چه کسی میتواند جلوی این حرکت بی سکان و آنارشیک به سوی فاجعه را بگیرد؟ کشورهای عربی ناکارآمد یا بی تفاوت هستند. روسیه درگیر جنگ اوکراین است، چین جدی نیست. اتحادیه اروپا و سازمان ملل به حاشیه رانده شدهاند، بایدن در حال تزلزل است؛ و در اسرائیل، نتانیاهو زندگی میکند و بنابراین هر روز شاهد اثبات یک حقیقت بزرگتر هستیم: در همه جا، رهبران توانمند، با صداقت و با بینش مشخص به طور مهلکی از میان رفته است.
سیاستمداران منطقه در حال دست و پا زدن هستند. آیا کسی نمیتواند جلوی این آشفتگی را بگیرد؟ سیمون تیسدال مفسر امور خارجه در روزنامه گاردین مینویسد: ماه آینده هنگامی که بنیامین نتانیاهو به واشنگتن پرواز میکند، به او توصیه میشود از حریم هوایی و فرودگاههای بریتانیا اجتناب کند.
به گزارش دنیای اقتصاد، بریتانیا به عنوان یکی از اعضای موسس دیوان کیفری بینالمللی (ICC) میتواند از نظر قانونی و اخلاقی خود را موظف به بازداشت نخستوزیر اسرائیل در صورت ورود به خاک جزیره بداند. این موضوع به این دلیل است که دادستان کل دادگاه بینالمللی جزایی به دنبال حکم بازداشت نتانیاهو به اتهام جنایات جنگی و جنایت علیه بشریت در غزه است، جایی که بیش از ۳۷۰۰۰ نفر، عمدتا غیرنظامی جان خود را از دست دادهاند.
متاسفانه، دورنمای دستگیری نتانیاهو با دستبند همچنان دور باقی مانده است. نتانیاهو احتمالا خیلی امیدوار است که استارمر، به عنوان نخستوزیر جدید بریتانیا، سعی کند این فراری را از عدالت برهاند. اما حزب کارگر در مانیفست انتخاباتی خود قویا از دیوان کیفری بینالمللی که به کشورهای عضو برای اجرای بازداشتها متکی است، حمایت میکند.
اما وقتی صحبت از غزه به میان میآید، بهرغم شواهد قاطع جنایتکاری و افشاگریهایی مبنی بر تلاش آژانسهای جاسوسی اسرائیل برای ضربه به دیوان کیفری بینالمللی، محدودیتهای عملگرایانه برای تعهد حزب کارگر به عدالت برای فلسطینیان وجود دارد. نتانیاهو همچنین دستور دادگاه بینالمللی دادگستری مبنی بر توقف عملیات ارتش در رفح را زیر پا میگذارد.
استانداردهای دوگانه بریتانیا، نگوییم ریاکاری، در مورد رفتار وحشیانه اسرائیل با کنگره ایالات متحده تفاوتی ندارد. دلیل اینکه نتانیاهو به زودی به سفر خواهد رفت، دعوت به سخنرانی در جلسه مشترک سنا و مجلس نمایندگان در ۲۴ جولای است. این پلتفرم توسط جمهوریخواهان راستگرا و طرفدار ترامپ ارائه میشود که نتانیاهو را یکی از اعضای افتخاری فرقه خود میدانند. این برای رئیسجمهور جو بایدن، که پس از ۷ اکتبر به اسرائیل شتافت، دست خود را دور شانه نتانیاهو انداخت و سخاوتمندانه قول حمایت داد، چقدر میتواند تلخ باشد.
بایدن در سال انتخابات بهای گزافی را برای نمایش همبستگی بیچون و چرای خود با اسرائیل میپردازد. رایدهندگان جوانتر از کشتار غزه وحشتزده شدهاند، که بیشتر آن ناشی از بمبهای تامین شده توسط ایالات متحده است. سیاستمداران اسرائیل مانع از تلاشهای صلح با میانجیگری ایالات متحده شدهاند.
نتانیاهو هفته گذشته به بایدن حمله کرد که ظاهرا از تحویل تسلیحات خودداری کرده بود، در حالی که با گستاخی خود را وینستون چرچیل آخرالزمان معرفی کرد و خواستار «ابزار برای تکمیل کار» شد. کاخ سفید خشمگین بود. واشنگتن به طور فزایندهای نگران است که نتانیاهو، که پس از فروپاشی کابینه جنگی خود، بیش از هر زمان دیگری به افراطگرایان نژادپرست و صهیونیستهای مذهبی وابسته شده است، پس از ماهها درگیری با حزبالله لبنان که مورد حمایت ایران قرار دارد، ابعاد جنگ را گستردهتر کند.
