بررسیها و تحقیقات میدانی از وضعیت زمین سست اصفهان حاکی است، در مرکز این استان، فرونشست، عمده مناطق کلانشهر را تحت تاثیر قرار داده است. مطالعات مشاوران شهری و شهرسازان از «زمان طلایی» ۵ساله برای این چالش بزرگ حکایت دارد. اگر طی این مدت، جلوی پیشروی فرونشست گرفته نشود، ۴تهدید ثانویه بروز میکند.
فرونشست زمین در یک استان کشور بهخاطر «تراکم جمعیت» و «پهنههای شهری درگیر پدیده» -در مقایسه با ۴استان دچار به این بحران همچون تهران- به ابربحران تبدیل شده است.
به گزارش دنیای اقتصاد، بررسیها و تحقیقات میدانی از وضعیت زمین سست اصفهان حاکی است، در مرکز این استان، فرونشست، عمده مناطق کلانشهر را تحت تاثیر قرار داده است. مطالعات مشاوران شهری و شهرسازان از «زمان طلایی» ۵ساله برای این چالش بزرگ حکایت دارد. اگر طی این مدت، جلوی پیشروی فرونشست گرفته نشود، ۴تهدید ثانویه بروز میکند.
نرخ فرونشست در برخی استانهای درگیر این بحران زمینی از جمله تهران، دستکم ۳ برابر دیگر کشورهاست؛ اما در یک استان کشور، «شدت این پدیده» و «جمعیت تحت خطر»، آن را به ابربحران تبدیل کرده است.
بررسیها از روند فرونشست در استان اصفهان نشان میدهد، این استان از بابت «تعداد و مساحت شهرهای درگیر» و همچنین «تراکم جمعیت ساکن»، در ردیف پرخطرترین استان کشور قرار گرفته است بهطوری که نرخ فرونشست در آن طی حدود ۶ سال گذشته به ۵ برابر مقدار اولیه خود رسیده است؛ در مناطقی از اصفهان، فرونشست سالانه تا ۱۸سانتیمتر در سال رکورد زده است.
نتایج مطالعات شهری با لحاظ «وضعیت خشکسالی» و «روند مصرف آب» در اصفهان نشان میدهد، «۵ سال حیاتی» پیشروی کلانشهر اصفهان و شهرهای حومه قرار دارد.
اگر طی ۵سال آینده، «روند مصرف آب کشاورزی» محدود شود و امکان «نفوذپذیری سطح زمین برای ورود آبهای سطحی به سفرههای زیرزمینی» فراهم بیاید و همچنین «برداشت آب از سفرهها» نیز کنترل و در کنار آن، «تقابل استانی» برسر آبهای بالادست و پاییندست بین سه استان برطرف شود، احتمال بروز ۴ بحران ثانویه کاهش خواهد یافت. اقتصاد اصفهان –صنایع به شدت آببر در این استان فعال است-
و همچنین داراییهای شهری و ملکی و همچنین توریسم اصفهان، طی سالهای آتی تحت خطر «تبعات فرونشست» قرار میگیرد. هنوز در کلانشهر اصفهان بهرغم آنکه بیشاز ۱۰ منطقه در خطر فرونشست قرار دارد، ارزش املاک بهرغم ترک و تخریب تدریجی برخی ساختمانها، تحتتاثیر قرار نگرفته است. اما به گفته کارشناسان اگر «زمان طلایی برای زمین سست اصفهان» رعایت نشود، عوارض آن بروز خواهد کرد.
دشت اصفهان و بیشتر از آن شهر اصفهان در چند سال اخیر با بحرانها و چالشهای گستردهای از آلودگی هوا گرفته تا شدت یافتن موضوع خالی شدن آبهای سطحی و زیرزمینی، فرونشست و رواج پدیده مهاجرت مواجه شده است و مجموعه این چالشها روند سکونت و توسعه شهری اصفهان را تحتتاثیر قرار داده که بیش از همه در موضوع «فرونشست زمین» خود را نشان داده است.
