راغفر با بیان اینکه در ۴ دهه اخیر، شاهد رشد بی سابقه نابرابری در دنیا هستیم، گفت: نابرابری عمدتا پیامدهای اخلاقی دارد و باعث تخریب اخلاق گروههای فرودست و آسیب پذیر میشود و بالادستیها هم زندگی بسیار پرمساله را تبدیل به الگوهای رفتاری در جامعه میکنند. انقلاب با شریعتی و طالقانی، انقلاب شد. اما بعد از آن ما به شیخ فضل الله گرایی برگشتیم. به همین دلیل هم با اینکه قانون اساسی تصویب شد، اما با دهها نهاد خارج از قانون اساسی داریم. آنها با قانون کار نمیکنند بلکه با فرمان کار میکنند.
دکتر حسین راغفر با بیان اینکه اکنون ما شاهد بی سابقهترین نابرابریها در جامعه هستیم، گفت:آنچه که در مجلس و دولت مطرح میشود، تقاضای طبقه مرفه و برخوردار جامعه است. آنها هستند که رسانه دارند و میتوانند مسائلشان را منتقل کنند. جایی نمیبینیم که مسائل طبقه متوسط به پایین مطرح شود. اصلا تابو است.
به گزارش جماران، دکتر حسین راغفر که در پنل «عدالت، جنسیت و سلامت روان» از پنلهای روز دوم سیزدهمین همایش «سلامت روان و رسانه» با عنوان «نابرابری و آسیبهای روانی و اجتماعی» سخن میگفت، اظهارداشت: نابرابری، اصلیترین مسالهای است که همه اندیشمندان در طول تاریخ، به آن پرداخته اند. افراد به دلایل متعدد با هم نابرابر است، اما آنچه که مورد نظر است نابرابریهای ناموجه است که ریشه آن بیرون از فرد است و عمدتا در اثر سیاستهای بخش عمومی ایجاد میشود. تاثیر سیاستهای بخش عمومی، بر زندگی مردم کاملا مشخص است. ریشه اصلی نابرابریها، سیاستهای بخش عمومی و دولتها و حکومتها است.
وی با بیان اینکه در ۴ دهه اخیر، شاهد رشد بی سابقه نابرابری در دنیا هستیم، ادامه داد: نابرابری عمدتا پیامدهای اخلاقی دارد و باعث تخریب اخلاق گروههای فرودست و آسیب پذیر میشود و بالادستیها هم زندگی بسیار پرمساله را تبدیل به الگوهای رفتاری در جامعه میکنند. انقلاب با شریعتی و طالقانی، انقلاب شد. اما بعد از آن ما به شیخ فضل الله گرایی برگشتیم. به همین دلیل هم با اینکه قانون اساسی تصویب شد، اما با دهها نهاد خارج از قانون اساسی داریم. آنها با قانون کار نمیکنند بلکه با فرمان کار میکنند. اقتصاد ما به صراحت بیشتری بعد از جنگ، تغییر کرد و مرحوم مصباح یزدی تبدیل به ایدئولوگ جمهوری اسلامی شد.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه مصباح یزدی عبارتهای شیخ فضل الله نوری را تکرار کرد، گفت: شیخ فضل الله میگفت مردم کیستند! آنها به چوب و فلک نیاز دارند! مدرسه برای دختران چرا ساخته میشود! دختران چرا باید به مدرسه بروند! ما قانون نمیخواهیم، قانون شرع داریم، به همین دلیل هم مجلس لازم نداریم و نماینده هم نمیخواهیم. بعد از جنگ، عین این صحبتها در کشور مطرح شد و آنها تصور میکردند حق دارند که بخش قابل توجهی از فرصتها را نابرابر توزیع کنند.
این اقتصاددان اضافه کرد: سیاستهای اقتصادی، ادامه دعوایی است که در دهه اول انقلاب وجود داشت. بین دولت آقای موسوی و بعد روسای جمهوری وقت، بحث بر این بود که کارها را به دست بازار بسپرید. همان زمان بسیاری از کالاهای حمایتی که مردم دریافت میکردند، وارد بازار آزاد میشد. به خاطر همین تعزیرات حکومتی ایجاد شد. با این حال این فشار وجود داشت که کار را به دست آنها بسپارید.
راغفر با بیان اینکه منابع محدود و نیاز زیاد، سهمیه بندی و اولویت بندی را لازم میکند، ادعا کرد: یک گروه خاصی اقتصاد کشور را کنترل میکند و منافع آنها حکم میکند که خودروی ۱۴ هزار دلاری چینی در ایران، ۴۰ هزار دلار فروخته شود. هیچ فعالیتی نمیتواند چنین سودی را رقم بزند.
