«میدوییم، میدوییم، میدوییم…نمیتونیم، کفتر میشیم، میپریم.» این دیالوگ تئاتر «ارور ۴۰۴» سالن استاد سمندریان ایرانشهر، حکایت ایرانیان و افغانستانیهایی است که دویدند و دویدند، اما نشد و حالا میخواهند کفتر بشوند و بپرند تا شاید در گوشهای از اروپا بخت یارشان باشد و به آنچه میخواهند برسند. دنیای همهشان، در یک گروه تلگرامی خلاصه میشود؛ دنیایی با بیش از ۱۰۰ هزار عضو. درست مثل دنیای ما که کسی از سرنوشت مردگانش خبری ندارد، در دنیای آنها هم هیچکس نیست که مهاجرت کرده باشد و از سرنوشتش خبری روشن در دست باشد.
اینجا سرزمین «خودانداز» هاست. سرزمینی که نهتنها از جمعیت آن کم نمیشود، بلکه یک بررسی چندروزه نشان میدهد شهروندانش در حال زیادتر شدن هم هستند. ادمینها در این سرزمین، پادشاهی میکنند. آنها واژهنامه مختص به خودشان را هم دارند. برای ورود به خاکشان، باید آن واژگان را بیاموزی؛ واژگانی به ظاهر جذاب، اما بسیار ترسناکی که پایان نامعلومی دارند.
به گزارش فرهیختگان، همه چیز از «گیم» شروع میشود. گیم اینجا به معنی «بازی» نیست، بلکه به اقدام غیرقانونی برای عبور از مرزها «گیم» میگویند. انواع مختلفی هم دارد: «خودانداز، راهبلد، تاکسی، هوایی، تیکتی، کامیونی، پلیسی و کشتی.» هرکدام هم روش خاص خودش را دارد. مثلا «خودانداز» به گیمی میگویند که بیشترین میزان پیادهروی را دارد. در سرزمین خوداندازها، برای این گیم باید افراد «نقشهخوانی» و «مسیریابی» را از طریق لوکیشن و اپلیکیشنهای مختلف آموخته باشند. خودشان میگویند متداولترین و جامعترین و کارآمدترینش «گوگلمپ» است. در گروه برای نشان دادن اهمیت گوگلمپ، از پیشوند «آقا» برایش استفاده میکنند. این البته تنها اقلیمی نیست که میخواهد انسانها را کفتر کند و به همه جای دنیا بپراند. یک گشت چنددقیقهای در شبکههای اجتماعی، چندین و چند گروه و کانال «خودانداز» را نشان میدهند که برای «گیم» کردن لحظهشماری میکنند.
مدیران گروههای خودانداز و همکارانشان در گوشه و کنار دنیا، تجارت پرسودی را برای خود دست و پا کردهاند. اگرچه برآورد درآمد شبکههای قاچاق انسان به دلیل ماهیت غیرقانونی و پنهان آن چالشبرانگیز است، اما سازمان ملل متحد، سازمان بینالمللی کار (ILO) و سایر موسسات تحقیقاتی، تلاش کردهاند تا سود حاصل از قاچاق انسان را بهطور تقریبی به دست بیاورند. طبق بررسیهای سازمان بینالمللی کار، قاچاق انسان سالانه حدود ۱۵۰ میلیارد دلار سود غیرقانونی ایجاد میکند. این شبکههای قاچاق انسان، از مهاجران غیرقانونی سوءاستفادههای عجیبی همچون کار اجباری و بهرهکشی جنسی نیز میکنند.
بهطور جزئیتر در این سود ۱۵۰ میلیارد دلاری، کار اجباری سالانه تقریبا ۵۱ میلیارد دلار و بهرهکشی جنسی با بیشترین سهم حدود ۹۹ میلیارد دلار در سال برای قاچاقچیان انسان درآمدزایی دارد. البته نه همه که بخشی از این تجارت غیرقابل محاسبه، در ترکیه جریان دارد. برمبنای تقریبهای سازمانهای بینالمللی سالانه حدود ۴۶ میلیارد دلار درآمد قاچاق انسان از اروپا به دست میآید. با توجه به نقش مهم ترکیه، یک برآورد تقریبی سهم قاچاق از مسیر ترکیه به اروپا بین ۱ تا ۵ درصد است. این رقم در حدود ۴۶۰ میلیون تا ۲.۳ میلیارد دلار در سال است.
دست بر قضا برای چند روزی، میهمان سرزمین مجازی «خودانداز»ها میشوم. در اینجا پادشاهی در دست فردی به نام «سامیار» است. او یکی از ادمینهای گروه است که برای هر وضعیت مالی، یک بسته پیشنهادی دارد. ارزانترین پیشنهادش «گیم خودانداز فول جنگل» و پرهزینهترینش، «گیم هوایی» است. فول جنگل، از اسمش پیداست که باید از کوه و جنگل بیشتر با پای پیاده حرکت کنی. هزینهاش برای هر نفر از ترکیه تا ایتالیا با هزینههای خورد و خوراک -که حدود ۲ ماهی طول میکشد- ۳۶۰۰ یورو (۲۳۶ میلیون تومان) آب میخورد. گیم هوایی هم که فرد با آیدی پاسپورت شباهتی یا چنجی از فرودگاه عبور میکند، از ۹ هزار یورو (۵۸۵ میلیون تومان) تا ۲۵ هزار دلار (۱.۵ میلیارد تومان) بسته به کشور متغیر است.
در «گیم کشتی» هم افراد توسط قایقها و لنجهای ۱۵ تا ۲۰ متری از آبهای آزاد ترکیه به یونان یا ایتالیا میروند. در گروه میگویند که این مدل مهاجرت «بسیار گیم خطرناکی» است که جدا از احتمال غرقشدگی، «دیپورت به کشور مبدا» از عواقب آن است. البته ادعا شده گروه میتواند با تهیه مدارک پاسپورت و آیدی شباهتی، با کشتی کروز و توریستی و البته با حداقل ۹ هزار و ۵۰۰ یورو (۶۱۷ میلیون تومان)، به قلب اروپا برسد. از ترکیه به یونان با «گیم تاکسی» حداقل ۳ هزار و ۵۰۰ یورو (۲۲۷ میلیون تومان) و «گیم کامیونی» حداقل ۶ هزار و ۵۰۰ یورو (۴۲۲ میلیون تومان) و «گیم تیکتی» (قطار یا اتوبوس) تا ایتالیا ۴۵۰۰ یورو (۲۹۲ میلیون تومان) برای افراد آب میخورد.
