«۴۴ انسان بیگناه توسط شبه نظامیان طرفدار گروه طالبانِ مورد وثوق و علاقه مولوی عبدالحمید، به شهادت رسیدند. اسلام درباره مقام انسانیت و کشتار انسان بیگناه چه حکمی دارد؟ سکوت یک روحانی مدعی، در برابر کشتار ۴۴ انسان بیگناه با کدام یک از تعالیم اسلامی مطابقت دارد؟ آیا این رفتار با آزادگی و آزادمردی ادعایی مولوی عبدالحمید سنخیت دارد؟»
روزنامه جمهوری اسلامی در مطلبی از مولوی عبدالحمید به علت سکوت در برابر کشتار شیعیان پاکستان انتقاد کرد.
این روزنامه نوشت: طی چند روز اخیر در سایه کنش و انفعال ارتش پاکستان شاهد قتلعام در منطقه شیعهنشین پاراچنار و همچنین هجوم نظامیان پاکستان به کاروانهای معترضان بلوچ ایالت بلوچستان پاکستان بودیم.
تکرار تجربه تلخ کشتار بیرحمانه شیعیان منطقه پاراچنار توسط شبه نظامیان طرفدار طالبان در سایه انفعال و بیعملی ارتش پاکستان و برخورد سخت با مردم بلوچ ایالت بلوچستان پاکستان که تحت عنوان جنبش مهرنگ بلوچ به ناپدید شدن برخی از شهروندان بلوچ توسط نظامیان و سرویس امنیتی پاکستان دست به اعتراض مدنی زدند از نگاه کارشناسان، قابل تأمل و بررسی است.
مولوی عبدالحمید اسماعیل زهی، امام مسجد مکی اهل سنت که پس از جمعه تلخ زاهدان، با کمک مشاورانش گفتمان جدیدی را به خطبههایش ورود داد، علاوه بر طرح مطالبات قوم بلوچ و جامعه اهل سنت، به سمت طرح مسائل ملی و بینالمللی رفت. یک روز از وضعیت زنان کشور میگفت و روز دیگر معترض روسیه بابت جنگ با اوکراین میشد.
مولوی عبدالحمید که خود را به مدد رسانههای اپوزیسیون یک چهره بینالمللی میدید، بر خلاف ادوار گذشته، حتی به قیمت از دست رفتن کرسیهای مجلس در حوزه انتخابیه زاهدان به گود انتخابات وارد نشد و در انتخابات ریاست جمهوری نیز به صورت غیر مستقیم ورود کرد تا مبادا به وجههاش خدشهای وارد شود.
مولوی عبدالحمید در خطبههای جمعه گذشته (۱۲ مرداد) بابت برخورد نظامیان پاکستان با شهروندان بلوچ، معترض دولت پاکستان شد و ضمن تأکید بر وظیفه دولتها در قبال تامین امنیت شهروندان، خواستار توجه به خواستههای معترضان بلوچ و حل مشکلات آنها از راه گفتوگو و تفاهم گردید. قطعاً چنیننگاهی قابل ارج است، اما بیتوجهی عبدالحمید به قتل عام شیعیان در منطقه پاراچنار و بیعملی ارتش پاکستان در تامین امنیت شهروندان پاکستانی مبین چه چیزی است؟
وی اوایل امسال نیز خواستار گفتوگوی میان دولت ایران و تروریستهای جیش الظلم شده بود.
عبدالحمید و مشاورانش در مطالباتشان علاوه بر نگاه قومی، ملاحظات مذهبی را لحاظ میکنند؟ زیرا وی چنین ملاحظاتی را در زمینه طرح تقسیم سیستان و بلوچستان داشته و بارها توسط خودش و اطرافیانش مطرح شده است.
آیا چنین رویکردی از جانب یک چهره منتقد در تراز بینالمللی پذیرفته است؟
با توجه به این که عبدالحمید معتقد است که در ایران به جامعه اهل سنت اجحاف شده، آیا بهتر نبود محکومیت کشتار شیعیان پاراچنار در خطبههای وی جای میگرفت تا جامعه مدنی ایران با وی بیشتر هم ذات پنداری کنند؟
از مذهب اهالی پاراچنار بگذریم، ۴۴ انسان بیگناه توسط شبه نظامیان طرفدار گروه طالبانِ مورد وثوق و علاقه مولوی عبدالحمید، به شهادت رسیدند. اسلام درباره مقام انسانیت و کشتار انسان بیگناه چه حکمی دارد؟ سکوت یک روحانی مدعی، در برابر کشتار ۴۴ انسان بیگناه با کدام یک از تعالیم اسلامی مطابقت دارد؟ آیا این رفتار با آزادگی و آزادمردی ادعایی مولوی عبدالحمید سنخیت دارد؟