«وقتی پای نقد مصلحانه لایحه عفاف به میان کشیده میشود، برخی از سر ناآگاهی و شماری نیز از روی بداندیشی اصرار دارند که منتقدان را به طرفداری از بگیر و ببند و برخوردهای سخت متهم کنند.»
حسین شریعتمدای سردبیر روزنامه کیهان در سرمقاله این روزنامه نوشت: اگرچه لایحه عفاف وحجاب هنوز در کوچه پس کوچههای دستگاه قضائی و دولت و مجلس و شورای نگهبان چرخ میخورد و به تصویب نهائی نرسیده است، ولی با توجه به گسترش بدون مانع پدیده خانمانسوز کشف حجاب، این احتمال قوت بیشتری گرفته است که انگار هدف نهائی -و البته پنهان- لایحه یاد شده گسترش بیحجابی و برداشته شدن موانع پیشروی این پدیده پلشت بوده است!
با عرض پوزش از برخی مسئولان محترم در دولت، قوه قضائیه، مجلس و شماری دیگر از دستاندرکاران، باید گفت که متاسفانه این عزیزان در ماجرای مورد اشاره فریب خوردهاند! مگر در قوانین موجود برای مقابله با بیحجابی احکام مشخص و روشنی وجود ندارد؟! آیا به این قوانین عمل شده است و نتیجه نداده است؟!
بدیهی است که بیتوجهی به قانون، با هنجارشکنی نیز همراه خواهد بود. بر فرض که تهیه و تدوین قانون تازهای برای حجاب ضرورت داشته است! سؤال این است چرا مادام که قانون جدید به تصویب نرسیده است، این پدیده خسارتآفرین به حال خود رها شده و برای پیشگیری از آن به قوانین موجود عمل نشده است؟ آیا این بیتوجهی مصداق صریح قانونشکنی و «ترک فعل» نیست؟! بدیهی است که هست!
علاوهبر آن که درباره ضرورت تهیه لایحه مزبور تردیدهای جدی وجود دارد. بیش از یکسال از ماجرا میگذرد و موضوع هنوز سامان نیافته است! این لایحه در ۹ ماده از سوی دستگاه قضائی تهیه و به دولت فرستاده شد. دولت آن را به ۱۵ ماده افزایش داد و به مجلس فرستاد. مجلس ابتدا لایحه را در ۶۰ ماده و سپس ۷۰ ماده و نهایتاً به ۷۱ ماده افزایش داد!
متن لایحه سرشار از کلیگوئی است و از اینروی به «کلیات ابوالبقاء» بیشتر شبیه است تا متن یک لایحه قانونی!
و دوم؛ متن برجام در مجموع ۵۴۵۲ کلمه بود و متن ۷۱ مادهای لایحه عفاف و حجاب با ۳۲۴۲۱ کلمه تنظیم شده است، یعنی تقریباً ۶ برابر برجام! باید به این نکته توجه داشت که مطولنویسی! یکی از ترفندهای حقوقی است که عمدتاً با دو هدف اصلی دنبال میشود. اول؛ پنهان کردن ماده اصلی مورد نظر در انبوه کلمات و دوم؛ منصرف کردن مسئولان از مطالعه دقیق متن و مراجعه به مشاوران! تعجبآور است که چرا مسئولان دستاندرکار به این نکته توجه نکردهاند! به گفته حضرت امیر علیهالسلام «اذ ازدهم الجواب خفی الصواب... پاسخها که زیاد شود، حقیقت پنهان میماند».
وقتی پای نقد مصلحانه لایحه عفاف به میان کشیده میشود، برخی از سر ناآگاهی و شماری نیز از روی بداندیشی اصرار دارند که منتقدان را به طرفداری از بگیر و ببند و برخوردهای سخت متهم کنند و حال آن که به قول حکیمانه رهبر معظم انقلاب؛ «خیلی از کسانی که کشف حجاب میکنند توجه ندارند که چه کسی پشت این سیاست رفع حجاب و مبارزه با حجاب است -جاسوسهای دشمن، دستگاههای جاسوسی دشمن دنبال این قضیه هستند- اگر بدانند حتماً نمیکنند» بنابراین، سخن از یکسو، برخورد سخت و پشیمانکننده با ماموران پشتصحنه است که اندک و کمشمارند و از سوی دیگر نجات کسانی است که از واقعیت ماجرا بیخبرند و نمیدانند که امروزه کشف حجاب علاوهبر حرام شرعی، بخشی از جنگ ترکیبی دشمن علیه ایران و ایرانیان است (حرام سیاسی).
شواهد موجود و بسیاری از اسناد غیر قابل تردید حکایت از آن دارند که پدیده پلشت کشف حجاب یک توطئه حسابشده از سوی دشمنان ایران اسلامی است که برخلاف ظاهر آن، نه فقط علیه زنان کشورمان بلکه برای مقابله پنهان و تدریجی با هویت اسلامی جامعه طراحی شده و به صحنه آورده شده است و اکنون که بعد از گلایه رهبر معظم انقلاب حرکت و تلاش تازهای برای مقابله با این پدیده خانمانسوز آغاز شده است باید به این نکته توجه ویژهای داشت که پدیده کشف حجاب خاستگاه و ریشه بیرونی دارد و علاوهبر سرویسهای اطلاعاتی بیگانه کسانی هم در داخل کشور برای این هنجارشکنی اجیر شدهاند.
مقابله با این جریانات هنجارشکن و پادوهای داخلی دشمن نیازمند کشف آنها و قاطعیت در برخورد پشیمانکننده با آنان است. اگر مسئولان و دست اندرکاران محترم، جوانان میهن اسلامی را فرزندان خود میدانند -که باید بدانند و میدانند- باید نجات فریبخوردگان از چنگال پدیده پلشت کشف حجاب را تکلیف شرعی و انساندوستانه خود تلقی کنند و خدای نخواسته تحت تاثیر خناسان تصور نکنند که اجازه ادامه گرفتاری آنان در چنبره پلید کشف حجاب دلسوزی و به اصطلاح مدارا با آنان است! بدیهی است که اگر خدای نخواسته فرزند دلبندتان به مواد مخدر معتاد شود، تهیه مواد برای ادامه اعتیاد او را خیانت به فرزندتان میدانید و نه اقدامی دلسوزانه!