اما به نظر جالبترین گیم، «گیم پلیسی» است. گیم پلیسی بیشتر مختص به بلاروس به آلمان یا ترکیه به یونان است. برای این گیم که با هماهنگی بخشی از سیستم پلیس مرزی مقصد انجام میشود، ۶ هزار و ۵۰۰ یورو باید کنار گذاشت.
«سامیار»، امپراتور بازار سیاه مهاجران غیرقانونی، تنها یک نام است؛ نامی بهطور حتم مستعار. تاکنون هیچکس صدای او را نشنیده و نمیداند که زن است یا مرد. اما چتهای ردوبدلشده بینمان، احتمال اینکه او زن باشد را در ذهنم تقویت کرده است. من بهعنوان یک مرد با او وارد گفتگو شدم، ولی او در پیامهای شخصیاش از کلمه «عزیزم» برایم استفاده کرد. این کلمه آن هم برای ادمین کانال مهاجرت غیرقانونی، کمی غیرعادی است. سامیار اینطور وانمود میکند که به همه فوت و فنهای مهاجرت غیرقانونی آشناست. کافی است به او بگویید که کجای این دنیایید تا بگوید که چه کنید. او در پاسخ به اکانتی که پرسیده «ما ازمیر هستیم، تا استانبول چجوری باید بیاییم؟» گفته «یکی رو بفرستید ترمینال بلیت اتوبوس براتون بگیره. بعد با آژانس برید ترمینال سوار شید مستقیم استانبول پیاده شید.» برای اطمینان سامیار میگوید که یک هفته پیش هم همین کار را کرده و مشکلی پیش نیامده، ولی تاکید کرده که «فقط حرکت ۱۲ شب به بعد یا صبح زود» باشد. سامیار در پاسخ به فرد دیگری که پرسیده «گیم صددرصد و تضمینی ترکیه به یونان چی پیشنهاد میدی خودت، همون که بار اول رد شی و به مشکل نخوری؟» نوشته: «تاکسی ۵۵۰۰ یورو.» مسیر تردد را هم تا یونان برایش کامل نوشته است. در گروه کیسهای عجیبی هم به چشم میخورد.
مثلا دختری ۲۰ ساله که دانشجوی دندانپزشکی است و بالغ بر ۴۰ واحد از درسهایش را هم پاس کرده، درباره مهاجرت غیرقانونی سوال میکند. مردی هم میگوید که از یک خانم آلمانی یک دختر ۳۶ ساله دارد و میخواهد مهاجرت کند. سوالش این است که با رسیدن به آلمان و اثبات این موضوع میتواند تابعیت بگیرد؟ حتی اگر فرض کنیم این مرد در ۱۸ سالگی صاحب فرزند شده باشد، الان دستکم ۵۴ سال سن دارد.
در این سیستم، همهچیز به «امانتدار مهاجرتی معتبر»! که در سرزمین خوداندازها به «صراف» مشهورند، ختم میشود. در گروه بارها تاکید شده که تمام خدمات بدون پیش پرداخت است و مبلغی که از سوی مهاجر یا امانتدار پرداخت میشود، تا زمان رسیدن فرد به مقصد «بلاک» (مسدود) میشود. این به اصطلاح صرافها، «قاضی» بین طرفین قرارداد هستند و بابت امانتداری پول، بین ۵ تا ۷ درصد کل مبلغ را برای کمیسیون خودشان برمیدارند و الباقی را به نام «زانیار» بلاک میکنند.
صرافها به جای رسید دریافت پول، «کد یا نوشته واتساپی» به افراد میدهند که تقریبا هیچ کدامشان، سندی برای زنده کردن پول نخواهد بود. در گروه شماره تلفن همراه سه صراف مورد اعتماد مدیران گروه، ذکر شده است. دو شماره با پیش شماره ۹۰+ و متعلق به ترکیه است، اما شماره تماس سوم، پیش شماره ۰۹۱۴ دارد که مربوط به استانهای شمال غربی کشور است. ادمین این گروه تلگرامی مدعی است که این صرافها «قدیمی» هستند و «گردش مالی چند هزار دلاری دارند و لنگ ۲ یا ۳ هزار یورو مشتری نیستند.» اگرچه به نظر میرسد صرافها هم بخشی از همین شبکه هستند و بهشان اعتمادی نیست، اما این صرافهای قابل اعتماد! درآمد قابل توجهی در این شبکه دارند. آنها تنها بابت بلاک پول یک مهاجر غیرقانونی به اروپا که به صورت هوایی ۱۲ هزار یورو هزینه دارد، بیش از ۵۶ میلیون تومان به جیب میزنند.
برخی قاچاقچیان برای انتقال مهاجر به کشورهای اروپایی از «راهبلد» استفاده میکنند، اما در این گروه راهبلدی جز یک مسیر وجود ندارد. در یکی از آگهیهای «فول جنگل» مربوط به خودانداز از ترکیه به ایتالیا، هزینه اینچنین محاسبه شده است: ۵۰۰ یورو «هزینه نقاط و پشتیبانی»، ۲۵۰ یورو برای «آیدی کارت دوملیتی»، ۲۵۰ یورو برای «لوازم گیم» که با موبایل به ۳۵۰ یورو افزایش مییابد. در مجموع هزار تا ۱۱۰۰ یورو در ابتدا باید هزینه شود. بعد از تهیه این تجهیزات، مهاجر باید خود را برای یک مسافرت زمینی ۴۰ تا ۶۰ روزه در جنگل و کوهستان آماده کند. بارها در پیامها تاکید شده که «آمادگی جسمانی کافی» داشته باشید. در طول این مسیر، ۲۵۰۰ یورو هزینه بین راه از قبیل پانسیون، بلیت اتوبوس، بلیت قطار، تاکسی و خورد و خوراک میشود. در مجموع فرد باید ۳۶۰۰ یورو (تقریبا ۲۵۰ میلیون تومان) برای این مسیر هزینه کند.
