مشکلات مرتبط با سلامت روان به قدری رایج هستند که اگر خودتان با آنها درگیر نباشید، به احتمال زیاد یکی از نزدیکان تان با این مشکلات دست و پنجه نرم میکند.
شاید اینطور به نظر برسد که هیچ موضوعی نیست که دو دوست نزدیک نتوانند دربارهی آن با یکدیگر صحبت کنند، اما حتی برای نزدیکترین افراد به یکدیگر هم صحبت دربارهی سلامت روان خود میتواند دشوار باشد.
به گزارش روزیاتو، مشکلات مرتبط با سلامت روان به قدری رایج هستند که اگر خودتان با آنها درگیر نباشید، به احتمال زیاد یکی از نزدیکان تان با این مشکلات دست و پنجه نرم میکند.
گرچه ریسک فاکتورهایی وجود دارند که در بروز مشکلات روحی مؤثرند، اما هیچکس از فشار زندگی مصون نیست، به ویژه در دوران بحرانهای اقتصادی و اجتماعی و برای همهی ما پیش آمده روزها یا هفتههای بدی داشته باشیم.
آنچه مهم است این است که از نزدیکان تان که با این مشکلات درگیر هستند، غافل نمانید و فضایی امن برای آنها فراهم کنید تا بتوانند راحت و بی پرده در مورد مشکلات خود با شما صحبت کنند.
با وجود صمیمیت و شناخت زیاد هم پی بردن به اینکه شخصی با مشکلی درگیر است، میتواند دشوار باشد.
هیچ فرمول ثابتی در مورد رفتارهای کسانی که با افسردگی، اضطراب یا دیگر مشکلات مرتبط با سلامت روان دست و پنجه نرم میکنند، وجود ندارد. در حقیقت، هر کسی مشکلات روحی خود را به شیوهی خودش بروز میدهد. افراد اغلب نشانههای مشکل خود را پنهان میکنند؛ آنها تمام تلاش شان را میکنند که دیگران را درگیر مشکلات خود نکنند یا چالشهایی که با آنها دست به گریبان هستند را پنهان کنند.
یک نکتهی کلیدی تغییرات رفتاری است. دقیق باشید و به هر تغییری در رفتار معمول فرد توجه داشته باشید.
برخی دیگر از نشانههای فردی که ممکن است با مشکلات مرتبط با سلامت روان درگیر شده باشد، عبارتند از کم حرفتر شدن از معمول، کاهش حضور در فعالیتهای جمعی، تغییر در ظاهر، منفی نگرتر شدن، کاهش تغذیه و درگیر شدن با مشکلات خواب.
اگر مشکوک هستید که شخصی با مشکلات روحی دست و پنجه نرم میکند، این موضوع را با او مطرح کنید، اما انتظاری درمورد نحوهی پاسخگویی او نداشته باشید.
هر کسی مشکلات روحی را به شکل متفاوتی تجربه میکند، بنابراین واکنش به ابراز نگرانی شما در هر فردی متفاوت است.
صرفاً مطمئن شوید که دوست تان احساس راحتی میکند و احساس نمیکند که مقابل او قرار گرفته اید یا مورد حمله قرار گرفته. او باید بداند که شما سمت او هستید و قصد کمک دارید.
توصیه میشود، در صورت امکان، نگرانی خود را به صورت رو در رو ابراز کنید، یا اگر با آن شخص تلفنی صحبت میکردید، او را تشویق کنید که باهم تماس تصویری داشته باشید، البته به شرط آنکه او احساس راحتی کند.
دیدن یکدیگر کمک میکند بیشتر باهم احساس نزدیکی و اتصال کنید. مطمئن شوید که هر دو این امکان را دارید که راحت و آزادانه صحبت کنید.
در مکالمهی حضوری کمتر حواس تان به چیزهای دیگر پرت خواهد شد. به علاوه، مطمئن شوید که میتوانید زمان زیادی برای این مکالمه بگذارید تا هیچ کدام تان درگیر عجله نشوید.
