«وقتی که شخصی خودش را در معرض رأی ملت میگذارد و رأی میآورد، وکیل همه ملت ایران است و حتماً نباید در جایگاه ریاست قرار بگیرد. ملت به وی وکالت دادهاند و باید در جایگاه وکالتی خودش نقشآفرینی کند مگر اینکه خارج از مجلس، پُست و جایگاهی به آقای قالیباف پیشنهاد شود و ایشان برای پذیرش آن مسئولیت، استعفا دهد. اینکه من رئیس نشدم، استعفا داده و از مجلس میروم، در شأن هیچ منتخبی از منتخبان ملت باشد.»
نقوی حسینی با اشاره به احتمال انصراف قالیباف در مجلس گفت: «یک چنین موضوعی واقعاً در شأن نماینده ملت نیست. وقتی که شخصی خودش را در معرض رأی ملت میگذارد و رأی میآورد، وکیل همه ملت ایران است و حتماً نباید در جایگاه ریاست قرار بگیرد.»
به گزارش خبرآنلاین، نشستن دوباره بر صندلی ریاست مجلس، برای محمد باقر قالیباف، سخت شده و راهی پر پیچ و خم در پیش دارد. برهمین اساس نیز او و اطرافیانش لابی با نمایندگان خاصه منتخبان جدید مجلس را کلید زده و سعی در جلب نظر و آرای منتخبان مجلس دوازدهم دارند.
حسین نقوی حسینی، فعال سیاسی اصولگرا، درباره ریاست قالیباف در مجلس بیان کرد: «او دو رقیب جدی دارد که به سرعت پشت سر وی حرکت میکنند. یکی از آنها آقای متکی از شورای وحدت است. رقیب دیگر قالیباف، آقای ذوالنوری است.»
وی با اشاره به احتمال انصراف قالیباف در مجلس گفت: «یک چنین موضوعی واقعاً در شأن نماینده ملت نیست. وقتی که شخصی خودش را در معرض رأی ملت میگذارد و رأی میآورد، وکیل همه ملت ایران است و حتماً نباید در جایگاه ریاست قرار بگیرد.»
در ادامه گفت و گوی سیدحسین نقوی حسینی از چهرههای سیاسی اصولگرا و نماینده پیشین مجلس شورای اسلامی را میخوانید؛
آقای نقویحسینی، پیشبینی شما از ترکیب هیأت رئیسه مجلس دوازدهم چیست؟
از سال دوم ریاست آقای قالیباف در مجلس، یک جبهه مخالفتی با ریاست ایشان شکل گرفت و جمعی از نمایندگان فعلی مجلس، به مرور زمان با نوع مدیریت، اقدامات و فعالیتهای ایشان در موضع ریاست مجلس مخالف بودند و انتقاداتی به ورود طرحها یا به تأخیر انداختن آنها، نوع مدیریت ایشان در صحن علنی و ورود نیروهایی به مجلس داشتند.
مخالفت این جبهه در سال چهارم خیلی شدید شد و از همانجا مشخص بود که برای مجلس دوازدهم، بنا دارند به نحوی وارد کارزار رقابت و انتخابات شوند که آقای قالیباف به ریاست مجلس نرسد و خواهان تغییر در مدیریت مجلس بودند. الان هم شاهد همین فعالیتها هستیم و جریاناتی که در رقابتها و کارزار انتخاباتی شکل گرفت، جریاناتی بودند که اغلب آنها مدعی تحول در نوع مدیریت مجلس بودند. این افراد معتقد بودند که وظیفه ما این است که به مجلس برویم و ریاست و نوع مدیریت آن را تغییر دهیم. بنابراین کار آقای قالیباف سخت و مشکل است.
البته این موضوع به انتخابات روز جمعه (۲۱ اردیبهشت) هم بستگی زیادی دارد چون تکلیف ۴۵ کرسی مجلس در روز جمعه تعیین خواهد شد و با توجه به اینکه در مجلس دوازدهم فراکسیون اکثریتی نخواهیم داشت، ۴۵ کرسی هم بسیار اثرگذار است. بنابراین کار آقای قالیباف برای رسیدن به ریاست مجلس با مشکلات جدی مواجه خواهد شد.