فرونشست معضلی است که در حال حاضر زنگ هشدار آن در بسیاری از نقاط ایران به صدا در آمده که ازجمله این مناطق میتوان به دشت اصفهان بهعنوان یکی از پرخطرترین مناطق ایران در زمینه وقوع فرونشست اشاره کرد. اگرچه فرونشست در ایران تنها به اصفهان ختم نمیشود و استانهایی همچون خراسان رضوی در رتبه نخست پهنهبندی فرونشست زمین در ایران قرار دارد و اصفهان رتبه پنجم را در این زمینه به خود اختصاص داده است، اما از نظر شهرها و میزان بافت فرسوده در رتبه نخست قرار دارد.
بحران فرونشست نشأت گرفته از مجموعهای از دلایلی است که در حال حاضر همه آنها به یک نقطه مشترک رسیدهاند و آن «خالی شدن آب سفرههای زیرزمینی» و «به حداقل رسیدن بسیاری از آبهای سطحی و رودخانه زایندهرود» است. اگرچه برداشتهای غیراصولی و آبیاریهای سنتی برای صنعت کشاورزی و دیگر صنایع، ساختوسازهای بیرویه و توسعه و نوسازیهای شهری برخلاف موقعیت ژئوتکنیک و اکولوژی منطقه منجر به تغییر اکوسیستم شده است، اما مجموعه این عوامل را میتوان در یک نقص بزرگ جستوجو کرد و آن ضعف در «حکمرانی آب» است.
موضوع خطر تخلیه آب و قرار گرفتن در معرض فرونشست موضوع ناگهانی و جدیدی نیست که اصفهان با آن مواجه شده است. در سال ۱۳۴۶، وزارتخانه مربوطه وقت هشداری مبنی بر خطر کاهش آبهای زیرزمینی و احتمال فرونشست داده بود، اما با وجود محتمل بودن فرونشست، صنایع آببر نه تنها ایجاد بلکه به شکل فزایندهای توسعه یافتند و ۵۰ شهرک اقماری ایجاد شد و در کنار آن، برداشتهای بیرویه برای آبیاری زمینهای کشاورزی و در پیش گرفتن سیاستهای غیراصولی در این بخش، اصفهان را در معرض فرونشست قرار داد.
فرونشست تا آنجا پیش رفته که حتی میراث تاریخی اصفهان را هم درگیر کرده است و این موضوع باعث شده تا آژیر قرمز برای شهر اصفهان به صدا درآید. زیرا فرونشست میتواند آسیبهای جبرانناپذیری را بر سازهها، تاسیسات شهری، خطوط انتقال نیرو، ساختمانها، آثار و بناهای تاریخی و فرهنگی و حتی اقتصاد و در مجموع ماهیت و هویت این شهر وارد کند و در نتیجه بحرانی جدی اصفهان را تهدید میکند. این فرونشست فقط میراث فرهنگی و طبیعی این شهر را مورد تهدید قرار نداده بلکه زندگی بیش از ۲.۸ میلیون نفر را در معرض خطر قرار داده است که حتی میتواند منجر به مهاجرت گسترده در چند سال آینده شود، اگر برای اصفهان اقدامی جدی در سطح کلان نشود.
اگرچه، اصفهان بخش مهم هویت خود را از میراث ملموس و ناملموس خود میگیرد اما، اصفهان تنها محدود به بناهای تاریخی و میراثی نیست و تنها از بعد توریستی نمیتوان به آن نگریست. وقتی مساله فرونشست مطرح میشود در واقع کل اصفهان را مورد تهدید قرار میدهد که باید همه ابعاد و پیامدهای آن را مورد بررسی قرار داد تا ضمن آسیبشناسی و سیاستگذاریها در سطح کلان، میراث بزرگ اصفهان و در مجموع شهر اصفهان را حفاظت کرد.
این فرونشست و خشکسالی، زندگی شهری را با چالشهایی مواجه کرد که میتوان به رواج پدیده مهاجرت بومیها به دیگر مناطق بهویژه در استانهای شمالی اشاره کرد. اصفهانی که به واسطه صنایع خود یکی از مهاجرپذیرترین استانهای کشور بهشمار میرود. از این رو، اصفهان از ۴ جهت مورد تهدید قرار گرفته که این موضوع اصفهان را با چهار پیامد اقتصادی، شهری، ملکی و توریستی مواجه کرده است.
