«شاید سخن گفتن مسعود پزشکیان درباره ملاکها و دلایلش برای انتخاب این کابینه و همچنین اظهارنظر برخی از چهرههای شناختهشده، مورد وثوق و تاثیرگذار بتواند این فضا را تغییر دهد یا اندکی ملایم کند. اما در حال حاضر و در شبانهروز گذشته مسئلهای که بیشترین بازتاب را داشته، نارضایتی عمومی از این کابینه است. تنوع نوشتهها و نظرات زیاد است و طبقهبندی آنها کمک میکند درک بهتری از وضعیت افکار عمومی داشته باشیم.»
بررسی نظرات مخالفان و منتقدان کابینه مسعود پزشکیان یک نکته مهم و قابل اعتنا را نشان میدهد؛ اینکه کابینه در ۲۴ ساعت گذشته با انتقاد وسیع طیفهای مختلف مردم روبهرو شده است و اگر این فضای انتقاد و نگرانی تغییر نکند، دولت چهاردهم نخواهد توانست رضایت عمومی را جلب کند.
به گزارش هم میهن، شب گذشته محمدجواد ظریف در مطلبی ملایم از انتخاب برخی از چهرهها در کابینه دکتر پزشکیان گلایه کرد و در ادامه از معاونت راهبردی دولت چهاردهم استعفا داد. در پی این متن موج گستردهای از اظهارنظرها در شبکههای اجتماعی در رابطه با خداحافظی ظریف راه افتاد و افراد بیشتری نیز از فهرست کابینه انتقاد کردند.
بررسی نظرات مخالفان و منتقدان کابینه مسعود پزشکیان یک نکته مهم و قابل اعتنا را نشان میدهد؛ اینکه کابینه در ۲۴ ساعت گذشته با انتقاد وسیع طیفهای مختلف مردم روبهرو شده است و اگر این فضای انتقاد و نگرانی تغییر نکند، دولت چهاردهم نخواهد توانست رضایت عمومی را جلب کند.
شاید سخن گفتن مسعود پزشکیان درباره ملاکها و دلایلش برای انتخاب این کابینه و همچنین اظهارنظر برخی از چهرههای شناختهشده، مورد وثوق و تاثیرگذار بتواند این فضا را تغییر دهد یا اندکی ملایم کند. اما در حال حاضر و در شبانهروز گذشته مسئلهای که بیشترین بازتاب را داشته، نارضایتی عمومی از این کابینه است. تنوع نوشتهها و نظرات زیاد است و طبقهبندی آنها کمک میکند درک بهتری از وضعیت افکار عمومی داشته باشیم. دستکم چهار نوع نظر را میتوان دید. البته میتوان طبقهبندیهای دیگری انجام داد و به آن افزود یا کم کرد.
یک دسته نظرات را میتوان آن نظراتی دانست که جنبه مشترک آنها انتقاد به «کوتاه آمدن در برابر فشارها» است. به نظر آنها کابینه معرفی شده محصول فشارهایی است که جریانها و جناحهای درون حکومت به پزشکیان وارد کردهاند و او را ناچار کردهاند که عهدش را با مردم و رایدهندگان نادیده بگیرد و کابینه مطلوب جناح شکستخورده را تشکیل دهد. بهطور کلی مضامینی که در مباحث و انتقادات بیان شده شامل مواردی چون انتقاد به نداشتن تخصصگرایی، نادیده گرفتن مشاورهها، بیتوجهی به تغییر به عنوان خواست عمومی مردم است.
بخشی از نظرات هم به حضور کمرنگ زنان و همچنین اهل سنت در کابینه دکتر پزشکیان است. برخی درخواست کردهاند آقای پزشکیان خیلی صریح و شفاف بگوید که آیا منعی برای حضور زنان دارد یا خیر؟ همچنین خواستهاند رئیسجمهور توضیح دهد که چرا باوجود معرفی افراد شایسته از میان اهل سنت هیچکدام در لیست نهایی کابینه حضور ندارند.
این نظرات معمولاً با زبانی تند و باحرارت بیان شده است. برخی از سرخشم با کابینه معرفیشده مخالفت کردند. مثلاً گفتهاند پزشکیان نهتنها صدای بیصدایان نشد بلکه نتوانست صدای کسانی باشد که به او رای دادهاند. گروه دیگری از نظرات دعوت به واقعبینی کردهاند و گفتهاند که عمل سیاسی باید به جای آن مبتنی بر آرزوها و تخیلات باشد، در چارچوب واقعیت صورت گیرد. این گروه را میتوانیم «عمل در چارچوب واقعیت موجود» تعریف کنیم. آنها میگویند واقعیت سیاسی ایران همین است. مثلاً گفتهاند: «یادمان باشد که این وزرا باید از تندترین و افراطیترین مجلس رای اعتماد بگیرند.»