با توجه به عملکرد ۴ساله آقای قالیباف در صندلی ریاست مجلس برخی مخالف حضورش در این جایگاه هستند، شما او را در قامت ریاست مجلس دوازدهم میبینید؟
از چه نظر؟ یعنی اینکه ایشان شایستگی این جایگاه را دارد یا اینکه بالاخره میتواند رأی بیاورد یا نه؟
از هر دو نظر.
به جهت رأیآوری و بر اساس ارزیابیهایی که من بین گروههای موجود در مجلس انجام دادهام، آقای قالیباف یک گام جلوتر از بقیه است.
ایشان دو رقیب جدی دارد که به سرعت پشت سر وی حرکت میکنند. یکی از آنها آقای متکی از شورای وحدت است. آقای متکی سوابق نسبتاً مقبولی دارد و با توجه به رایزنیها و فعالیتهایی که دارد انجام میدهد، میخواهد جای خودش را در این فضا باز کند.
رقیب دیگر آقای قالیباف، آقای ذوالنوری است. ایشان از این لحاظ شانس بهتری دارد که اگر بتواند نظرات همه کسانی که با ریاست آقای قالیباف مخالف هستند، را تأمین کرده و این دیدگاه را نمایندگی کند، میتواند شانس رقابت خیلی جدیتری داشته باشد.
یاران آقای قالیباف و خود ایشان رایزنیهای خود را با منتخبان مجلس دوازدهم آغاز کردهاند، این رایزنیها میتواند به نفع آقای قالیباف باشد؟
این نشستها قبل از تشکیل مجلس امری طبیعی است و در همه مجالس گذشته هم ما این نشستها، و رایزنیها و گفتوگوها را داشتیم. کسانی که مدعی ریاست یا خواهان حضور در هیأت رئیسه بودند، سعی میکردند جلساتی با نمایندگان منتخب برگزار کرده و با آنها رایزنی کنند. در همین یکی، دو ماه گذشته و بعد از انتخابات اسفند ماه شاهد بودیم که هر جریانی، جمعی از منتخبان مجلس دوازدهم را دعوت کرده و رایزنی انجام داده است.
از آنجا که آقای قالیباف در حال حاضر در موضع ریاست مجلس قرار دارند، بنابراین دستش بازتر بوده و امکانات بیشتری هم در اختیار دارد؛ قطعاً میتواند همایشهای سنگینتر و وزینتری را برگزار کند. البته قبلاً، این سبک تالار و ناهار و شام را نداشتیم یا خیلی به ندرت داشتیم اما این دفعه اتفاق افتاده است. قطعاً این رایزنیها و نشستها در نزدیک کردن آقای قالیباف به صندلی ریاست مجلس تاثیرگذار است.
گفته میشود در این نشستها، وعدههایی داده میشود یا سهمدهی هم اتفاق میافتد و…
قطعاً در این رایزنیها، تقسیم جایگاهها صورت میگیرد و این موضوع خیلی طبیعی است. ما در مجالس گذشته ۲ فراکسیون یا نهایتاً مثلاً در مجلس دهم ۳ فراکسیون داشتیم اما به عقیده من در این مجلس ۵ تا ۶ فراکسیون تشکیل خواهد شد؛ یعنی ۲۹۰ نماینده را بین ۶ تقسیم کنیم، حدود ۵۰ نفر خواهد شد.
بنابراین فراکسیونهای متعدد با حضور ۴۰ تا ۵۰ نماینده (یا بعضیها ۳۰ نماینده، بعضیها ۶۰ یا ۷۰ نماینده) تشکیل خواهد شد و هیچ فراکسیونی هم حائز اکثریت نخواهد شد، در حالی که فراکسیون انقلاب اسلامی در مجلس یازدهم ۲۵۰ عضو داشت. با این حال هیچ فراکسیونی در مجلس آینده تشکیل نخواهد شد که اکثریت قاطع نمایندگان را در خود داشته باشد. به همین دلیل، هر کسی که مدعی ریاست است باید با سایر فراکسیونها تعامل کرده و پستها را تقسیم کند تا بتواند نظرات آنها را جلب کند.