البته همه این پول لازم نیست به صورت نقد همراه مهاجر باشد. طبق گفته مدیران گروه افراد میتوانند بخشی از پول را نزد صرافهای مورد اعتمادشان بگذارند و درطول مسیر هر زمان به پول نیاز داشتند، برایشان پول واریز کنند. البته آن ۵۰۰ یورو هزینه نقاط و پشتیبانی، برای مدیران گروه و فرد «زانیار» مسدود شده است. طبق ادعای مدیران گروه، درصورت رسیدن مهاجر به مقصد، این پول به حساب گروه آزاد میشود. در گروه آگهیهای فوری هم برای گیم فول جنگل به چشم میخورد. نمونهاش را مدیرگروه گذاشته و نوشته که یک تیم آماده متشکل از دونفر برای مهاجرت غیرقانونی از این مسیر ثبتنام کردهاند و تاکید میکند اگر کسی برای این موضوع جدی است به او پیام دهد. البته تعداد اعضای گروه نباید بیشتر از چهار نفر شود، چون با افزایش تعداد، امکان مشکوک شدن به آنها بالا میرود.
برخی گیمها هم «ضمانتی» گروه هستند، حتی هزینه تهیه مدارک هم برعهده گروه است، مثلا گیم از استانبول ترکیه به تریسیته ایتالیا. شرکت در این گیم، ۶ هزار و ۵۰۰ یورو هزینه دارد که بهمحض رسیدن مهاجر به صربستان، کل پول آزاد میشود. برای رسیدن به ایتالیا، دو شب پیادهروی یونان، یک شب پیادهروی آلبانی، یک شب پیادهروی مونتهنگرو، یک شب پیادهروی بوسنی و یک شب پیادهروی کرواسی به درازا خواهد کشید. درطول این مسیر، مهاجر باید قایق هم سوار شود. گویا در بخشی از این مسیر، راهبلد هم حضور دارد. نمونه بدون ضمانت همین مسیر که بهجای پیادهروی دوساعته در یونان، ۶ شب پیادهروی دارد، چهارهزار و ۵۰۰ یورو میشود.
ترکیه بارانداز اصلی برای مهاجرت به اروپاست. مهاجران که عمدتا افغانستانی و کمی از آنها ایرانی هستند، باید به هر شکلی خودشان را به ترکیه برسانند. از این رو بسیاری از تحقیقات در زمینه قاچاق انسان معطوف به ترکیه شده است. براساس گزار شی که در چهارچوب شورای اروپا و اتحادیه اروپا تهیه شده، دادههای مهاجرت غیرقانونی تا سال ۲۰۲۰ نشان میدهد درطول دوره ۲۰۱۴ تا ۲۰۲۰ استثمار جنسی رایجترین نوع کشفشده از قاچاق انسان بوده است. دومین نوع استثمار کار و سومین نوع آن تکدیگری اجباری بوده است. در این مسیر بهرهکشی جنسی عمدتا زنان و دختران را بهطور نامناسبی تحتتاثیر قرار داده است. بین سالهای مذکور، در ترکیه حداقل ۸۰۰ زن و دختر مورد استثمار جنسی شناسایی شدهاند. از این تعداد ۶۸ زن و دختر افغانستانی بودهاند.
البته از ایران نیز مسیری برای اروپا وجود دارد که آن هم به ترکیه متصل است. سامیار برای یکی از کسانی که پیگیر پرواز از ایران به اروپاست، مینویسد: «میگیم چه پروازی بگیرید برای ترانزیت سابیها [فرودگاه سابیها گوکچن در ۳۲ کیلومتری جنوب شرقی مرکز استانبول]. از اونجا با مدارک اروپایی میپرونیمتون.» برای کسانی که پاسپورت ندارند، هزینه پاسپورت و پرواز از ایران به ترکیه بهصورت هوایی، پنجهزار و ۷۰۰ دلار (۳۴۲ میلیون تومان) میشود. گیم ایران به ترکیه، اما راههای زمینی هم دارد که هزینه حداقلی آن سههزار و ۵۰۰ دلار (۲۱۰ میلیون تومان) میشود. گیم ایران به ترکیه از مرز بازرگان با کامیون و بدون پیادهروی چهارهزار و ۵۰۰ دلار (۲۷۰ میلیون تومان)، از کوه با حداقل سهساعت پیادهروی ۳ سهزار و ۷۰۰ دلار (۲۲ میلیون تومان)، از گمرک برای کسانی که پاسپورت دارند، ولی ممنوعالخروج هستند سههزار و ۵۰۰ دلار است. مسیر گمرک از ایران به استانبول برای کسانی که پاسپورت ندارند، پنجهزار دلار دارد.
آمریکا طولانیترین مقصدی است که برخی مهاجران هنوز به آن چشم دوختهاند. رسیدن به آمریکا دو گیم زمینی و هوایی دارد؛ در زمینی ابتدا مهاجر هوایی و با ویزا به برزیل و نیکاراگوئه میرود. در گام بعدی با کمک راهبلد بهسمت گواتمالا، هندوراس و مکزیک میرود تا درنهایت به مرز آمریکا برسد. این پروسه که ادعا شده ۲۵ روز زمان میبرد، برای ایرانیها ۱۸ هزار دلار (یکمیلیارد و ۸۰ میلیون تومان) و برای افغانها ۲۳ هزار دلار (یکمیلیارد و ۳۸۰ میلیون تومان) هزینه دارد.
تسویه این مبلغ هم در دومرحله انجام میگیرد: «۱- پس از ویزاهای برزیل و نیکاراگوئه و ۲- پس از رسیدن زمینی به آمریکا.» گیم هوایی هم که لازمه آن حتما پاسپورت ایرانی است با هزینه ۲۵ هزار دلاری (دومیلیارد و ۱۰۰ میلیون تومان) و با تعویض سه هواپیما صورت میگیرد. در این گیم، دو پرواز اول با پاس خود فرد است. در پرواز سوم در سالن ترانزیت هواپیما عوض میشود و مهاجر با مدارک جدیدی که در اختیارش قرار میگیرد بهسمت خرطومی هواپیمای آمریکا میرود. در گروه توضیح داده شده که «افراد اصلا از چک پلیس با پاس و مدارک رد نمیشوند.» اینکه این گروه میتوانند پاسپورت دیگری را در اختیار افراد بگذارند و بدون چک پلیس، سوار هواپیما شوند، نشان میدهد با شبکهای بینالمللی در قاچاق انسان روبهرو هستیم. برای سایر مقاصد اروپایی هم وضع همینگونه است. برای آنها در ایران پاسپورت میزنند و تحویل میدهند. فرد در تاریخی که اعلام میشود بلیت هواپیما به مقصد فرودگاه سابیها گوکچن ترکیه میگیرد.