وی ادامه داد: انقلاب اسلامی برای کاهش نابرابریها بود، اما شاهد بازتولید نوعی اشرافی گری در کشور هستیم. چرا کسی با اشکال متعفن مصرف گرایی که در کشور رواج پیدا کرده، برخورد نمیکند. تمام مالهای بزرگ در کشور با پول بخش عمومی، یعنی صندوقهای تامین اجتماعی و نظام بانکی تامین مالی شده است. اما ببینید آنها چه فرهنگی در کشور ترویج میکنند، چه کسانی متقاضی کالاهای آنها هستند. چه کالای ایرانی در آنجا عرضه میشود. اینها همه مخالف ارزشهای اصلی انقلاب هستند. انقلاب برای رفع این نابسامانی که ما شکل محدودتر و کوچکترش را پیش از انقلاب داشتیم ایجاد شد، اما با شکل هیولایی دیگری آنها رشد کردند.
این استاد دانشگاه الزهرا با تاکید بر اینکه فرصتها و منابع به شکل کاملا نابرابر میان گروههای اجتماعی توزیع شده است، گفت: طبیعتا در این وضعیت، گروههایی که محروم ترند و دسترسی به قدرت ندارند، آسیب بیشتری میبینند. هیچ کسی هم جرات نمیکند به کانون این نابرابریها که سیاستهای غلط اقتصادی و تغییر ایدئولوژی در جامعه است، بپردازد. مردم با شیخ فضل الله انقلاب نکردند، بلکه برای آزادی انقلاب کردند و مفهوم آن کاملا روشن بوده و است. مردم دنبال هرزه گری و عریان شدن به اسم آزادی نبودند. میخواستند حرفشان را بزنند و قدرت را نقد کنند. اما فرصتها به همین دلایل از دست رفت.
وی با بیان اینکه اکنون ما شاهد بی سابقهترین نابرابریها در جامعه هستیم، اضافه کرد: نابرابری، ریشه همه شرور اجتماعی است. فقر از نابرابری درمی آید. ژاپن یکی از محرومترین کشورهای دنیا به جهت منابع است، اما تبدیل به یکی از ثروتمندترین کشورهای دنیا شده، به جهت اینکه سیاستهای بخش عمومی اش فرصتهای اجتماعی را به نحو مناسبی توزیع میکند و کرده است.
به گفته این استاد دانشگاه؛ فسادهای بزرگ، محصول چنین وضعیتی است که ما اکنون در جامعه شاهد هستیم و به همین دلیل وقتی این فسادهای بزرگ رخ میدهند، نسبت به آنها چشم پوشی میشود و با هیچ کدام از آنها برخورد نشده است. به همین دلیل که نهادهای قدرت اصلیترین عامل شکل گیری آنها هستند. سال ۹۹ وقتی قرار بود رئیس قوه قضائیه وقت، داوطلب انتخابات ریاست جمهوری شود، در تلویزیون جمهوری اسلامی بارها موارد متعدد فساد را نشان دادند. یکی از آنها، ۵۸ هزار خودروی قاچاق بود. در حالی که اگر شما بخواهید ۵۸ مداد وارد کنید، قابل ردیابی است، چه رسد به ۵۸ هزار خودرو که باید ثبت و نمره گذاری شوند.
راغفر با بیان اینکه این روند ادامه دارد و پروندهها هیچ یک به سرانجام نرسید، گفت: توزیع منابع ملی کشور مانند معادن به دوستان و رفقا و خویشان اصحاب قدرت، از اصلیترین محرکهای نابرابری است. در دهه اول انقلاب، علی رغم همه محدودیتها و اینکه همه دنیا علیه ما بودند، اما مردم پای جامعه شان ایستادند، به این علت که حاکمیت منابع محدودش را به نحو درستی توزیع میکرد. سال ۶۵، کل درآمد ارزی کشور ۷ میلیارد دلار بود که ۳ میلیارد دلار آن را کوپن و مواد غذایی و کالاهای بهداشتی و اساسی توزیع میکردند. همه مردم دریافت میکردند، علی رغم اینکه جامعه فقیرتر بود، اما امنیت اجتماعی بیشتری داشت و ما اصلا پدیدههای فعلی را نداشتیم.
این اقتصاددان با تاکید بر اینکه اشرافی گری، هویت جوان ایرانی را به چالش میکشد و آن را تحقیر میکند، افزود: ویژگی مشترک همه انسانها، این است که میخواهند خوب دیده شوند. جوانی که در خانواده فقیر به دنیا میآید هم میخواهد خوب دیده شود. چون در جامعه موفقیت به معنای مصرف گرایی و نوع ماشین و منزل است، شاهد جامعه به شدت طبقاتی هستیم. سالها پیش که خط فقر را بررسی میکردیم، میدیدم که از خیابان انقلاب به پایین، بسیاری از خانوادهها دچار محرومیت بودند و شاخصهای زندگی آنها کاملا تغییر میکرد.