در فضای رسانهای این شائبه وجود دارد که اگر آقای قالیباف به ریاست مجلس نرسید، از نمایندگی انصراف خواهد داد. نظر شما چیست؟
یک چنین موضوعی واقعاً در شأن نماینده ملت نیست. وقتی که شخصی خودش را در معرض رأی ملت میگذارد و رأی میآورد، وکیل همه ملت ایران است و حتماً نباید در جایگاه ریاست قرار بگیرد.
ملت به وی وکالت دادهاند و باید در جایگاه وکالتی خودش نقشآفرینی کند مگر اینکه خارج از مجلس، پُست و جایگاهی به آقای قالیباف پیشنهاد شود و ایشان برای پذیرش آن مسئولیت، استعفا دهد. اینکه من رئیس نشدم، استعفا داده و از مجلس میروم، در شأن هیچ منتخبی از منتخبان ملت باشد.
همان طور که ما در مجالس قبلی هم داشتیم. مثلاً آقای حداد عادل در مجلس ششم یک نماینده عادی بود و روی صندلی نمایندگی مینشست یا آقای عارف در مجلس دهم در حالی که فراکسیون ۱۱۰ نفره هم در مجلس داشت، به عنوان یک نماینده بر کرسی نمایندگی مینشست و نقش خودش را در کرسی نمایندگی ایفا میکرد. بنابراین اینکه اگر من رئیس نشوم، خواهم رفت، اصلاً در شأن وکیل ملت نیست.
درپی چالشهای اخیری که میان دولت آقای رئیسی و آقای قالیباف ایجاد شد، برخیها بر این باورند که دولت نمیخواهد ایشان رئیس مجلس شوند. نظر شما چیست و آیا ممکن است زد وبندی میان ایشان و دولت شکل بگیرد؟
من چالشی بین آقای قالیباف و دولت مشاهده نمیکنم. البته در رسانهها گاهی به این مسائل اشاره میشود ولی اینها واقعاً چالش نیست. مجلس قوه ناظر است و قوه نظارتی بر عملکرد دولت دارد، بنابراین وظیفه نظارت دارد و باید در یک مواقعی با دولت مقابله کند، انتقاد داشته باشد، استیضاح کند، رأی اعتماد بدهد یا ندهد. بنابراین طبیعی است که بین ناظر و مجری همیشه یک چنین تنشهایی به وجود میآید. اصل بر این است که مجلس در مقابل خطاها و اشکالات دولت بایستد و از آنها جلوگیری کند.
به همین دلیل است که میگویند اگر مجلس قوی باشد، دولت قوی میشود چون مجلس اجازه نمیدهد مدیران ضعیف و ناتوان بر سر کار بیایند. بنابراین من این را یک چالش نمیبینم. این نفس عملکرد این دو قوه است که به نظر میآید اینها در مقابل هم هستند اما در حقیقت مقابل هم نیستند و هر کدام کارکرد خودش را دارد.
یعنی امکان رقابت بین آقای قالیباف و رئیسی در سال ۱۴۰۴ وجود ندارد؟
این یک بحث دیگری است و باید دید که آقای قالیباف در عرصه انتخابات ریاست جمهوری حضور پیدا میکند یا خیر. شاید بین دولت با آقای قالیباف یا هر فرد دیگری که رئیس مجلس شود، تفاهم و گفتوگویی صورت بگیرد و بر سر این موضوع با هم تعامل داشته باشند. اما اینکه آیا دولت نگران حضور ایشان در انتخابات ریاست جمهوری آینده باشد و به وی بگویند که رئیس مجلس بماند و در انتخابات ریاست جمهوری نیاید، یک مسئله دور از ذهن است.