در سالن ترانزیت فرودگاه، مسافر پس از نشستن هواپیما ورود نمیزند؛ مسافر «در سالن ترانزیت به رابط ما وصل شده و بعد به تشخیص آفیسر هماهنگ شده در فرودگاه در زمان مقرر بهسمت هواپیما رفته و با هماهنگی سوار میشود.» در این گیم هوایی رسیدن به اسپانیا، ایتالیا، اتریش ۱۲ هزار یورو (۷۸۰ میلیون تومان)، آلمان ۱۳ هزار یورو (۸۴۵ میلیون تومان) و انگلیس ۱۷ هزار پوند (یک میلیارد و ۳۰۹ میلیون تومان) هزینه دارد. برای آلمان گیمهای دیگری هم هست، مثلا کشتی کروز تا ایتالیا و بعد با قطار تا آلمان، ۹ هزار و ۵۰۰ یورو، با کشتی ویآیپی، هشتهزار و ۵۰۰ یورو و با تاکسی هشتهزار یورو هزینه دارد. فعالیت شبکههای قاچاق انسان بهاندازهای جدی شده که چندماه پیش پلیس آلمان با همکاری ماموران پلیس فرانسه و بلژیک، در یک عملیات گسترده علیه افراد مظنون به عضویت در یک باند قاچاق انسان، چندین ساختمان را در چهار ایالت آلمان بازرسی کردند. بااینحال اگر ادعای این شبکه قاچاق انسان درست باشد، یعنی پلیس آلمان در ماموریت خود ناموفق بوده است.
در این گروهها، مهاجرت غیرقانونی یا اصطلاحا گیم، با شل کردن سر کیسه آسانتر از چیزی است که تصور میشود. کافی است حدود یکمیلیارد تومان پیاده شوی تا بتوانی بهسادگی در فرودگاه برلین، پاریس یا لندن از هواپیما خارج شوی و پا در سرزمین رویاهایت بگذاری. اما بهنظر نمیرسد مشکل تنها رسیدن به مقصد باشد. با فرض هزینه یکمیلیارد تومانی، پس از پیاده شدن از هواپیما، مهاجر غیرقانونی چه باید بکند؟ در گروه توضیح چندانی در این باره داده نشده، پس از خواندن هزاران پیام رد و بدل شده در گروه، با انبوهی از سوالات بهسمت صفحه شخصی چت (PV) سامیار میروم. بیش از هر چیز مراقبم که سوالی نپرسم که مشکوکش کند. فوری سر اصل مطلب میروم:
«سلام آقا سامیار! خوبی داداش؟ من بخوام برم آلمان باید چیکار کنم؟»
«برای چه کیسی میخوای بری؟»
«چه کیسی بهتره؟»
مینویسد که باید کیس پناهندگی داشته باشم: «درخواست پناهندگی مثل عضویت در فلان گروه سیاسی نیست که! باید بری یک داستان کامل ارائه بدی که جونت تو ایران در خطر بوده و حکم اعدام بابت یکی از مسائل سیاسی، اجتماعی، مذهبی داشتی و باید طبق یک داستان که بهش میگن کیس و یک مشاور حقوقی که هزینهشو میگیره و برات مینویسه، این موضوع و اثبات کنی.» تاکید میکند: «پلیس پناهندگی بفهمه دروغ میگی یا سوتی بدی ردت میکنه.» سامیار، چند پیام میفرستد که معلوم است محتوای آن از قبل آماده شده و برای هرکسی که قصد گیم کردن دارد ارسال میکند. برخلاف گروه، در اینجا سامیار کمی واقعیتر مینویسد و حتی از احتمال بازگشت درصورت نداشتن شرایط لازم میگوید: «افرادی که برای دریافت پناهندگی مهاجرت میکنن باید از شرایط لازم برخوردار باشن، چون در غیر این صورت این امکان وجود داره که درخواستشون مورد قبول واقع نشه.»
آنطور که او توضیح داده مهاجر غیرقانونی پس از رسیدن به کشور مقصد و اعلام پناهندگی، دو مصاحبه خواهد داشت؛ کیس راه و کیس خطر. مصاحبه اول طولانی نیست و به چگونگی فرار کردن از کشور تا رسیدن به کشور مقصد (بهعنوان کشور امن) میپردازد. در کیس خطر، به اصل موضوعی که در ارتباط با به خطر افتادن جان شخص است، میپردازد: «میبایست بسیار دقیق بدون اشکال و به شکلی باشه که نشون بده شخص مربوطه اگر از کشورش خارج نمیشد، کشته میشد.» در این مصاحبه، سوالات با جزئیات پرسیده میشود تا این موضوعات روشن شود. سامیار در توضیح خدمات کیس میگوید که در حوزههای کیس راه، همکاری در پر کردن فرم و پرسشنامه، ارائه سوالاتی که امکان پرسش دارد، تمرین روانشناسی برای بیان کیس و تمرین برای کیس اصلی (خطر) بخشی از خدماتی است که به مهاجران میدهند.
او گمان میکند طعمهاش را پیدا کرده است. برایم مینویسد تمام خدماتشان بدون پیشپرداخت است، ولی بعد از این جمله یک «اما» اضافه میکند. «اما» یعنی اینجا باید پولی پیاده شوی: «یک تیم چند نفره ازجمله مشاور حقوقی مهاجرتی برای شما زمان میذارن و کیس مینویسن، همونطور که توی توضیحات دیدید شما از کودکی تا به این سنتون رو ویسهای دو دقیقهای میفرستید و توضیح میدید.» این ویسها که در قالب فایلهای دو دقیقهای ارسال میشود شامل «قابلیتها، تواناییها، تحصیلات، اتفاقات خوب و بد، فعالیتها، درگیری خانوادگی، درگیری اجتماعی، عقاید، مخالفت نسبت به چیزی، شکایاتی که کردید و شکایاتی که ازتون شده، مشکلات روزمره، مشکلات زندگی، مشکلات خانوادگی، مشکلات اجتماعی، مشکلات فرهنگی و تمام ماوقع مهم زندگیتون» میشود.
