پمپئو در مورد سردار سلیمانی هم خیلی نوشته است. از قبل اینکه در سازمان سیا مستقر شود، مساله قتل سلیمانی را دنبال میکند و میگوید از قبل در موردش تحقیق کرده بودم و مینویسد او یکی از قهرمانان جنگ ایران و عراق بود و بهرغم قامت یک متر و ۶۶ سانتیاش ژستی نظامی و چهرهای قهرمانانه داشت و افرادش عاشقش بودند.
محمدعلی ابطحی در یادداشتی با عنوان «هرگز یک قدم پا پس نمیکشم» برای روزنامه اعتماد نوشت: «هرگز یک قدم هم پا پس نمیکشم» این نام کتابی است که مایک پمپئو، رییس سازمان سیا و وزیر خارجه مورد علاقه آقای ترامپ از خاطرات خودش در این دو مسوولیت نوشته است. من اخیرا آن را خواندم.
دکترین وی که معتقد است دکترین ترامپ هم هست، کلمه «امریکا اول است». این یعنی در همه اتفاقات دنیا و به هر قیمتی اول باید برای منافع امریکا مبارزه کرد. سوتیتر اسم کتابش هم هست: نبرد برای امریکایی که دوست دارم.
دوران ترامپ البته یک دوره کاملا متفاوتی با ریاستجمهوریهای امریکا بود. یکی از عواملش وجود افراد تندرویی بودند که در میز سیاستگذاری کنارش مینشستند. از خاطرات پمپئو و نیز از کتاب خاطرات جان بولتون (اتاقی که در آن اتفاق افتاد) که قبلا خوانده بودم به خوبی فهمیده میشود با وجود این افراد تندرو در کنار ترامپ، کسی که معتدلتر از همه هست شخص ترامپ بوده.
نکته دیگر مهم در زندگی پمپئو، اعتقادات دینی اوست. بسیار پایبند و معتقد به ماوراء خودش را تعریف میکند. این خصلتش باعث شده که تصور کند در بسیاری از جنایات جهان، خدا پشتیبانش بوده و او راه صواب را انتخاب کرده است.
این در همه جای دنیا میتواند خطرناک شود.
بنا به همین فلسفه که بهرغم میل سیاسیاش در جای جای کتاب مشهود است، کینه عمیقی نسبت به مسلمانان ارائه میکند. یا در جایی میگوید وقتی رییس سیا بودم، حس کردم ماموران به خاطر مخفی بودن کارهایشان استرس فراوان دارند. من این وضعیت را با راهاندازی یک برنامه مشاوره مذهبی راه انداختم و با کمک چند کشیش نظامی بازنشسته ارتش الگویی مناسب با سیا راه انداختم.
پمپئو در این کتاب اذعان میکند که تنها معیار ما برای ورود نیروها و بیرون کردن قدیمیها میزان وفاداری به رییسجمهور ترامپ بود. ومثل همه جای دنیا تا زمینه سخن فراهم آید به دولتهای قبل حملههای عنیف میکند.
در کتاب هرگز یک قدم هم پا پس نکش به مساله اتمی ایران مفصل میپردازد. وقتی در فصل قبلش ریز برنامهریزی سیا و خودش را برای سفر و گفتگو با رهبر کرهشمالی نقل میکند - که فصل خواندنی و شیرینی است - روی این نکته تاکید میکند که رییسجمهور ترامپ فقط دوست دارد مطرح شود. بنا به همین فلسفه رییسجمهور تحت تاثیر ماکرون در اجلاس گروه هفت در ۲۰۱۹ متقاعد به ورود مجدد به توافق هستهای شد؛ من، بولتون با کمک نتانیاهو او را منصرف کردیم.
یک بخش جدی کتاب در مورد اسراییل است. بیرودربایستیترین تعبیرات را که منافات کامل با شعار اول امریکا دارد در این بخش آورده است.
در مورد سردار سلیمانی هم خیلی نوشته است. از قبل اینکه در سازمان سیا مستقر شود، مساله قتل سلیمانی را دنبال میکند و میگوید از قبل در موردش تحقیق کرده بودم و مینویسد او یکی از قهرمانان جنگ ایران و عراق بود و بهرغم قامت یک متر و ۶۶ سانتیاش ژستی نظامی و چهرهای قهرمانانه داشت و افرادش عاشقش بودند.
به نامه بدون پاسخی که به سلیمانی نوشته اشاره میکند که در آن او را تهدید کرده است. بعد که رویارویی بین ایران و امریکا زیاد میشود بهانه برای آنها جور میشود که رییسجمهور ترامپ را راضی به کشتن او بکنند. وی میگوید: «میدانستیم جانشینی برای سلیمانی خواهند گذاشت، اما هیچ کدام از چنین ترکیبی از اقتدار، اندیشه، خشونت، و محبوبیت در میان مردم برخوردار نخواهند بود.» اعترافی عجیب از بدترین دشمن سلیمانی.
تفاصیل برنامهریزی و سیر راضی کردن ترامپ و اجرای عملیات را در این کتاب شرح میدهد.
با توجه به اینکه وزیر خارجه بوده است در بقیه کتاب، روابط با چین، روابط با روسیه و چالشهایی که با آنها هست، مشکلات امریکا با مکزیک، ونزوئلا و نقاط دیگر را هم به تفصیل میآورد.
چنانچه معروف بود در هر مناسبتی در کتاب علیه رسانههای امریکایی و رسانههای جهان نیز قلمفرسایی کرده است.
برای علاقهمندان به سیاست کتابی خواندنی است.
کتاب خاطرات پمپئو توسط نشر ثالث منتشر و هاجر هوشمندی آن را ترجمه کرده است.