بسیاری در اسرائیل همراستا با نگرانی ایالات متحده، نخستوزیر را به تداوم جنگ غزه برای ماندن در قدرت و بیرون ماندن از زندان متهم میکنند (او علاوه بر دیوان کیفری بینالمللی با اتهامات کیفری داخلی نیز مواجه است). حمله به لبنان گام بعدی منطقی در این مسیر جنونآمیز خواهد بود.
حتی زمانی که فرستاده ویژه بایدن در بیروت و قدس اشغالی در تلاش برای جلوگیری از تشدید تنش بود، وزیر امور خارجه اسرائیل، هشدار داد که طرحهای نیروهای نظامی اسرائیل برای جنگ تماممقیاس علیه حزبالله کامل است و تصمیم «بسیار نزدیک» است. کاتز ادعا کرد که نیروهای حزبالله، اگرچه تعدادشان بیشتر و مسلحتر از حماس است، «ویران خواهند شد و لبنان به شدت مورد حمله قرار خواهد گرفت».
اینها همان وعدههای خطرناک غیرواقعی هستند که قبل از غزه داده شده بود. با توجه به آنچه برخی از مفسران اسرائیلی وضع موجود را بدترین عملکرد ارتش اسرائیل در زمان جنگ میدانند، چنین تهدیدهایی وحشتناک به نظر میرسند. اگر تهاجمات سالهای ۲۰۰۶ و ۱۹۸۲ به لبنان تکرار شود، تلفات و رنج غیرنظامیان حتمی است.
اغلب گفته میشود که حزبالله، بهرغم تشدید حملات موشکی هفته گذشته خود به شمال اسرائیل، به دنبال درگیری همهجانبه نیست و ایران حامی آن نیز چنین سیاستی را ندارد. اگر آتشبس در غزه برقرار شود، تنشها کاهش خواهد یافت. اما چنین تحلیلی اطمینان محدودی را ارائه میدهد.
سید حسن نصرالله، هفته گذشته تهدیدهای شدیدی صادر کرد. شهادت ابراهیم رئیسی، فرصتی را برای ایران ایجاد کرد تا بر سیاست خود برای «دفاع پیشرو» منطقهای با استفاده از نیروهای نیابتی عراق، سوریه، لبنان و یمن جهت گسترش نفوذ، حفاظت از مرزهای خود و فشار بر اسرائیل پافشاری کند. کاندیداتوری محمدباقر قالیباف به عنوان یک محافظهکار کهنهکار و نزدیک به حاکمیت تصویری از یک رقابت آزاد را ایجاد میکند. اگر او پیروز شود، ایران به رویارویی با اسرائیل و آمریکا در همه چیز از فلسطین گرفته تا حوزه هستهای ادامه خواهد داد.
نقطه اشتعال دیگری میتواند در ایالات متحده ایجاد شود. شورای روابط خارجی اروپا با اشاره به ۱۷۰ حمله علیه پایگاههای ایالات متحده در سوریه و عراق از ۷ اکتبر، بمباران کنسولگری ایران در دمشق توسط اسرائیل، تخمین میزند که سوریه در معرض خطر درگیری مستقیم مرگبارتر بین اسرائیل و ایران است.
سقوط به درون هرج و مرج ممکن است تنها با یک حمله هوایی یا ترور تصادفی فاصله داشته باشد. پس از ۹ ماه بیرحمانه در غزه، خطر جنگ فراگیر و منطقهای کمتر به نظر میرسید. با این حال، اگر این اتفاق بیفتد، احتمالا بیشتر تصادف است تا طراحی.
چه کسی میتواند جلوی این حرکت بیسکان و آنارشیک به سوی فاجعه را بگیرد؟ کشورهای عربی ناکارآمد یا بیتفاوت هستند. روسیه درگیر جنگ اوکراین است، چین جدی نیست. اتحادیه اروپا و سازمان ملل به حاشیه رانده شدهاند، بایدن در حال تزلزل است. و در اسرائیل، نتانیاهو زندگی میکند و بنابراین هر روز شاهد اثبات یک حقیقت بزرگتر هستیم: در همه جا، رهبران توانمند، با صداقت و با بینش مشخص بهطور مهلکی از میان رفته است.