راغفر با بیان اینکه ما دو قرائت از اسلام داریم، قرائتی که شریعتی، طالقانی، مرحوم بهشتی مطرح میکردند، دیگری قرائتی مخالف این تفکر از اسلام بوده است، اما همیشه این تفکر حاکم بوده است؛ چرا که قدرتهای جهانی این را میخواستند، اضافه کرد: تمام ارجاعات تفاسیری که شرق شناسان از اسلام کرده اند، از جمله خانم «آن لمتون» نویسنده کتاب «تاریخ اقتصادی ایران»، متعلق به سنت گرایان است، نه اندیشمندان دینی و مترقی؛ بنابراین این باور اعتقادی، متناسب با بازاری بودن اقتصاد کشور است که در آن همه چیز در حال کالایی شدن است.
این اقتصاددان تاکید کرد: این نابرابریها، منشا اضطرابهای اجتماعی است، کودکی که در خانواده فقیر رشد کرده و در یک جامعه مصرف گرای بسیار نابرابر بزرگ شده است، به انواع و انحاء مختلف تحقیر شده است. به همین دلیل احساس رها شدگی و بی پناهی دارد. صدایی ندارد، حرفی نمیتواند بزند. گوش شنوایی وجود ندارد. آنچه که در مجلس و دولت مطرح میشود، تقاضای طبقه مرفه و برخوردار جامعه است. آنها هستند که رسانه دارند و میتوانند مسائلشان را منتقل کنند. جایی نمیبینیم که مسائل طبقه متوسط به پایین مطرح شود. اصلا تابو است.
این استاد دانشگاه الزهرا، یادآورشد: چند سال پیش، انجمن جامعه شناسی، میخواست درباره آسیبهای اجتماعی نشستی برگزار کند، گفتند راجع به هر چه میخواهید نشست برگزار کنید، جز فقر! در نهایت هم اجازه ندادند آن مساله مطرح شود.
وی تاکید کرد: این آسیبهای روحی اجتماعی، به جراحات جمعی تجربه شده توسط گروهی از مردم اطلاق میشود که تجربه به حاشیه رانده شدن، سرکوب شدن و یا قربانی نظام بی عدالتی شدن را دارند. عمدتا ریشههای آن، قوم گرایی، نژادپرستی و تبعیض جنسی و فقر و اشکال مختلف تبعیض است. این نابرابریها، آسیبهای روحی را تشدید و ادوار محرومیت را دائمی و نظامهای سرکوب را تقویت میکنند.
راغفر با بیان اینکه استبداد به دو ستون جهل و فقر نیاز دارد و به همین دلیل بی دلیل نیست که در بسیاری از دورههای تاریخی مان شاهد هستیم که این دو ستون باید پابرجا بماند تا استبداد بتواند به حیات خود ادامه دهد، گفت: آنها که تجربه این نابرابریها را دارند، بیشتر در معرض آسیبهای روحی و روانی هستند و منابع کافی هم برای مدیریت آسیبها ندارند. در آنها غرق میشوند و بعد هیچ امکان احیا و بازسازی خود را عملا ندارند. به همین دلیل، یکی از پدیدههای شناخته شده و تجربی، رابطه میان نابرابری و خودکشی است. هر چند که خودکشی پدیده بسیار پیچیدهای است و عوامل متعددی در آن دخیل است، اما یکی از دلایل اصلی آن، نابرابری است. جامعهای که به لحاظ اقتصادی نابرابر است، در دسترسی به امید به آینده هم به شدت نابرابر است.
این اقتصاددان تاکید کرد: در برابر فرزندان خانوادههای برخوردار، گزینههای مختلفی برای رشد وجود دارد، در حالی که در برابر خانوادههای فقیر، چنین دسترسی وجود ندارد. به همین دلیل، احساس عزت نفس بسیار پایینی دارند. نابرابری درآمدی، به نابرابری در دسترسی به خدمات سلامت هم وجود دارد.
راغفر با تاکید بر اینکه افراد در جامعه نابرابر، احساس تعلیق، بی پناهی و فقدان کنترل بر وضعیت خود دارند، به گسترش جرم و جرائم در چنین جامعهای اشاره کرد و ادامه داد: ما راه حل هایمان را به روشنی به مقامات داده ایم. اصلاح نظام بانکی و مالیاتی یکی از آنها است که باید صورت گیرد. جامعه ما به شدت آسیب پذیر و شکننده شده است. نابرابریهای فاحشی که اکنون شکل گرفته است، بسیار خطرناک است. گویا این جامعه منتظر است، اتفاقی رخ دهد و یک باره تمام این عفونتها از آن به بیرون فوران کند. به همین دلیل، باید مرتبا و مستقیما و بدون رودربایستی، مشکلات را مطرح کرد و راه حلها را گفت.
به اعتقاد این استاد دانشگاه؛ علت اینکه اکنون دولت امکان پیشبرد راه حلهای عملی ندارد، این است که دولت در جیب صاحبان قدرت است. قدرت در دست دولت نیست بلکه در اختیار نهادهای حاکمیتی است که هر کاری میخواهند میکنند و پیامدهای سیاستهای اقتصادی آنها، گسترش فقر و بدبختی و نکبت بی سابقهای است که در جامعه وجود دارد. باید واقعیتها را مطرح کنیم، تا بیماری شناخته شود و متناسب آن راه حلها را ارائه داد.