گزارش اخیر تحقیق و تفحص شستا که البته بازه زمانی ۱۳۹۲ تا ۱۳۹۹ را در بر میگیرد، از واقعیتهای تلخی حکایت دارد که در بستر مهمترین سرمایههای تاریخی کارگران در جریان است.
با رونمایی از گزارش تحقیق و تفحص از شستا از سوی نمایندگان مجلس در ۲۵ اردیبهشت ماه، دم خروسِ حقایقِ تلخ از زیر قبای غیرشفاف سازمان تامین اجتماعی بیرون زد؛ بندهای این گزارش که به قوه قضاییه ارجاع شده و خضریان، رییس هیات تحقیق و تفحص از شستا، از سرفصلهای آن پردهبرداری کرده، نشان از اختلاس، رانت و پنهانکاری گسترده در شستا دارد.
به گزارش ایلنا، مدیران سازمان تامین اجتماعی هیچ زمان، فساد و رانتخواری در شستا را قبول نداشتهاند؛ «شرکت سرمایهگذاری سازمان تامین اجتماعی» که از محل داراییهای تاریخی کارگران ایجاد شده، قرار بوده عصای دست تامین اجتماعی باشد و برای این صندوق بیمهگر، سودآوری داشته باشد، اما به دلیل مدیریت غیرشفاف، رانتی و سیاسی و از آن مهمتر به علتِ عدم نظارت نمایندگان صاحبان اصلی این داراییها یعنی کارگران، به «وبال گردنِ تامین اجتماعی و بیمهشدگان» بدل شده است؛ اما تامین اجتماعی تا پیش از انتشار گزارش تحقیق و تفحص، هیچ زمان در هیچ دولتی، این استحالهی دردناک را قبول نداشته است.
کمی به عقب برگردیم؛ در روزهای پایانی تیرماه ۱۴۰۲، وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی در پاسخ به گزارشی پیرامون وضعیت شرکت سرمایهگذاری سازمان تامین اجتماعی (شستا) با عنوان «عصای دست تامین اجتماعی به وبال گردن تبدیل شده است»، جوابیه یا به عبارت بهتر تکذیبیهای در چند بند صادر کرد. در این جوابیه با تاکید بر بازده مورد قبول شستا طی سنوات فعالیت آمده است «از آنجایی که شستا و بیش از ۵۰ درصد از شرکتهای تابعه آن بورسی میباشند، گزارشات آنها بطور منظم در سایت کدال و همچنین وبسایت شرکت قرار داشته و در دسترس عموم است».
در ادامه، روابط عمومی وزارت کار درخصوص واگذاری یا تعطیلی واحدهای اقتصادی در شستا به بهانه عدم توجیه اقتصادی تاکید کرده که «این موضوع در مجموعه شستا صحت نداشته و طی ۱۰ سال اخیر همواره تلاش و تاکید مدیران شستا بر احیا کردن و نگهداری واحدهای اقتصادی بوده حتی اگر توجیه اقتصادی نداشته باشد».
از همه مهمتر، این پاراگراف ایجابی در متن تکذیبیهی اکید وزارت کار است: «روند رشد مبلغ فروش و سودآوری گروه شستا نشان میدهد که طی ۱۱ ساله اخیر از رشد قابل قبولی برخوردار است. بطوری که میانگین رشد درآمدها ۲۷٪ و رشد سود خالص ۳۱ درصد طی ۱۱ سال اخیر است که نه تنها توانسته تورم را پوشش دهد بلکه توانسته موجب افزایش داراییهای بیمهشدگان شود؛ لذا داراییهای بیمهشدگان طی سالیان سال دست افراد امانت داری بوده که نه تنها ارزش داراییهای بیمهشدگان را افزایش دادهاند بلکه سودآوری قابل قبولی را از این محل کسب نمودهاند».
حالا، اما با گزارشی که از تحقیق و تفحص شستا میبینیم، تکذیبیهی وزارت کار مانند بادکنکی در معرض فشار سنگین، میترکد و اعتبار خود را از دست میدهد؛ هر چند قبل از انتشار این گزارش هم، وضعیت نامتوازن سازمان تامین اجتماعی، حقوقهای نجومی در شستا و زیرمجموعههایش و همچنین امکانات مزدی و رفاهی ناچیز مستمریبگیران، همه و همه نشان میداد که شستا نه تنها سودآور نیست و برای تامین اجتماعی درآمدزایی ندارد، بلکه به دلیل مدیریت اشتباهِ دهههای اخیر در سراشیب حضیض افتاده و به محملی برای سودجویی «برخی» بدل شده.