برخی از اظهارنظرهای مخالفان را بخوانیم: «همچنان امیدوار هستیم، چون به آقای پزشکیان رای دادهایم و نه کابینه او»، «ما فقط رای داده بودیم که خالصسازی ادامه پیدا نکند»، «رای دادیم تا خطر جلیلی و تندروها رفع شود» و اظهارنظرهای دیگر. البته برخی نیز حمایت کردهاند که از نظر تعداد و گستردگی کمتر هستند. سمت و سوی حمایتها به این دلیل است که وضعیت بدتر نشود. از این رو در حمایتهایشان این کابینه را با کابینه دولت ابراهیم رئیسی مقایسه میکنند
دسته دیگر از نظرات به جای آنکه به تحلیل بپردازند و یا توصیه خاصی داشته باشند، با زبان طنز، کابینه معرفیشده را نقد کردهاند و فهرست پیشنهادی مسعود پزشکیان را بیاعتبار ساختهاند. مضمون مشترکشان تکرار دولت رئیسی بود. این دسته به شکلهای مختلف گفتهاند کاری از دولت جدید ساخته نیست و فرقی نمیکند چه کسی رئیسجمهور باشد.
در این اظهارنظرها، اظهارات طنزگونه فراوانی دیده میشود و استفاده از عبارتهایی چون بازی خوردهایم، کابینه دستوری، دوباره التهاب در بازار، جلیلی اگر میدانست این کابینه پزشکیان است همان موقع پوششی پزشکیان میشد و مواردی از این دست درلابهلای انتقادات فراوان مشاهده میشود. در نظرات انتقادی یک نگرانی مشترک دیده میشود. از دید آنها ظاهراً هیچ تغییری در راه نیست و همان سیاستهای گذشته ادامه پیدا خواهد کرد. بسیاری از مردم و منتقدان احساس میکنند که فریب خوردهاند.
دسته دیگری از تحلیلها که میتوان آنها را تحلیلهای ساختاری و جامع دانست، کابینه معرفی شده را در چارچوب مقولات گستردهتر سیاسی قرار میدهند. برای مثال، میگویند رسالت اصلی کابینه این است که شکاف درون ساختار قدرت و شکاف بین حکومت و مردم را کاهش دهد.
از این زاویه از رئیسجمهور خواستهاند که گزارشی شفاف از شیوه و ملاحظات انتخاب همکارانش به مردم بدهد. نکته مشترک همه متنها و اظهارنظرهایی که منتشر شده این است که از کابینه مسعود پزشکیان راضی نیستند. اگر این برداشت در جامعه و همچنین در میان نخبگان مورد پذیرش قرار گیرد، معنایش این است که این کابینه راه دشواری برای جلب رضایت عمومی دارد.
بررسی اظهارنظرها نشان میدهد که این کابینه نتوانسته افکار عمومی را با خود همراه کند و یک نارضایتی همراه با سرخوردگی به وجود آورده است؛ بهخصوص که مسعود پزشکیان تا این لحظه سکوت کرده و درباره افراد کابینه و دلایل انتخاب برخی از آنها سخن گفته است. اما تبعات نارضایتی افکار عمومی از این کابینه چیست؟ اگر کابینه نتواند رضایت عمومی جامعه را کسب کند چه اتفاقی میافتد؟
اگر زنان جامعه همچنان از وضعیت جامعه و کشور ناراضی باشند چه پیش خواهد آمد؟ واقعیت این است که بسیاری از مردم کشورمان با شک و تردید بسیار در انتخابات ریاستجمهوری شرکت کردند به این امید که حضورشان به تغییرات ملموس و چشمگیر در وضعیت داخلی ایران منجر شود. در شرایطی در انتخابات شرکت کردند که حس ناامنی و بیاعتمادی گستردهای در میان مردم وجود داشته و دارد.
حالا این کابینه با تردیدها و نگرانیهایی در جامعه همراه شده است. این حس به وجود آمده که انگار قرار نیست هیچ تغییری در جامعه رخ بدهد. اما این اتفاق میتواند برای جامعه و آینده کشور آسیبهای جدی داشته باشد. چون درصورتی که دولت چهاردهم نتواند رضایت عمومی را جلب کند از پشتوانه لازم برای تصمیمسازیهای مهم برخوردار نخواهد بود و بخش مهمی از عنصر مشروعیت و مقبولیت خودش را از دست خواهد داد.
از محتوای حرفها و سخنان و نقدهایی که در ۲۴ ساعت گذشته منتشر شده چنین میتوان نتیجه گرفت که جامعه دوباره با سرخوردگی، خشم و بغض فروخورد مواجه شده است. پیام حضور مردم در انتخابات این بود که جامعه نیازمند تغییرات اساسی و بنیادین است و باید در همه سیاستهای خرد و کلان کشور یک تجدیدنظر اساسی صورت پذیرد. اما به نظر میرسد که این پیام شنیده نشده و نتیجه آن یک سرخوردگی، عصبانیت همراه با ناامیدی و بیاعتمادی خواهد بود که قطعاً تبعات تلخ خودش را دارد.