پس از ارسال این صوتها، فرد به مدیریت «مشاورین حقوقی» متصل میشود: «تیم ما بنا به اون زندگی و ماوقعی که براتون اتفاق افتاده این سناریو رو پیکربندی میکنن و به مدت یک هفته اسکلت کیس رو آماده میکنن، بعد نویسنده کیس، ویرایش و ادیت انجام میده و تایپ شده و بعد از ۱۰ الی ۱۵ روز آماده میشه.»
سامیار جملاتی را ردیف میکند که ناخودآگاه من را به یاد کمدی «اکسیدان» میاندازد. در اکسیدان، نگار نامزد اصلان، بدون اجازه اصلان به صورت غیرقانونی به خارج از کشور سفر میکند. اصلان که به دنبال راهی برای رفتن به اروپاست تا بتواند نامزدش را برگرداند، برای گرفتن ویزای یک کشور اروپایی از مسیرهای پرپیچوخم و بعضا تلخی میگذرد که دیدن آن طعم گس لبخند ناشی از کمدی سیاه را روی لبهای مخاطب مینشاند. آنچه، اما واقعیت دارد کیسهایی است که سامیار کنار هم میچیند و میگوید کیس قوی «ترکیبی از مشکلات مذهبی، LGBT، اجتماعی، سیاسی و حتی خانوادگی» است. او میخواهد مخاطبش که من هستم را تحت تاثیر قرار دهد: «کیس شما باید قوی باشه... اینکه سیاسی باشه، مذهبی باشه، اجتماعی باشه، یا LGBT فرقی نمیکنه... فقط باید قوی باشه.»
سامیار با طرح این پرسش که «حالا چطوری قوی میشه؟» منتظر پاسخ نمیماند و مینویسد: «ما ترکیب میکنیم... سیاسی مذهبی یا اجتماعی سیاسی یا مذهبی اجتماعی یا LGBT مذهبی یا LGBT سیاسی یا LGBT اجتماعی.» باورم نمیشود که او توانسته باشد با این توضیحات کودکانه، سر دهها و صدها نفر را شیره مالیده باشد. هیچ واکنش منفیای نشان نمیدهم. سامیار برای اینکه متقاعدم کند که باید کمی دست به جیب شوم، مینویسد اگر بخواهم رفتنم را کنسل کنم، «زمان، انرژی و زحمت این همه آدم در طول ۱۰ الی ۱۵ روز پایمال میشه.» او به همین دلیل میخواهد بیعانه پرداخت کنم و بعد از تکمیل شدن کیس، الباقی هزینه را بپردازم.
برای اینکه نشان دهد چه تیم بزرگی پشت نگارش کیس مهاجرت قرار دارد این تیم را اینگونه معرفی میکند: «تیمی متشکل از وکیل حقوقی، مشاور حقوقی مهاجرتی، نویسنده و ویرایشگر و مدیران گروه (ما) روی کیس شما کار میکنیم.» او با این توضیح سر وقت قیمت میرود: «هزینه کیس برای هر نفر مجرد دو هزار و ۵۰۰ یورو هست.» یعنی برای نوشتن چند صفحه کاغذ چیزی در حدود ۱۶۰ میلیون تومان از افراد میگیرند. به نظر، اصل سود در این نقطه شکل میگیرد که بابت پیادهسازی چند فایل دو دقیقهای، افراد باید بیش از ۱۶۰ میلیون تومان پیاده شوند.
تا اینجای کار مشخص شد علاوهبر ۱۲ یا ۱۳ هزار یورو برای گیم هوایی، هر فرد باید حداقل ۲۵۰۰ یورو بابت نوشتن کیس به سامیار و رفقایش پرداخت کند. شاید عدهای توانایی چنین ریسکی را داشته باشند، اما مشکل آنجاست که در این گروه که در حین نوشتن گزارش اعضایش به بیش از ۱۰۳ هزار نفر رسیدهاند، ۱۰ یا ۱۰۰ خودانداز وجود ندارند که از رسیدن مطمئن به اروپا یا حتی زندگی نرمال خبر دهند. در بین دهها هزار پیام موجود در این گروه، فردی با اکانت mery اعلام میکند که به مقصد رسیده است. به او پیام میدهم، اما هرچه تلاش میکنم، امکان ارسال پیام وجود ندارد. با اکانت دیگری پیام میدهم، باز هم پیام ارسال نمیشود. طبیعتا برای نشان دادن موفقیت گروه، باید دهها و صدها فردی که پایشان به اروپا باز شده، برای تبلیغ هم که شده در گروه حضور میداشتند، اما نهتنها ردی از آنها نیست که سوالات در اینباره هم با واکنش نسبتا تند از سوی ادمینهای گروه پاسخ داده میشود. بهعنوان نمونه اکانت Hossein سوال پرسیده «آیا کسی خبری از افرادی که به آلمان، بریتانیا یا هلند و... رسیدهاند، دارد؟»
سامیار فورا پرسیده: «یعنی چی؟»
«افرادی که الان ساکن هستند در مقصد.»
سامیار که ازاین سوال اصلا خوشش نیامده پاسخ داده: «اینجا فقط سوال جواب خدماته نه چیز دیگه.»
همین پاسخ سامیار نشان میدهد اینجا نباید به دنبال کسانی بگردیم که به مقصد رسیدهاند و از آنجا برای ما سخن بگویند.
به جز این موضوع، سامیار یک خط قرمز دیگر هم دارد و آن گروههای رقباست. سامیار در پاسخ به اکانتی که یک گروه دیگر را تبلیغ میکند، پیام تند و مملو از فحش نوشته تا نشان دهد شاید «ده آدمی بر سفرهای بخورند»، اما در بازار قاچاق «دو سگ بر مرداری با هم به سر نبرند.» سامیار با عصبانیت ادعا کرده «این گروهها نه رنگ اروپا دیدن، نه حتی برای خودانداز ادمین اون گروه رنگ جنگل یونان، مریچ و مسیر خودانداز رو ندیده. اون آدم یک کلاش کلاهبرداره.» سامیار از اعضای گروه خواسته «گول کسی که به پیوی میاد و تبلیغ گروه دیگری رو میکنه» نخورند، چون به گفته او در بازار مهاجرت «یکمشت آدم بیشرف، بیناموس، بیهمهچیز هستن که نمیتونن ببینن گروهی سالم کار میکنه و موفقه.»
