پهلوی اجرایی شدند. با وقوع انقلاب اسلامی در اجرای این سیاستها مدتی وقفه رخ داد؛ با این حال اجرای این سیاستها بعد از جنگ از سر گرفته شد و تا اواسط دهه ۱۳۹۰ ادامه یافت. در این زمان بود که سیاستگذاران متوجه کاهش بیش از حد نرخ رشد جمعیت در کشور شدند.
یعنی همان زمانی که دولت چین نیز به تدریج متوجه خطا بودن سیاستگذاریهای جمعیتی خود شد. بررسیهای کارشناسان نشان میدهد افزایش جمعیت جنس متفاوتی با کاهش جمعیت دارد و از منطق متفاوتی برخوردار است. افزایش جمعیت به سختی رخ میدهد؛ زیرا با گذشت زمان و با عادت کردن مردم به خانوادههای کوچکتر ترجیحات افراد تغییر کرده است و بازگرداندن این ترجیحات به وضعیت گذشته آسان نیست.
سیاستگذار در سالهای اخیر، در شرایطی که اقتصاد کشور با تورم مزمن بیش از ۳۰ درصد دست و پنجه نرم میکند، دست به اعطای مشوقهای مالی مختلفی زده است. وام فرزندآوری، قرعهکشی خودرو، یارانه دادن و افزایش مبلغ وام ازدواج از جمله اقداماتی بوده است که دولت برای بهبود وضعیت فرزندآوری انجام داده است.
با این حال به نظر میرسد این اقدامات اثر چندانی در نرخ رشد جمعیت کشور نداشته و هزینه این سیاستها بیش از عایدی آن بوده است. این شاخص در سال ۱۴۰۱ به ۰.۶ درصد رسیده است که پایینترین نرخ رشد جمعیت ثبتشده در کشور است. به نظر میرسد ترجیحات افراد در شرایط فعلی و با وضعیت اقتصادی موجود دچار تغییرات جدی و عمیقی شده است.
شاخص کیفیت زندگی که به سنجش وضعیت کیفی زندگی افراد در حوزههایی همچون درآمد، مسکن، رضایت از زندگی خانوادگی، اشتغال، مشارکت در جامعه، محیط زیست و... میپردازد، رتبه ایران را در سال ۲۰۲۳ رتبه ۸۰ در میان ۸۴ کشور مورد بررسی اعلام کرده است. در حقیقت وضعیت ایران در این شاخص تنها از ۴ کشور بهتر بوده است. در چنین شرایطی به نظر میرسد قابل پیشبینی باشد که خانوارها گرایشی به داشتن فرزندان متعدد نداشته باشند.
به گفته کارشناسان، سه نوع راهکار مختلف برای کنترل بحران جمعیتی در کشورها وجود دارد. این سه راهکار بهصورت کلی عبارتند از: سیاستهای مهاجرتی، سیاستهای مقداری و سیاستهای رفاهی. در میان انواع این سیاستها، سیاستهای مقداری و سیاستهای رفاهی پیش از این در کشور اجرایی شدهاند.
سیاستهای مقداری همان نوع سیاستهایی هستند که در چین نیز اجرایی شد و به نظر میرسد در بالا بردن نرخ رشد جمعیت چندان کارساز و راهگشا نبوده است.
سیاستهای رفاهی نیز به معنای نوعی از سیاستها است که با اعطای مشوقهای مالی هدفگذاری شده به دنبال ایجاد انگیزه برای افزایش زاد و ولد در میان خانوادهها است. آمارها نشان میدهند این نوع از سیاستگذاری نیز با توجه به وضعیت اقتصادی کشور چندان موثر نبوده و در شرایط فعلی کارساز نبوده است.
سیاستهای مهاجرتی نوعی از سیاستگذاری است که به زمینهسازی ورود مهاجران به کشور در جهت کمک کردن به وضعیت جمعیتی کشور میپردازد. سیاست جمعیتی مهاجرتی به معنای جذب بیحساب و کتاب مهاجران غیرقانونی به کشور نیست، بلکه نوعی از سیاستگذاری است که به ساماندهی وضعیت مهاجران بهصورت کنترلشده و با نظارت و احترام به حقوق این افراد میپردازد.
اگرچه در نهایت باید گفت که زمینه هرگونه سیاستگذاری مهاجرتی نیز در وهله اول سیاستگذاری صحیح اقتصادی و بهبود وضعیت شهروندان آن کشور است، اما به نظر میرسد در وضعیت فعلی در ایران و با توجه به سوابق اجرای انواع سیاستهای جمعیتی در کشور، سیاست جمعیتی مهاجرتی نوعی از سیاست است که میتواند راهگشا باشد. ابتدا پیش نیاز آن، بهبود رفاه برای شهروندان داخلی و داشتن برنامه مناسب و با قاعده برای جذب مهاجر است.