پیگیریهای خبرنگار فرارو نشان میدهد که انتشار یک روزنامه خصوصی در حال حاضر به طور متوسط ماهانه ۱ میلیارد تومان هزینه دارد. این هزینهها شامل حقوق خبرنگاران و اعضای تحریریه، بخش فنی روزنامه (ویراستاری، صفحهآرایی)، چاپخانه (کاغذ، لیتوگرافی و چاپ روزنامه) و توزیع است.
فرارو- دو روز قبل خبر صدور سریع مجوز روزنامه از سوی وزارت ارشاد برای دو نفر از مدیران دولت سیزدهم یعنی علی نادری بلداجی مدیرعامل ایرنا و محسن منصوری رئیس ستاد انتخاباتی جلیلی و معاون اجرایی سابق منتشر شد. برخی فعالان رسانهای از مجوز «روزنامه سراسری با موضوع اقتصادی و سیاسی» که به این دو مدیر دولتی اعطا شده به عنوان یکی از سختترین مجوزهایی که در کشور وجود دارد، نام میبرند. حالا اخبار دیگر حاکی از آن است که مجوز هفتهنامه «حکمران» برای سیدیاسر جبرائیلی فعال رسانهای اصولگرا و سایت خبری «شهید جمهور» محمدمهدی مهدی اسماعیلی وزیر ارشاد نیز صادر شده است. از میان چهار مجوز صادر شده، فقط مجوز اسماعیلی برخط بوده و سه مجوز دیگر برای رسانههای چاپی صادر شده است. فارغ از حواشی حول صدور این مجوزها با سرعتی سوالبرانگیز، نگاهی به هزینههای اداره و انتشار مطبوعات چاپی به خصوص روزنامه، سوالاتی درباره حامیان این مطبوعات نوظهور نیز به وجود میآورد.
به گزارش فرارو، با رشد و توسعه اینترنت و افزایش ضریب نفوذ آن در جوامع، مطبوعات کاغذی کارکرد قدیمی خود را از دست دادند، اما نام و اعتبارشان را حفظ کردند. دکههای فروش مطبوعات تا ۱۰ سال پیش، بسته به میزان فروش روزنامه، حجم مشخصی از جراید را برای فروش عرضه میکردند. همیشه ستونی از روزنامه همشهری در ادوار پیشین، کنار دکهها قرار میگرفت که مردم به خاطر ضمیمه نیازمندیها خریدار آن بودند. روزنامهفروشها معمولاً کاغذی روی دکه نصب میکردند که تجمع مردم و خواندن صفحه یک مطبوعات را ممنوع اعلام میکرد. اما در حال حاضر از این دوران گذر کردهایم. روزنامههای شاخص به برندهایی معتبر تبدیل شدند که مطالبشان نه روی کاغذ بلکه در بستر اینترنت خوانده میشود.
روزنامهها انواع مختلفی دارند؛ تعداد کمی از آنها خصوصی هستند و تعداد بیشتری به طرق مختلف، به نهادهای گوناگون اتصال دارند. خصوصی یا وابسته بودن روزنامه، تا حدی در تامین هزینههای آن تاثیرگذار است. بعضی روزنامهها نقش ارگان آن نهاد را بازی میکنند و فروش یا تاثیرگذاری آنان خالی از اهمیت است و برخی دیگر با پشتیبانی یک نهاد عمومی کارشان را شروع کردند و سپس تلاشهایی برای خودگردان شدن آنها اتفاق افتاد. عناوین دیگری از روزنامهها، منابع درآمدی مثل چاپخانه یا انتشارات دارند. برخی نیز با حامی مالی کار خود را پیش میبرند.
آگهی یکی از منابع درآمد روزنامههاست که میتوانیم آنها را به دو بخش آگهیهای خصوصی یا دولتی تقسیم کنیم. در حال حاضر، آگهیهای دولتی نقش مهمی در درآمد روزنامه ایفا میکنند و البته قطع آنان نیز یکی از ابزارهای فشار بر رسانههای منتقد است. تا چند ماه پیش، روزنامه کیهان از این که یک شرکت بزرگ دولتی به برخی روزنامههای منتقد و مستقل آگهی میدهد، گلایه داشت. دیماه ۱۴۰۲ بود که مسیح مهاجری مدیرمسئول روزنامه جمهوری اسلامی، از قطع آگهیهای دولتی این روزنامه توسط وزارت ارشاد خبر داد. یارانه مطبوعاتی و کاغذ دولتی نیز یکی دیگر کمکهای دولتی به روزنامه است. این بحث که چرا روزنامه هنوز چاپ میشود، نیازمند ورود به برخی مباحث قانونی و یک اکوسیستم اقتصادی دارد که از موضوع این گزارش خارج است.
پیگیریهای خبرنگار فرارو نشان میدهد که انتشار یک روزنامه خصوصی در حال حاضر به طور متوسط ماهانه ۱ میلیارد تومان هزینه دارد. این هزینهها شامل حقوق خبرنگاران و اعضای تحریریه، بخش فنی روزنامه (ویراستاری، صفحهآرایی)، چاپخانه (کاغذ، لیتوگرافی و چاپ روزنامه) و توزیع است. هزینه توزیع نیز به دو صورت محاسبه میشود؛ در صورتی که روزنامه فروش داشته باشد، در تهران ۳۵ و در شهرستان ۴۵ درصد قیمت روزنامه به سیستم توزیع تعلق دارد. اگر فروش نداشته باشد، حق توزیع پرداخت میشود. با توجه به این که در حال حاضر روزنامه کارکردی متفاوت از گذشته دارد، هزینه توزیع را باید با حق توزیع محاسبه کنیم. در یک ماه ۳۰ روزه و بدون تعطیلی غیر از آخر هفته، ۲۶ شماره روزنامه منتشر میشود که هزینه روزانه آن بالغ بر حدود ۴۰ میلیون تومان خواهد بود.
تولد یک روزنامه، مثل هر کسب و کار دیگری نیازمند یک هزینه اولیه است. استمرار انتشار آن نیز به کادر حرفهای تحریریه، فنی و به خصوص سازمان آگهیها بسیار بستگی دارد. جهانآرا توسط علی نادری منتشر خواهد شد که سابقه رسانهای دارد؛ در دوران احمدینژاد سرپرست دفتر روزنامه ایران در اصفهان شد و سپس در حلقه رجانیوز قرار گرفت، به تلویزیون و قوه قضائیه رفت و در نهایت مدیرعامل ایرنا شد.
نوبنیاد، اما توسط فردی غیررسانهای تاسیس میشود. محسن منصوری معاون سابق رئیسجمهور، هیچ سابقهای در رسانه ندارد و مشخص نیست که با نوبنیاد چه خواهد کرد. سوال بعدی نیز این است که آیا برای این افراد امتیاز ویژهای در نظر گرفته شده یا مانند دیگر روزنامهها قرار است با مشکلات فراوانی دست و پنجه نرم کنند؟
همین روزها اگر دو روزنامه متفاوت را ورق بزنید، متوجه میشوید که یکی در قطع بزرگ چاپ میشود و نیمتای پایین و صفحات لایی آن آگهیهای دولتی گوش تا گوش کنار هم قرار گرفته و در دیگری که قطع کوچکتری دارد، با ذرهبین باید دنبال آگهی گشت شاید که پیدا شود. نوبنیاد و جهانآرا از کدام روزنامهها خواهند بود؟