آنکارا از یک طرف با تل آویو رابطه نزدیکی داشت و از طرفی دیگر با حماس؛ گروهی که تهدیدی وجودی برای اسرائیل محسوب میشوند. به ادعای ناظران، چنین ارتباطی به رئیس جمهوری ترکیه فرصتی نادر داده بود تا در چنین تنش هایی، نقش میانجی را عهده دار شده و از شدت تنشها بکاهد. اما اردوغان راه متفاوتی را برگزید.
بسیاری از ناظران با اشاره به نفوذ رهبر ترکیه در میان اعضای حماس و رهبران اسرائیل مدعیاند که سلطان میتوانست ردای میانجی را بر تن کرده و راهی برای خروج منطقه از بن بست حاکم بیابد، با این همه به ادعای این گروه، رویکرد رهبر ترکیه جهت برجستهتر کردن نقش خود در داخل موجب شد تا این فرصت را از دست بدهد.
به گزارش اقتصادنیوز، به ادعای ناظران اردوغان میتوانست در میانه جنگ اسرائیل و حماس در قامت میانجی ظاهر شود. اما فعلا در این مسیر شکست خورده است. در باب میراث اردوغان، گمانه زنیها بسیار است. چرا که او از هر فرصتی برای تبدیل شدن به یک رهبر بزرگ استفاده کرد اما به شکل بدی شکست خورد. خود بزرگ بینی، و شهوت قدرت، اردوغان را از تشخیص آنچه برای کشورش بهترین است، باز داشت. رئیس جمهوری ترکیه در میان بسیاری از ناکامیهایش، یک فرصت مهم دیگر را از دست داد؛ فرصتی که میتوانستنقش او را در قامت صلحجوی منطقهای برجستهتر سازد.
به ادعای اوراسیا ریویو، اردوغان به جای استفاده از دفاتر خوب خود برای آتشبس اسرائیل و فلسطین، مسیر دیگری را انتخاب کرد. علیرغم خروج سفیر ترکیه از اسرائیل، این کشور به تجارت صدها میلیون دلاری با اسرائیل ادامه میدهد. از همین رو گروهی میگویند اردوغان فارغ از لفاظی علیه اسرائیل سیاست دوگانهاش را به نمایش گذاشته و مدعی شده که ترکیه تنها کشوری است که در باب ۵۴ محصول محدودیت تجاری بر اسرائیل اعمال میکند.
به ادعای این موسسه تحقیقاتی، ترکیه اسرائیل را در سال ۱۹۴۹، به رسمیت شناخت و روابط دیپلماتیک خود را با این بازیگر حفظ کرد، البته روابط دو طرف فراز و نشیب هاای بسیاری را طی کرده، اما با گذشت سالها، گردشگری و تجارت بین دو بازیگر رشد چشم گیری داشته است. اسرائیل به ارتقای نیروی هوایی ترکیه کمک کرد و در عین حال فناوری پیشرفتهای را برای استفاده نظامی و غیرنظامی در اختیار این کشور قرار داد. چرا که ترکیه از منظر ژئواستراتژیک برای اسرائیل بسیار با اهمیت بوده و هست.
در این میان، اردوغان با رهبران حماس نیز روابط نزدیکی داشته و دارد، روابط دو طرف به سال ۲۰۰۷ و زمانی باز میگردد که این گروه کنترل نوار غزه را بر عهده گرفت. از همین رو ترکیه به بازیگری تبدیل شد که همزمان تلاش میکرد تا در دو جبهه متفاوت بازی کند. آنکارا از یک طرف با تل آویو رابطه نزدیکی داشت و از طرفی دیگر با حماس؛ گروهی که تهدیدی وجودی برای اسرائیل محسوب میشوند. به ادعای ناظران، چنین ارتباطی به رئیس جمهوری ترکیه فرصتی نادر داده بود تا در چنین تنش هایی، نقش میانجی را عهده دار شده و از شدت تنشها بکاهد. اما اردوغان راه متفاوتی را برگزید.
به ادعای تحلیلگران، اردوغان به خوبی میداند که همزیستی اسرائیل و فلسطین یکی از گزینهها نیست بلکه تنها گزینه باقی مانده برای خروج از بحران حاکم است. این گروه مدعی اند، شاید اسرائیل مانع از آن شود که حماس به قدرت بازگردد، اما این گروه به عنوان یک جنبش سیاسی مطمئنا در برابر خواستههای تل آویو استقامت خواهد کرد؛ چرا که تنها جریانی در سرزمینهای اشغالی است که مقابل اسرائیل ایستاد، پویایی درگیری اسرائیل و فلسطین را تغییر داده و پارادایم جدیدی ایجاد کرده است و بازگشت به وضعیت موجود قبل از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ را غیرممکن ساخته است.
در چنین شرایطی ترکیه تنها کشوری است که با اسرائیل روابط دیپلماتیک خود را حفظ کرده و در عین حال از روابط گرم با حماس برخوردار است. اردوغان میتواند از موقعیت منحصر به فرد خود برای شروع گفتگو با رهبران حماس و اسرائیل در بازه زمانی کنونی استفاده کند.
حماس با موفقیت پویایی درگیری اسرائیل و فلسطین را تغییر داده و میتواند پیروز میدان باشد، حتی اگر بخشی از مواضعش در غزه در هم شکسته شوند. حماس راه حل دو دولتی را به میز بازگرداند. مشخص نیست جنگ غزه چگونه و چه زمانی به پایان میرسد، اما یک چیز روشن هست. هم حماس و هم اسراییل در پایان همچنان در میدان خواهند بود و هر دو باید انتخاب کنند که از اینجا به کجا میخواهند بروند. به ادعای ناظران اردوغان اکنون فرصتی طلایی دارد تا از نفوذ خود بر حماس استفاده کرده و درها را هر چند اندک به روی روند آشتی بگشاید.