طی چند سال اخیر، یکی از پیامدهایی که فرونشست برای اصفهان داشت، ترک و تخریب تدریجی ساختمانها و آپارتمانهای قدیمی و حتی جدید بوده که در برخی از مناطق چشمگیرتر بوده است. ترکها روی دیوار خانهها در اکثر خیابانهای شهر به چشم میخورد که این ترکها ناشی از گسترش فرونشستهای نامتقارن است. این موضوع در آینده میتواند بر داراییهای ملکی شهروندان و زمینهای شهر اثرات منفی گستردهای داشته باشد.
علاوه بر این، فرونشست پیامدهایی را در بعد شهری و توسعه آن داشته است و پیشتر فرونشست در اتوبان حکیم و دیگر مناطق این شهر به اشکال مختلف منجر به قطعی گاز و آب و حتی تخلیه یک منطقه شده است و تاسیسات شهری و در مجموع توسعه شهری و نوسازی را مختل کرده است، زیرا فرونشستهای پی در پی هزینههای نگهداری شهر را بالا میبرد و تنها چاره، حفظ شهر به همین شکل فعلی است.
مجموع این اتفاقات و مهاجرت بومیها، توریسم را که حالا یکی از قطبهای اقتصادی این شهر هست مورد تهدید جدی قرار میدهد. باتوجه به پیامدهایی که فرونشست برای اصفهان دارد بر اساس نظر کارشناسان، دو سناریو برای اصفهان محتمل است که در نگاهی خوشبینانه از سوی وحید مهدویان، مشاور مدیریت شهری اصفهان در امور شهرسازی و معماری شهری در صورت مدیریتی یکپارچه و در پیش گرفتن سیاست «تدوین مقررات ملی فرونشست زمین» تا ۵ سال آینده، میتوان فرونشست را کنترل و از روند رو به رشد آن جلوگیری کرد و با اقداماتی، سفرههای زیرزمینی و زاینده رود را دوباره به جریان انداخت.
اما در سناریوی دیگر از نگاه بهرام نادی، دکترای عمران ژئوتکنیک و عضو هیات علمی دانشگاه آزاد نجفآباد با توجه به وضعیت فعلی و نبود مدیریتی یکپارچه، کنترل فرونشست بسیار هزینهزا خواهد بود و خطرات گستردهای همچون بحران زیست محیطی ناشی از اقدامات موقتی اصفهان را تهدید میکند.
نادی، کارشناس حوزه فرونشست، نگرانی درباره اتمام آبهای سطحی و زیرزمینی را بسیار جدی میداند تا جایی که در صورت عدماقدامات اساسی و ضربتی، به مرگ آبخوانها و تهدیدی جدی بر زندگی شهری اصفهان منجر خواهد شد. در این بخش به نظرات این کارشناس حوزه فرونشست پرداخته میشود.
موضوع فرونشست تنها محدود به اصفهان نیست و همه شهرها را دربرمیگیرد و تقریبا تمام کشور با آن درگیر است. اما اینکه این موضوع برای اصفهان بیشتر خود را نشان میدهد، باید در دو دلیل آن را بررسی کرد. اول اینکه تحقیقات و اندازهگیری در این منطقه بیشتر از سایر نقاط کشور بوده است و دیگر آنکه قرارگیری فرونشست در منطقه شهری در اصفهان بیشتر خود را نشان داده و باتوجه به اهمیت اصفهان به لحاظ واقع شدن در نقطه استراتژیک کشور و اقتصاد آن بسیار حائز اهمیت است و بیشتر مورد توجه قرار گرفته است.
اما اینکه چرا فرونشست اتفاق افتاده باید آن را در «افت آبهای زیرزمینی» جستوجو کرد و هرچقدر برداشتها افزایش یافته و مصرف بیشتر شود، این فرونشست گسترش خواهد یافت. فرونشست حتی در شمال کشور همچون گلستان نزدیک به سطح دریا و تا عمق ۱۸ سانتیمتر رسیده است. حتی در مازندران هم این فرونشست دیده میشود، زیرا ۶۰هزار چاه در این استان وجود دارد که از این منابع آبی برداشت میشود و این افت منابع آبی در تهران هم وجود دارد البته در مناطق محدودی اتفاق افتاده که عمدتا در جنوب تهران قرار دارند.
