سریالهای تاریخی کرهای اغلب براساس وقایع تاریخی ساخته میشوند، اما هر کدام از آنها زاویه دید خاص خودشان را به موضوع دارند. سریال «زندگی با عشق» نیز روایتی است از زندگی همان شخصیتهایی که در سریال «افسانه دونگیی» حضور داشتهاند، اما از منظری کاملاً متفاوت. آنقدر متفاوت که شاید بهتر باشد طرفداران شخصیت دونگیی اصلاً سراغ دیدن این سریال نروند!
بسیاری از سریالهای تاریخی کرهای که مخاطبان ایرانی با آنها آشنا هستند، اگرچه ممکن است کاملا تخیلی و افسانهای به نظر برسند، اما در اصل برگرفته از اتفاقات و روایتهای واقعی تاریخی هستند؛ از سریال «جومونگ» گرفته تا «امپراطور بادها»، «امپراطور افسانهها» و «جواهری در قصر».
به گزارش فرادید، سریال «دونگیی» هم از همین جنس سریالهاست که داستان آن برگرفته از وقایع تاریخی در دوران حکومت سلسلۀ جوسئون بر کشور کره است. ماجرای واقعی سریال دونگیی در دوران حکومت امپراتور سوکجونگ اتفاق افتاده است که حدود ۳۰۰ سال قبل و در فاصلۀ سالهای ۱۶۷۴ تا ۱۷۲۰ بر کره حکومت میکرد.
به خاطر همین پیشزمینۀ واقعی و تاریخی است که ماجرای شخصیتهایی مانند دونگیی گاهی در سریالهای مختلف از زوایای مختلف و به صورتهای مختلفی به نمایش درمیآیند. مثلا در سریال «افسانۀ دونگیی» تمرکز اصلی بر روی شخصیت بانو چوی سوک بین یا همان دونگیی است که از مشهورترین صیغههای دربار امپراتور سوکجونگ بوده است.
کیم تائه هی در نقش بانو جانگ در سریال «زندگی با عشق»
اما سریالهای دیگری هم هستند که گرچه مربوط به وقایع همین دوران هستند، با این حال شیوۀ روایت متفاوتی دارند و شخصیتهای دیگری را مرکز توجه قرار دادهاند. یکی از این سریالها که در سال ۲۰۱۳ (سه سال بعد از سریال افسانۀ دونگیی) ساخته شد، «جانگ اوک جونگ؛ زندگی با عشق» (Jang Ok-jung, Living by Love) نام دارد که در ادامه نکاتی را دربارۀ آن میخوانید.
در سریال «افسانه دونگیی»، شخصیت «بانو جانگ» مهمترین «ضدقهرمان» داستان بود که در نهایت به خاطر توطئههایش به اعدام محکوم شد. اما در سریال «زندگی با عشق» بانو جانگ شخصیت اصلی و محوری داستان است. این سریال زندگی پرتلاطم جانگ اوک جونگ (با بازی کیم ته هی) را دنبال میکند که کار خود را به عنوان یک «طراح لباس» آغاز میکند و به جایگاه همسری امپراتور میرسد.
بر اساس روایت این سریال، مادر جانگ اوک-جونگ یک برده و پدرش یک تاجر از طبقه متوسط بود. وقتی او نوجوان بود، خانوادهاش مجبور میشوند از دست شکارچیان برده فرار کنند که در این مسیر برادر بزرگترش گم میشود، پدرش کشته میشود و مادرش هم دوباره به بردگی گرفته میشود. پس از آن، جانگ اوک جونگ با زنی به اسم جونگ کانگ زندگی میکند و در این مدت خیاطی کردن را از جونگ کانگ میآموزد. در همین زمان است که او برای اولین بار ولیعهد لی سون را ملاقات میکند.
در این ملاقات اولیه لی سون دلباختۀ جانگ اوک جونگ میشود، اما به دلایلی ارتباط آنها ادامه پیدا نمیکند؛ با اینحال، سالها بعد، زمانی که جانگ مغازۀ خیاطی خودش را باز کرده، ماجراهای پیچیدهای رخ میدهند که دوباره او و ولیعهد را سر راه هم قرار میدهند.
این سریال بیش از هر چیز بر روی روابط عاطفی بین شخصیتها تمرکز دارد و جذابیتهایش نیز در پیچیدگی همین روابط قرار دارد.
اما آنچه که این سریال را به یک مورد تقریبا استثنایی تبدیل میکند زاویۀ دید متفاوتی است که برای روایت داستان انتخاب کرده است. در حالی که بانو جانگ در سریال «دونگ یی» یک شخصیت تقریبا شرور و بدخواه است، اما در این سریال او یک قهرمان عاشق است که هر کاری انجام میدهد فقط برای حفظ شرافت خانوادگی و عشق به پادشاه است.
نکتۀ جالبتر اینکه شخصیت دونگیی در این سریال، بر خلاف سریال «افسانۀ دونگیی»، بیشتر به یک دختر مکار و موذی شبیه است که به نوعی به یک مزاحم در زندگی عاشقانۀ بانو جانگ تبدیل شده است. ملکه اینهیون هم در اینجا دیگر آن شخصیت فرشتهخوی سریال دونگیی نیست بلکه یک اشراف زادۀ مغرور است که ملکه بودن را حق خودش میداند و هیچ شریکی را تحمل نمیکند؛ بنابراین اگر شما از طرفداران سریال و شخصیت «دونگیی» بوده باشید، احتمالا دیدن این سریال تا حدی آرامش ذهنیتان را به هم خواهد ریخت!