در گروه یک نفر را پیدا میکنم که به دنبال «گیم تضمینی» است. نوشته چندین بار گیم زده، ولی نتیجهای نگرفته است: «دیگه واقعا ذهنم و جسمم توان ریسک کردن نداره.» به صفحه شخصیاش میروم و از او درباره مهاجرت غیرقانونی میپرسم. کمی بعد پاسخم را میدهد: «قاچاق ریسکیه... به نظرم برای ویزا آدم اقدام کنه بهتره... حتی شده تا صرب [صربستان]یا بوسنی.» ۲۹ سالش است و سابقه دو سفر ترکیه، امارات، گرجستان، ارمنستان، روسیه و بلاروس را دارد. یکبار هم برای ویزای کانادا اقدام کرده که به کرونا خورده و با وجود اینکه خواستهاند دوباره اقدام کند، اقدام نکرده است. آخرین بار قاچاقی به بلاروس رفته: «ویزای روسیه گرفتم و قاچاقی رفتم بلاروس. دوماه بلاروس بودم... از لهستان برگشت خوردیم.»
چیزی مینویسد که برایم بسیار عجیب است: «قاچاقبرها خودشون مسافرها رو لو میدادن تو لهستان... قاچاقبرها فقط واسشون پول مهمه... به هیچ وجه مسافر و زندگیش واسهشون مهم نیس.» نمیدانم در لهستان چه بر سرش آوردهاند که اینطور مینویسد: «مامورهای حرومزاده لهستان خیلی بیشرفن... آدم رو تا حد مرگ میزنن.» عکسی از اداره مهاجرت بلاروس برایم میفرستد: «اینم اداره مهاجرت بلاروسه. تک و تنها رفتم برای گرفتن ویزای خروج... بلاروس اصلا پناهنده ایرانی قبول نمیکرد... من درخواست دادم، ولی قبول نکردن.»
میپرسم: «یه نگرانی من تو این گروه اینه که هیشکی به مقصد نرسیده.»
پاسخ میدهد: «بهت میگم که دروغه... فقط از صحبتها یاد بگیر تجربه کن... تو این راه عجله نکن.» خودش اضافه میکند: «تو گروه میگن مسیر ترکیه به یونان، بعدش اتحادیه اروپاس... ترکیه گیمت بسوزه میری کمپ برمیگردونن ایران تا ۹ ماه پاس نداری واسه چند سال یا چند ماه اخراج میشی از ترکیه. جریمه هم باید تو ایران بدی. تو پاس جدید فامیلیتم باید عوض کنی.»
«تو مسیر راهزن نداره؟ شنیدم تو کمپها اتفاقات بدی میافته.»
«راهزن نداره... اون راهزنها هم آدمهای خود قاچاقبرن.»
شماره یک نفر را برایم میفرستد: «این ح. ف هست. از یونان رد مرز شده یکبار گرفتنش. سال ۹۹ گیم دوم از روسیه اقدام میکنه تنهایی میره تا مورمانسک، تو خط مرزی نروژ و روسیه گیر میکنه دیپورت میشه ایران.»
جوان بامعرفتی است. وقتی متوجه میشود در تهران زندگی میکنم، پیشنهاد میدهد یک روز قرار بگذاریم دور هم بنشینیم و او دوستانی که با آنها در این راه آشنا شده را بیاورد تا صحبتهای آنها را هم گوش کنم. برای هفته آینده قرار را هماهنگ میکنیم.
پس از تحولات موسوم به «بهار عربی» و نقشی که کشورهای غربی در برآمدن داعش در منطقه ایفا کردند، موجی از مهاجرت به اروپا، غرب آسیا را دربرگرفت. صدها هزار نفر برای نجات از مرگ و داعش، به هر شکل ممکن سعی کردند خودشان را به اروپا برسانند. از افغانستان نیز دهها هزار نفر با امید رسیدن به اروپا به ایران و ترکیه سرازیر شدند. در گزارشهای بینالمللی مربوط به آن سالها آمده سفر به اروپا یا آمریکا، نه به ارزهای محلی یا یورو، این فرض را ایجاد کرده که کسبوکار مهاجرت از ایران تا اروپا، تحت سلطه دلار آمریکایی است. در گزارشها آمده بود «با این حال هزینه عبور تا بریتانیا به پوند تغییر میکند.» در تشکیلات خودانداز، با ۳ نوع ارز مواجهیم. برای انگلیس، همچنان پوند استفاده میشود. برای تهران به ترکیه و همچنین رسیدن به آمریکا از دلار و برای سراسر اروپا، ارز یورو ملاک قرار میگیرد. این بدان معناست که این شبکه حتی نمیخواهد زحمت تبدیل پول را به خود بدهد.
با وجود ممانعتهای بسیار و تشدید نظارت بر مرزها، هنوز امیدوارترین افراد برای رسیدن به اروپا و بهویژه آلمان، افغانستانیها هستند. مجید یکی از مهاجران تحصیلکرده افغانستانی در ایران، روایتی از مهاجرت غیرقانونی چند نفر از اقوامش را برایم تعریف میکند. میگوید در دو سال گذشته ۵ نفر از اقوامش به آلمان رفتهاند: «ما از این جور چیزها خبر داریم. با پاسپورت تو یکی از فرودگاههای اروپا از هواپیما پایین میای و بعد میان پاسپورت را ازتون میگیرن و در معرفی به دایره مهاجرت باید بگید زمینی اومدیم.»
او میگوید هزینه این مسیر هوایی بسیار سنگینتر از آن چیزی است که فکر میکنم: «یکی از اقوام حدود یکسال پیش از تهران مستقیم رفت یک کشور اروپایی و اونجا پسرش آمد دنبالش و الان مقیم آلمان شده. اگر اشتباه نکنم برای دو نفر چیزی در حدود ۵ میلیارد تومان هزینه کرد.» او از «یک شبکه خیلی فعال و وسیع» سخن میگوید که «احتمالا با برخی عوامل اجرایی در خود اروپا هماهنگ هستند. چند سال پیش یک شبکه در آلمان که این کار را انجام میدادن کشف شد و سرشاخههاش را گرفتند. شاید تو اینترنت بشه رد اخباری از اون را زد، ولی باز هم این کار ادامه پیدا کرده.»