اما در اصفهان این فرونشست تمام شهر را درگیر کرده است. در شمال شهر بیشتر از دیگر مناطق بوده و حدود ۱۸.۴۸ سانتیمتر از اواخر دهه ۹۰ تاکنون بوده است، که البته شهرهای پیرامون همچون حبیب آباد را هم شامل میشود. در شمال اصفهان سازههایی همچون مسجد عتیق بالای ۵ سانتیمتر فرونشست داشته و منطقهای مثل چمران سالانه حدود ۱۰ سانتیمتر فرونشست را تجربه میکند.
سازههایی هم هستند که فرونشست در آنها ۳ تا ۵ سانتیمتر است. مسجدجامع عباسی سالانه ۳ سانتیمتر فرونشست دارد و در سی و سه پل این فرونشست به ۲ تا ۳ سانتی متر میرسد. در واقع تمام بافت قدیمی شهر به جز جلفا با چالش فرونشست مواجه هستند. در جلفا بهدلیل نزدیکی به رودخانه، سازهها کمتر آسیب دیدهاند.
آنچه بیش از همه فرونشست را به یک چالش بزرگ تبدیل کرده است، «آسیب به سازهها» است. تاسیسات شهری نیز بهدلیل فرونشست با شکسته شدن لولههای آب و فاضلابها در نقاط پرخطر مواجه شدند. مانند فروچالهای که در حیاط یک خانه ایجاد شد و فرونشستی که در یکی از اتوبانها اتفاق افتاد.
در حال حاضر، عمده نگرانی برای اتمام آبهای زیرزمینی است زیرا میزان مجموعه آبهای اصفهان به سطح ۴۰درصد یعنی به ۴ میلیارد مترمکعب رسیده است. در حالی که قبلا در حدود ۱۱.۵ میلیارد مترمکعب بوده است. برداشتهای بیرویه آب عاملی بر تمام شدن آب شده که باعث شده تا فرونشست اتفاق بیفتد.
این موضوع کمآبی و فرونشست حتی دامن «اقتصاد اصفهان» را گرفته و صنایع و کشاورزی را هم درگیر کرده است. صنایعی مثل تولید آجر یا تولید سنگ مستقیما با آن، درگیر میشوند و کشاورزی که از منابع آبی زیرزمینی تامین میشود.
تخلیه آب زیرزمینی بهصورت مستقیم، «فرونشست» را به همراه دارد و بهصورت غیرمستقیم، روی تامین غذا و کشاورزی تاثیر میگذارد. در کنار این فرونشست، اصفهان با چالش ریزگردها هم بهدلیل کمبود آب مواجه است. بهدلیل خشک شدن تالاب گاوخونی، ریزگردها در بهار و تابستان اصفهان را درگیر میکند و در زمستان این شهر با بحران آلودگی هوا مواجه است.
علت اصلی این اتفاقات را باید در عدممدیریت یکپارچه در موضوع آب دانست. وقتی در مدیریت شهری به اکوسیستم دقت نشده است، مادیها و انهار را از دست داده و زایندهرود سالی دو تا سه بار در دوره ۱۰ روزه باز میشود و گاهی همان هم باز نمیشود و به سالی ۲۰ و ۳۰ روز میرسد که این مقدار نمیتواند منابع آبی را تامین کند و در نتیجه با افت آبهای زیرزمینی مواجه میشویم.
در مجموع، فرونشست یک درد مزمن است. افت آب زیرزمینی تقریبا در تمام مناطق کشور در حال اتفاق است و بخش عظیمی از این تخلیه ناشی از برداشتهای بیرویه و غیراصولی از بخش کشاورزی است که بیش از همه در میناب و دریاچه ارومیه خود را نشان داده است. که این را حتی در گلستان و تهران هم میبینیم و مسیری را رفتهایم که برگشتناپذیر است و جایگزینی برای آن وجود ندارد. علت این امر وابستگی کامل به منابع آبی است که منجر به ایجاد محدودیت شده و همین باعث شده این منابع رو به اتمام باشد.