گزارش اخیر تحقیق و تفحص شستا که البته بازه زمانی ۱۳۹۲ تا ۱۳۹۹ را در بر میگیرد، از واقعیتهای تلخی حکایت دارد که در بستر مهمترین سرمایههای تاریخی کارگران در جریان است؛ گزارش شواهد مختلفی از فساد مالی را مطرح میکند از جمله اینکه «واردات کُک و زغالسنگ سالها در انحصار یک شخص بوده» یا اینکه «شرکت ذوبآهن سالی ۱۵۰ میلیون دلار زیان به بار میآورد»؛ در ارتباط با این مساله خضریان توضیح داده است: «زیان ناشی از افزایش واردات زغالسنگ و کک بین سالهای ۱۳۹۷ تا ۱۴۰۰ به نسبت سالهای ۱۳۹۲ تا ۱۳۹۶ به طور متوسط و بدون محاسبه هزینههای حمل و تعرفه واردات و… در حدود ۱۴٫۵ هزار میلیارد تومان است. به غیر از افزایش واردات تحمیل شده، تأمین زغالسنگ و کک متفاوت از نقطه بهینه کیفی مورد نیاز واقعی، به طور متوسط سالیانه حداقل ۱۵۰ میلیون دلار برای ذوب آهن زیان به دنبال داشته است!»
موارد بعدی اینکه، «یک حلقه شبهامنیتی در اپراتور رایتل چنبره زده و این شرکت را از حیز انتفاع ساقط کرده و به وضعیت اسفناک امروز رسانده است» یا «در سالهای پایانی دهه ۹۰ شمسی، اختلاس ۱۶ میلیون دلاری در کشتیرانی اتفاق افتاده»، «پتروشیمی غدیر تخلفات ۵۹ میلیون دلاری داشته است» و «پول ۲ میلیون یورویی ویلموتس از جیب مردم یا همان کارگران کشور پرداخت شده است» .
به راستی اگر این «میلیون دلارها» و «میلیون یوروها» بر باد نمیرفت و به جیب اختلاسگران و قدرتمندان سرازیر نمیشد، چقدر امروز زندگی کارگران و بازنشستگان کشور بهتر بود؟ آیا باز هم چند میلیون خانواده بازنشسته کشور باید با حقوق ۱۰ میلیون تومانی روزگار میگذراندند و ماهها منتظر وام ۲۰ میلیون تومانی میماندند؟!
مروتی، بازنشسته کارگری، در اشاره به این گزارش میگوید: «مشخص است که در دهههای اخیر، سرمایهها و داراییهای کارگران به تاراج رفته است؛ این گزارش مربوط به دوران دولت روحانیست؛ در دولت روحانی، گزارش فساد مالی شستا در دوران احمدی نژاد منتشر شد و لابد چند سال دیگر کاشف به عمل میآید که در دولت فعلی هم میلیونها دلار از داراییهای ما به یغما رفته است. با این میلیون دلارهایی که اختلاس شده یا خاصهخرجی کردهاند و به این و آن بخشیدهاند، میشد برای بازنشستگان کلی امکانات فراهم کرد، میشد دستمزد بازنشستگان را آنقدر افزایش داد که در هفتههای آخر ماه در حسرت یک کیلو میوه نباشند.».
بازنشستهای که در این اوضاع گرانی، فقط ۱۰ میلیون حقوق ماهانه میگیرد، از هفته دوم هر ماه جیبش خالی است و یک کیلو میوه نمیتواند بخرد و به خانه ببرد، آن وقت در یکی از شرکتهای زیرمجموعه شستا، یک قلم ۱۶ میلیون دلار اختلاس صورت میگیرد؛ حال چطور دولتها که چتر مالکیت خود را سالهاست بر سر تامین اجتماعی و زیرمجموعههایش پهن کردهاند، میتوانند مدعی باشند که برای کارگران «امانتدار خوبی» بودهاند؟!