درست میگوید. بهنظر میرسد بخشی از این شبکه اصلی قاچاق، در همین تهران و سفارتخانههای کشورهای اروپایی مشغول فعالیتند. در همین گروه خودانداز، ادعا شده که بهسادگی میتوانند ویزای کشورهای مختلف را برای افراد اخذ کنند.
هزینه اخذ ویزای تجاری آلمان ۱۳ هزار یورو، فرانسه ۸ هزار یورو، ایتالیا ۱۱ هزار یورو، کانادا ۱۲ هزار دلار، مونتهنگرو ۶ هزار و ۵۰۰ یورو، یونان ۱۲ هزار یورو، برزیل ۲ هزار دلار و نیکاراگوئه ۳ هزار دلار است. نکته جالب اینجاست که مدیران گروه چنان به کارشان مطمئن هستند که بدون هیچ پیش پرداخت و تنها با ارائه یک برگ چک و سفته تضمینی، حاضر به آغاز پروسه اخذ ویزا برای افراد میشوند. این وضعیت نشان میدهد به احتمال زیاد بخشی از این شبکه قاچاق در سفارتخانههای اروپایی در تهران و ترکیه مشغول فعالیت هستند.
با این حال، اما «بپرسید» (Beporsed.org) که یک برنامه مربوط به ساینپُست جهانی (Signpost Global) (پیوست ۱) است و به افغانها در مورد برنامههای اسکان مجدد در سراسر جهان، اطلاعات میدهد، روایت کاملا متفاوتی از این دست مهاجرتهای غیرقانونی دارد. این مجموعه در گزارشی با عنوان «مهاجرت غیرقانونی افغانها و پیامدهای ناگوار آن» به افزایش مهاجرت افغانها به خارج از کشور پس از حاکمیت امارت اسلامی و «داغتر» شدن بازار قاچاقچیان اشاره کرده و نسبت به تبعات آن به افغانستانیها هشدار داده است.
این گزارش اشاره کرده پیدا کردن یک قاچاقچی با توجه به توسعه شبکههای اجتماعی کار چندان دشواری نیست، ولی پس از ارتباط با وی و پرداخت هزینههای گزاف، مهاجر غیرقانونی هیچ «کنترلی» بر خودش ندارد. مهاجر دیگر تصمیمگیرنده اصلی هیچ بخشی از زندگی خود نیست. اگر به دست پلیس بیفتند، حق هیچ اعتراضی را ندارد؛ چراکه قاچاقچیها او را مقصر میدانند و کارشان را بینقص جلوه میدهند.
با توجه به اینکه این شکل از مهاجرت، نیاز به عبور از دو یا چند مرز کشور به شیوههای مختلف دارد، شدت خطر را به میزان قابل توجهی افزایش میدهد. سفر با قایقها و تیوپهای ناامن، کانتینرهایی که پناهجویان مجبورند ساعتها زیر آن بمانند تا ماموران مرزبانی آنها را نبینند و پیادهرویهای طولانی شبانه در جنگل و مسیرهای فرعی، قدرت بدنی غیرقابل تصوری را میطلبد. اینها حقایقی است که از پناهجویان پنهان میکنند. براساس گزارش سازمان بینالمللی مهاجرت، سالانه بیش از ۴ هزار نفر بر اثر مهاجرت غیرقانونی جان خود را از دست میدهند.
یک مشکل دیگر پیشروی پناهجویان، کلاهبرداری قاچاقچیان است. با کاهش اعتماد بین قاچاقچیان و مسافران، تبادلات مالی از طریق صرافی انجام میشود و مسافران هزینههای توافق شده با قاچاقچی را در صرافی که قاچاقچی با آن همکاری میکند، بلوکه میکنند. این صرافیها به هم متصل هستند و در قالب یک شبکه کار میکنند. طبق توافق بین قاچاقچی و مسافر، این پول زمانی از صرافی خارج میشود که مسافر به مقصد برسد.
اما خطری که مسافر را تهدید میکند این است که توسط قاچاقچی در وسط مسیر گروگان گرفته شود تا خانواده و حتی خودش در تماس با صراف مجبور به آزاد کردن پول شوند. طبق گزارشها، عدهای در این مسیر باید به آزار و اذیت جنسی تن دهند. این اتفاق ناگوار بیشتر کودکان، نوجوانان، دختران و زنان را تحت تاثیر قرار میدهد. مواردی وجود داشته که قاچاقچیان در ازای رسیدن به مقصد، رسما از مردان خانواده، دختران و زنانشان تقاضای رابطه جنسی میکنند.
حتی با از سرگذراندن این مخاطرات و رسیدن به مقصد، این احتمال وجود دارد که کشور مقصد پرونده پناهندگی افراد را نپذیرد و دستور اخراج آنها را صادر کند. حتی اگر چنین نشود، آنها باید مدت بسیار زیادی که تا ۲ سال نیز ادامه دارد را در کمپهای پناهندگان زندگی کنند. بخشی از تجاوزات جنسی در این کمپها رخ میدهد.
مخاطرات مهاجران غیرقانونی و تبدیل آن به بحران در اتحادیه اروپا باعث شده تا بروکسل میلیاردها یورو به ترکیه برای مدیریت پناهجویانی که ممکن است بخواهند وارد اروپا شوند، اختصاص دهد. با این حال همچنان روشن نیست که این مبالغ چگونه مصرف میشود و آیا تاثیر قابل توجهی داشته است یا خیر؟ حسابرسان اتحادیه اروپا اخیرا اعلام کردند نمیتوانند تایید کنند آیا بخشی از این پول که به ترکیه برای مقابله با بحران پناهجویان سوری اختصاص یافته، نتایج ملموسی به همراه داشته است یا نه؟ توافقی که در سال ۲۰۱۶ بین اتحادیه اروپا و ترکیه منعقد شد، اتحادیه اروپا را متعهد کرد حداقل ۶ میلیارد یورو برای مدیریت مهاجرانی که از سوریه به ترکیه میآیند، پرداخت کند.