وزارت نیرو باید در این زمینه دقت بیشتری داشته باشد تا «میراث پهنه آبی» کشور حفظ شود و آن را از دست ندهیم. سازههای بسیاری حتی خانههای جدید و قدیم در اصفهان دچار آسیب شدهاند. سازههایی که تا پیش از سال ۹۰ ساخته شدهاند و حتی ساختمانهای بتنی از سال ۹۰ به بعد، ۱۰ تا ۱۲ و برخی تا ۱۵ سانتی متر دچار چرخش شدهاند و یک ساختمان بتنی دیگر تا ۱۸ سانتیمتر چرخش داشته است؛ با آنکه دارای طراح بوده و محاسبههای دقیق ساختوساز انجام گرفته و مطابق آییننامه سازه طراحی زلزله ۲۸۰۰ طراحی شده اما به قدری ترک خورد که دیگر قابل سکونت نیست و بسیاری از این خانههای جدید نمیتوانند دوام بیاورند.
اینکه طی چند سال گذشته با موضوع مهاجرت قابلتوجهی از سمت اصفهان به دیگر نقاط کشور بهویژه شمال ایران روبهرو بودیم، این سوال مطرح میشود که آیا با این سرنوشتی که برای اصفهان رقم خورده، سایر نقاط کشور شرایطی دارند که قابل سکونت باشند؟
اگرچه گیلان در ظاهر پرآبترین استان کشور بهشمار میرود اما آمارها نشان میدهد که همان استان هم با مشکلات آبی مواجه است و زمانی مهاجرت از اصفهان به منطقه دیگر اثربخش خواهد بود که منطقه مورد نظر، خود شرایط پایداری داشته باشد. جایی که پایدار نیست تفاوت چندانی با وضعیت اصفهان نخواهد داشت و دیر یا زود به سرنوشت اصفهان میتواند دچار شود.
اینکه چه راهکارهایی وجود دارد اول از همه باید گفت که «بازنگری» نیازمند «سرمایهگذاری» است. راهحل وجود دارد؛ نمونهاش را میتوان در آلمان دید که ۵۳درصد انرژی مصرفی در سال ۲۰۲۴ از منبع تجدیدپذیر است و این به آن معنی است که سرمایهگذاری انجام شده و سوختهای فسیلی و انرژی هستهای را به حداقل رساندهاند و زباله را مدیریت میکنند.
سرمایهگذاری به موقع انجام شود و سیستم آبیاری کشاورزی که غرقابی است و آب زیادی مصرف میکند را تغییر دهیم. اما آیا سرمایهگذاری بهینه انجام شده است؟ پیش از همه باید «فرهنگ مصرف آب» عوض شود و در این راستا نیاز به مشارکت عمومی و اطلاعرسانی است.
یکی از مسائلی که اصفهان را با بحران نزدیک شدن به تخلیه منابع آبی مواجه کرده، منطقهای کردن منابع است که این موضوع بسیار آسیبزا شده است. آب منطقهای شده و استانها را روبهروی هم قرار داده است در حالی که این یک موضوع ملی و میراث کلی است و تنها مربوط به یک استان نیست. دید منطقهای مشکلساز شده است که از دوره نهم و دهم ریاست جمهوری در کشور اجرایی شد و اصل بحران آبی را باید از همان دوره دانست.
اما اینکه کدام روش درست است هنوز نامشخص است؟ بنابراین، باید با یک دید کلی به موضوع آب و فرونشست نگریست و تصمیمات کلانی لازم است که تا به امروز دیده نشده و حتی با روند منفی همراه بوده است. «بحران آبی»، اقتصاد را فلج میکند، زیرا توسعه صنایع، این بحران را تشدید میکند. اگر دیدگاه درستی وجود داشته باشد هزینههای متفاوتی برای مدیریت بحران آب میشود.
در نگاه دوم از موضوع فرونشست، اقداماتی که مسوولان شهری کشوری در راستای کنترل فرونشست انجام میدهند میتواند جلوی گسترش فرونشست را تا ۵ سال آینده بگیرد. در ادامه به بررسی نظرات وحید مهدویان مشاور مدیریت شهری اصفهان در امور شهرسازی و معماری شهری در این راستا میپردازیم.
موضوع فرونشست سالها در کشور مورد توجه قرار گرفته که عمدتا به بحران آبی مربوط است و در حال حاضر به یک مساله بسیار جدی برای اصفهان و کشور تبدیل شده است. اینکه استان اصفهان بهویژه شهر اصفهان بیشتر مورد توجه قرار گرفته، بیشتر به واسطه موقعیت آن در مرکز کشور و مسائل محیطزیستی جدیتری است.
