«وزیر کشور میتواند از اجرای طرح نور اجتناب کند و روشهای جدیدی برای نظارت و کنترل حوزه فرهنگ عمومی جامعه دنبال کند. وزیر فرهنگ و ارشاد هم نزاع با هنرمندان و اصحاب هنر را مرتفع کند. وزیر علوم تعارض با نخبگان کشور و اخراج نخبگان و محدود کردن دانشگاهها را نکند. وزیر اطلاعات دنبال امنیتی کردن کشور و متهم قلمداد کردن هرکسی نباشد.»
عضو هیئت علمی دانشگاه تهران گفت: بخشی از اصلاحطلبی که دغدغه کنشگری سیاسی ندارد و اصولگرایی که بخواهد جریان سیاسی را دنبال کند هم به نظر من تا الآن دیده نمیشود. به همین دلیل اینها اصولگرایان و اصلاحطلبان کاردان و در خدمت هستند. به نظر میآید رئیس جمهور هم وقتی اینها را انتخاب کرده این شرط را گذاشته است.
به گزارش جماران، تقی آزاد ارمکی، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران در گفتگویی به تبعات همکاری دو جناح اصلاحطلب و اصولگرا در قالب دولت چهاردهم پرداخت است.
در ادامه اهم اظهارات آزاد ارمکی را میخوانید:
این رأی به کابینه باعث شد اصولگرایی بنیادگرا یا بنیادگرایی اصولگرا به حاشیه برود. جریان رادیکالی که در جهت دوگانهسازی جامعه و نظام سیاسی بود. در انتخابات هیأت رئیسه مجلس، آقای قالیباف موجب شد که یک گام به عقب بروند؛ چون نمیخواستند قالیباف بیاید. اینجا هم میخواستند مجموعهای از وزیران پیشنهادی آقای پزشکیان رأی نیاورند و بقیه هم رأی پایین بیاورند که مشروعیت دولت پایین بیاید و بتوانند نقدش کنند.
اینکه یک توافقی بین رهبری و رئیس جمهور و رؤسای قوا وجود داشت در اینکه این دولت باید بر پا شود و تعبیر رهبری این بود که پیروزی دولت، پیروزی جمهوری اسلامی است. واقعا جمهوری اسلامی در یک بحران بنیادین ناکارآمدی و فقدان مشروعیت به سر میبرد. این بازگشت به دولت و حمایت کردنش در واقع برای اجتناب از این اختلالات و اختلافات درون نظام سیاسی بود.
دولت وفاق ملی در بر دارنده اصلاحطلبان و اصولگرایی معتدل است و ترکیب این دو میتواند از ظهور دوگانه اصلاحطلبی – اصولگرایی جلوگیری کند. مثلا از ظفرقندی تا مؤمنی در این دولت دارید؛ این خیلی طیف مهمی است که همه آنها را مجلس تأیید میکند، رئیس جمهور را هم قبول دارند و میخواهند کار کنند.
اصلیترین اولویت که آقای پزشکیان هم مطرح کرده بود، «آشتی با جامعه» یا «بازگشت به جامعه» است. وزیران کشور، بهداشت و درمان، اطلاعات و فرهنگ گامهای بازگشت به جامعه را فراهم کنند. مثلا ماجرای «طرح نور» زیر نظر وزیر کشور در دولت سیزدهم کلید خورد. وزیر کشور میتواند از این اجتناب کند و روشهای جدیدی برای نظارت و کنترل حوزه فرهنگ عمومی جامعه دنبال کند. وزیر فرهنگ و ارشاد هم نزاع با هنرمندان و اصحاب هنر را مرتفع کند. وزیر علوم تعارض با نخبگان کشور و اخراج نخبگان و محدود کردن دانشگاهها را نکند. وزیر اطلاعات دنبال امنیتی کردن کشور و متهم قلمداد کردن هرکسی نباشد.
یعنی اگر کارهای پیشین را نکنند و اقدامات مثبت را هم انجام بدهند و جامعه احساس کند که دولت با آنها همراه است و نظام سیاسی دارد با آنها همراهی میکند، یک نوع آشتی ملی اتفاق میافتد؛ «آشتی ملی» از اینجا در میآید. «آشتی ملی» شعار نیست و از عمل در میآید. بعد جامعه که احساس راحتی کند، خودش را پنهان نمیکند. دوم بحث آشتی با جهان است. بالأخره ما همچنان در مرحله ورود به جنگ هستیم. اگر با آمدن آقای عراقچی و بحث اینکه ما میخواهیم تنشزدایی کنیم و تن به ظالم و زورگو هم نمیدهیم، به نظرم بخشی از جهان به سمت ما میآید. مثلا ژاپن اولین کشوری است که تبریک میگوید.
اقتصاد ایران خوب نمیشود، الّا اینکه ما به یک شکلی بتوانیم به بازار بینالملل وارد شویم؛ نه تنها از طریق فروش، بلکه از طریق خرید درست کالا. این کار حوزه اقتصاد و روابط سیاسی است و امیدوارم آقای همتی بتواند در این زمینه مدیریت کند و با آقای عراقچی بتوانند یک اقتصاد منطقهای و بینالمللی برای ما ایجاد کنند. اینها کارهای بسیار سختی است.
البته یک چیزی که من برای آقای پزشکیان خیلی مفید میدانم، وجود آقای دکتر عارف به عنوان یک دولتمرد قدرتمند در مدیریت کابینه است و برای آقای پزشکیان فرصت کافی ایجاد خواهد شد که بتواند مسائل کلان ایران را مورد توجه قرار بدهد.
کسانی که معطوف به کار حرفهای باشند، تا اینکه بخواهند جریان سیاسی خودشان را دنبال کنند. یعنی بخشی از اصلاحطلبی که دغدغه کنشگری سیاسی ندارد و اصولگرایی که بخواهد جریان سیاسی را دنبال کند هم به نظر من تا الآن دیده نمیشود. به همین دلیل اینها اصولگرایان و اصلاحطلبان کاردان و در خدمت هستند. به نظر میآید رئیس جمهور هم وقتی اینها را انتخاب کرده این شرط را گذاشته است.