در مقابل، ترکیه نیز متعهد شد از عبور مهاجران بهسمت اروپا جلوگیری کند. یک ماه پس از اجرای این توافق، ترکیه اعلام کرد تعداد مهاجرانی که بهطور غیرقانونی به یونان میروند، بهطور قابل توجهی کاهش یافته است. با این وجود گزارشهای اخیر نشان میدهند با وجود صرف این مبالغ هنگفت، شفافیت کافی در مصرف این منابع وجود ندارد و اثرات واقعی این کمکها هنوز نامعلوم است. دیوان محاسبات اروپا (ECA) در بررسیهای خود اشاره کرده است وزارت آموزش ترکیه از ارائه اطلاعات کافی برای ارزیابی تاثیر پروژههای اتحادیه اروپا خودداری کرده است.
این مساله در کنار ادامه جریان مهاجرت غیرقانونی به اروپا، نشان میدهد علیرغم هزینههای بسیار، نتایج مورد انتظار از این توافقنامهها بهطور کامل محقق نشده است. در سال ۲۰۲۱، اتحادیه اروپا تصمیم به پرداخت ۳ میلیارد یورو اضافی برای پناهندگان در ترکیه گرفت، اما همچنان نگرانیهایی درباره نحوه مصرف و اثربخشی این کمکها وجود دارد. این وضعیت باعث شده که برخی موفقیت اولیه این هزینهکرد را زیر سوال ببرند. این موضوع با توجه به اینکه ترکیه بهعنوان یکی از اصلیترین مبداهای مهاجرت غیرقانونی توسط قاچاقچیان است، بررسی این فرضیه که گویا دریافت هزینه هنگفت توسط ترکیه از اتحادیه اروپا برای ساخت دیوار تاثیری به اندازه هزینه صرف شده برای آن بهدنبال نداشته است، جدیتر بهنظر میرسد.
رسیدن مهاجران غیرقانونی به اروپا، حدود یک میلیارد تومان هزینه بهدنبال دارد. اگر فرد در مصاحبهها نتواند کیس پناهندگی شود و مجددا برای رسیدن به قاره سبز تلاش کند، این رقم به ۲ میلیارد هم میرسد. تجربه هم نشان داده کسانی که پا در این مسیر میگذارند، شانسشان را بیشتر از یکبار امتحان میکنند. اینکه چرا این افراد میخواهند به اروپا بروند، موضوعی شخصی است و تنها با گفتگو میتوان به پاسخ آن پی برد، اما اینکه چرا این افراد نمیخواهند با این هزینه در ایران دست به راهاندازی یک کسبوکار بزنند، پرسشی قابل تامل است.
بررسیها نشان میدهد با یک میلیارد تومان، امکان راهاندازی کسبوکارهای متنوعی وجود دارد که از طریق آن افراد میتوانند به موفقیتهای چشمگیری دست پیدا کنند. یکی از گزینههای مطرح برای سرمایهگذاری، راهاندازی فروشگاههای آنلاین است. با توجه به رشد روزافزون تجارت الکترونیک در ایران، راهاندازی یک فروشگاه آنلاین میتواند ایده بسیار جذابی باشد. در این فروشگاه میتوان انواع محصولات ازجمله پوشاک، لوازم آرایشی، وسایل الکترونیکی یا محصولات خانگی را به فروش رساند.
از دیگر ایدههای جذاب برای سرمایهگذاری، راهاندازی یک کافه یا رستوران کوچک است. در شهرهای بزرگ و پرتردد، تقاضا برای مکانهایی با محیط جذاب و منوی خاص همواره وجود دارد. با یک میلیارد تومان میتوان مکان مناسبی اجاره یا خریداری کرد و با دکوراسیونی مناسب و تجهیزات آشپزخانهای مدرن، فضایی را ایجاد کرد که مشتریان را به خود جذب کند.
تولید محتوا و مدیریت شبکههای اجتماعی نیز از دیگر فرصتهای سرمایهگذاری مناسب است. با توجه به افزایش استفاده از شبکههای اجتماعی و نیاز کسبوکارها به تولید محتوا، میتوان با یک تیم کوچک، خدمات تولید محتوا و مدیریت شبکههای اجتماعی را به شرکتها و کسبوکارهای مختلف ارائه داد. آموزش آنلاین یکی دیگر از فرصتهای مهم سرمایهگذاری با یک میلیارد تومان است. با توجه به رشد تقاضا برای آموزشهای آنلاین، یک پلتفرم آموزشی یا دورههای آموزشی در زمینههای مختلف مانند زبانهای خارجی، مهارتهای نرمافزاری، بازاریابی دیجیتال و... آینده قابل تاملی دارد.
علاوهبر این موارد، تولید و بستهبندی مواد غذایی محلی نیز یکی دیگر از گزینههای قابل بررسی است. با توجه به افزایش تقاضا برای مواد غذایی سالم و ارگانیک، سرمایهگذاری در این حوزه موفقیتآمیز بهنظر میرسد.
جوان ۲۹سالهای که چندینبار گیم زده بود و حالا بهدنبال گیم تضمینی است، فیلمی یک دقیقهای برایم میفرستد که احتمالا در کمپی در بلاروس ضبط کرده است. فیلم را پخش میکنم. فیلم در غروب یک روز پاییزی، ضبط شده است. این را سایه بلند افتاده در تصویر و برگهای زردرنگ پای درختان نشان میدهد. در دنیایی از سکوت، جوان شروع به صحبت میکند: «الان یک ماه و دو هفته است که تو بلاروس گیر کردم. وضعیت اینجا خیلی وخیمه... قاچاقبرها به هر ترفندی شده ما رو گول زدند. اینجا سرابی بیش نبود.... خیلی از هموطنان کردستانیمون که اهل سردشت بودند، در جنگل بهشدت آسیب دیدند. دو سه نفر که خبر دارم فوت شدند.... اینجا هیچکس کمکمان نکرد مخصوصا آدمهای بلاروسی؛ آدمهای بهشدت نامهربونیان. امیدوارم کسی دیگه فریب نخوره. خواهش میکنم دوستان توجه کنند. ما هم که فقط سفارت یک مقداری کمکمون کرد و داریم برمیگردیم ایران. امیدوارم دوستان و هموطنان توجه کنند.»