اصفهان ششمین استان پهناور کشور است که سومین استان پرجمعیت کشور بهشمار میرود، اما در عین حال دومین استان در داشتن بافت فرسوده شهری و پنجمین استان مهاجرپذیر کشور است. در داشتن ساختمانهای فاقد اسکلت و فاقد استانداردهای لازم ساختمانسازی چهارمین استان و در کسری سالانه آبخوان رتبه چهارم را به خود اختصاص داده است.
پس اصفهان با چالشهایی همچون جمعیت زیاد و بافت فرسوده مواجه است که با این اوصاف با موضوع فرونشست هم دست و پنجه نرم میکند. این موضوع بسیار حائز اهمیت است و جایگاه ویژهای در کشور پیدا میکند.
شاید فرونشست اصفهان در رتبه اول کشور نباشد، اما از این منظر بسیار مورد توجه قرار گرفته است که فرونشست اصفهان در منطقه پرجمعیت شهری رو به گسترش است و اولین شهری است که فرونشست جمعیت بسیاری را مورد تهدید قرار داده است.
و این فرونشست در شهر اصفهان را بسیار مورد توجه قرار میدهد، زیرا بخش انسانی زیادی را تحتتاثیر قرار داده است. بالاترین نرخ فرونشست در محدوده دشت اصفهان است و شمال این شهر بیشترین ریسک فرونشست چه نقطه به نقطه و خطی و عوامل طبیعی و مصنوعی را دارد. اما اصفهان تاکنون با فرونشست جدی مواجه نشده و بیشتر فروریزش بود و فروریزش با فرونشست متفاوت است.
فروریزش ناشی از فرسودگی لولههاست که باعث خالی شدن زیر خاک میشود مانند آنچه در اتوبان حکیم اتفاق افتاد. از همین رو باید فروریزش را از فرونشست جدا کنیم. فرونشست زمانی اتفاق میافتد که سطح آبخوانها با خالی شدن ناگهانی آب باعث فشرده شدن زمین شده و منجر به فرورفتگی شود.
سالهاست موضوع فرونشست در اصفهان مطرح است و مدیران شهری اصفهان از سال ۱۴۰۰ از جایگاه رسالت اجتماعی وارد موضوع فرونشست شد و در جهت شفافسازی مساله فرونشست و عوامل دخیل با همکاری مرکز تحقیقات راه و شهرسازی به صورت سفارشی میزان فرونشست و عوامل آن را مورد بررسی قرار داد. مرکز تحقیقات راه و شهرسازی یک نتیجهای را اعلام کرد که بر اساس آن نشان میدهد؛ اصفهان در کجا ایستاده است؟
این مطالعات، به صورت نقطه به نقطه بررسی کرد که کدام ساختمانها در معرض خطر قرار دارند که بر اساس آن، میدان نقش جهان، ابنیه تاریخی، ۹ ایستگاه آتشنشانی، ۲۷۴ فلکه آتشنشانی، ۳۲۸ مسجد، ۳۷ کتابخانه، ۲ بیمارستان، یک هتل، ۷۷ مرکز دولتی، ۸ پمپ گاز، ۲۵۸ مدرسه، ۱۹ مرکز فرهنگی و ۱۴ منطقه توریستی و… در خطر فرونشست قرار دارند. این گزارش، مناطقی با بالاترین میزان فرونشست و بالاترین میزان ریسک را به صورت مکانمند بررسی کرد و به این نتیجه رسید که فرونشست بهصورت واقعی در حال اتفاق است.
پس درصدد این برآمد که چه اقدامات اجرایی جهت پایش مستمر فرونشست به لحاظ رفتاری لازم است تا به کنترل و کاهش نرخ فرونشست منجر شود؟ این واقعیت وجود دارد که فرونشست ر ا نمیتوان برگرداند و فقط میتوان جلوی آن را گرفت و این کار با تزریق آب امکانپذیر است. از این رو باید بهصورت مداوم مورد پایش قرار گیرد تا اوضاع از این بدتر نشده و فرونشست کنترل شود و کاهش ریسک ساختمانها شناسایی شود.