برای شروع مکالمه از تغییرات رفتاری دوست تان استفاده کنید. مثلاً بگویید: «متوجه شده ام که مدتی است با ما بیرون نمیآیی و دیگر در گروه چت مان هم فعالیتی نداری. برای همین برایم سؤال شده بود که حالت خوب است یا نه.»
یا مثلاً بپرسید: «می خواستم ببینم آیا کمکی از دست من برمی آید؟»
فرقی نمیکند کدام تان مکالمه را شروع کرده باشید، مهم این است که همهی توجه تان را به شخص مقابل تان بدهید.
بدون قطع کردن حرف هایش به او گوش دهید. به حرف هایش، نحوهی صحبت کردنش و زبان بدنش خوب دقت کنید.
همینها میتواند سرنخهایی دربارهی حال و احساس او به شما دهد. از انتقاد کردن یا استفاده از عبارتهایی که وضعیت او را کوچک جلوه میدهد، خودداری کنید، مثل اینکه: «خودت را جمع و جور کن».
به شرایط و تجربیات او احترام بگذارید، حتی اگر با مال خودتان متفاوت باشد. استفاده از عبارتهایی مانند: «درک میکنم که چقدر باید سخت باشد» یا «خیلی خوشحالم که دربارهی این موضوع با من صحبت میکنی» میتواند به شخص مقابل تان نشان دهد که شما بدون قضاوت، به حرف هایش گوش میدهید.
بسیاری از افراد به اشتباه تصور میکنند پرسش دربارهی خودکشی میتواند فرد را به فکر این کار بیاندازد.
اما اگر نگران بودید که شخصی با فکر خودکشی درگیر باشد، باید سؤالات مهمی در اینباره از او بپرسید. مثلاً اینکه: «آیا به خودکشی فکر میکنی و قصدی برای پایان دادن به زندگی ات داری؟»
شاید راحت به نظر نرسد، چرا که به ندرت دربارهی این موضوع صحبت میشود. به علاوه، ممکن است از صحبت مستقیم دربارهی این موضوع یا به زبان آوردن چیزی اشتباه، ترس داشته باشید.
با این حال، عکس این تصور درست است. همهی ما میتوانیم شجاعت کافی برای مطرح کردن سؤالاتی را داشته باشیم که میتوانند جان یک شخص را نجات دهند، به شرط آنکه این کار به شکل درست انجام شود.
دوست تان را تشویق کنید که دربارهی احساساتش صحبت کند. از او سؤالاتی بپرسید که پاسخ آنها یک کلمهای نباشد و او بتواند افکار و احساس خود را ابراز کند. به علاوه، از او بپرسید که چه مدت است که چنین احساسی دارد. این کارها میتواند کمک کند متوجه شوید بهترین گام بعدی چه خواهد بود.
همچنین دوست خود را تشویق کنید که از روانشناس کمک بگیرد. اگر نگران هستید که هر لحظه ممکن است جان خود را بگیرد، پیشش بمانید و با اورژانس اجتماعی تماس بگیرید.
توجه داشته باشید که هر کسی آمادگی صحبت دربارهی احساساتش را ندارد، بنابراین اگر دوست تان مایل به صحبت نبود، او را مجبور به این کار نکنید. به جایش بگویید که نگران او و به فکرش هستید.
حتی اگر دوست تان گفت که تمایلی به صحبت کردن ندارد، حتماً به او نشان دهید که همیشه از شنیدن حرف هایش استقبال میکنید. از او بی خبر نمانید، حتی اگر با فرستادن یک پیام باشد که به او بگویید که به فکرش هستید.
اگر پیام تان بی جواب ماند، از انجام دوبارهی آن نترسید. برایش کارت یا هدیهی کوچکی بفرستید یا میتوانید برایش غذا بپزید تا مجبور نباشد فکر خود را درگیر آماده کردن غذا کند. همین کارهای کوچک تأثیر بسیار زیادی دارد و نشان میدهد که شما به فکر دوست تان هستید، بدون اینکه لازم باشد او از بدحالی خود به شما بگوید.