توصیههایی هم در سطح شهری و منطقهای و هم از بعد ملی و هیات وزیران و نمایندگان استانی و دستگاههای داخلی و محلی مطرح شده که میتوان خلاصه این تحقیق را در شماره ۵۷۰۲ «دنیایاقتصاد» در ۲۰ فروردین ۱۴۰۲ مشاهده کرد. این گزارش تمرکز خود را بر رفتارشناسی پهنه فرونشست گذاشته است، زیرا فرونشست موضوعی مقطعی نیست که فقط در زمان خاصی اتفاق بیفتد بلکه فرونشست موجودی زنده در زیر پای اصفهان است که در حال حرکت است و اصفهان را در مباحث آبی درگیر کرده است، زیرا شهری است که کاملا روی آبخوانها قرار گرفته است، بنابراین پیش از هر چیزی باید شناخته شود و مورد بررسی قرار گیرد.
شرکت دانشبنیان زمینشناسی به بررسی عمیقتر از فرونشست اصفهان بهصورت مکانمند و رفتارشناسی فرونشست اقدام کرده است و وضعیت آبخوانهای اصفهان و آبخوانهای اطراف، رفتار زمینشناسی در ارتباط با دشت اصفهان و تالاب و حوضه آبخیز اصفهان در بالادست و پاییندست را مورد مطالعه قرار داده است. مرکز تحقیقات باتوجه به رفتار فرونشست، گزارشی از وضعیت آب داده که بر اساس آن ۳۷۰ میلیون مترمکعب آب در سد زایندهرود اصفهان باقی مانده است. باتوجه به این سطح، اگر آب انتقال داده شود، اما اقداماتی هدفمند انجام نشود در جذب و هدایت آب در سفرههای زیرزمینی تاثیری نخواهد داشت.
در وضعیت کنونی نمیتوان صرفا بر مدیریت شهری تکیه کرد و باید در سطح ملی بر آن نظارت کرد و پیش برد. اما آنچه بیش از همه اهمیت دارد این است که مدیریت و برنامهها باید مطابق با زمانبندی پیش برود و تمامی دستگاهها برای انجام این اتفاق مشارکت کنند. کشاورزی و نحوه کشت باید تا ۵ سال آینده تغییر کرده باشد. زمان باید به درستی و بهموقع طی شود وگرنه مثل سرطان در تمام شهر گسترش پیدا میکند. اما اگر زمان به درستی مدیریت شود میتوان وضعیت فرونشست را مدیریت کرد.
اگر یک برنامه زمانبندی شده و پایش به صورت مستمر توسط همه دستگاههای اجرایی انجام شود، میتوان شرایط را مدیریت کرد تا وضعیت فرونشست از این بدتر نشود. شهر اصفهان پراهمیتترین نقطه کشور با توجه به جمعیت ساکن، در یک منطقه دارای فرونشست قرار دارد و بر اساس مطالعات مرکز تحقیقات، اصفهان مهمترین و پرریسکترین استان از جنس جمعیت در موضوع فرونشست است. از اینرو باید به عنوان یک پروژه ملی مطرح شود و به تصویب دولت برسد و به آن از دید بحران ملی نگریسته شود، نه شهری و استانی.
یکی از مهمترین اقدامات ضروری برای اصفهان مدیریت آب در شیوه مصرف کشاورزی است تا مانع هدر رفت آب شده و منجر به بازگرداندن آب به چرخه مصرف شود. آنچه اکنون به آن نیاز است، اینکه پسابها تصفیه شوند و بر اساس آن پسابها به چرخه مصرفی محیطی برگردند.
در یک بازه زمانی ۵ساله فرونشست مهار شده و آرام آرام کاهش مییابد که البته نیازمند اقداماتی همچون کاهش مصرف آب، جذب آب بیشتر برای سفرهها و آبهای سطحی، مدیریت آب سفرههای زیرزمینی و تالاب گاوخونی و سیاست تقسیم آب در سطح محلی است. باید آب در زایندهرود جاری شود و به آبهای زیرزمینی نفوذ کند و آبخوانها پر شود، زیرا در غیر این صورت با مرگ آبخوانها، عملا شهری وجود ندارد.