در ایران برای تبلیغ اسلام اقداماتی انجام میشود. در کنار حضور روحانیون شیعه در مراکز اسلامی و برپایی مناسک مذهبی شیعیان در کشورهای مختلف، چند سالی میشود که مداحان معروف به برخی کشورها سفر میکنند. امسال، اما سفر یکی از مداحان به یکی از این کشورها، واکنشهای رسانهای زیادی به همراه داشت.
روزنامه فرهیختگان در یادداشتی به دفاع از سفر میثم مطیعی، مداح اهل بیت به تایلند پرداخت.
این روزنامه نوشت: سفر به عراق و حضور کنار مداحان عربی، تنها مقصد مداحان ایرانی برای برگزاری مراسم عزاداری در این سالها نبوده است. پاکستان از جمله کشورهایی است که شیعیان زیادی دارد، اما عموما برای سفر به کربلا و حضور در مراسم مذهبی با محدودیتهای زیادی از جانب حکومت پاکستان مواجه میشوند. به همین منظور سال گذشته برخی از مداحان به این کشور سفر کردند.
روسیه و ترکیه نیز در سالهای اخیر مقصد سفر برخی از مداحان برای حضور میان شیعیان این کشورها بوده که البته عموما با دعوت مردمشان صورت میگرفته است.
اما سفر اخیر میثم مطیعی، یکی از این مداحان به تایلند که با دعوت شیعیان این کشور صورت گرفته بود با واکنشهای زیادی از جانب رسانهها مخصوصا رسانههای فارسیزبان همراه شد. رسانههای فارسیزبان در خطمقدم این فضاسازی قرار داشتند و پس از آن، انتقادات در داخل که رنگوبوی سیاسیکاری داشت نیز منجر شد این سفر بیش از دیگر سفرهای مداحان به کشورهای خارجی مورد توجه قرار گیرد.
تمرکز رسانههای فارسیزبان برای تاثیرگذاری منفی بر افکارعمومی، اتفاق عجیب و تازهای نیست. این بار نیز این رسانهها برای ایجاد احساس منفی در افکارعمومی داخل کشور و به دوقطبی کشاندن دوباره فضای کشور اقدام کردند. این را نمیتوان تنها انگیزه رسانههای فارسیزبان دانست. دستورکار ویژه این رسانهها که با فرمان کارفرمای صهیونیستی دنبال میشود، علاوهبر به دوقطبی کشاندن فضای سیاسی و اجتماعی داخل کشور، القای این تصویر است که تمرکز نظام حکمرانی به جای حل مشکلات داخل کشور بر سرمایهگذاری در دیگر کشورها متمرکز شده است. بخشی از این فضاسازی برای افزایش فشار افکارعمومی داخل کشور بر اقدامات اینچنینی است تا این فشارها منجر شود سفر شخصیتهای مذهبی به دیگر کشورها که میتواند کارکرد رسانهای مثبتی داشته باشد، صورت نگیرد. امری که میتواند ناشی از چند اتفاق باشد. در وهله اول نشان میدهد حضور شخصیتهای مذهبی در میان جمعیت شیعیان در این کشورها اثر مثبتی داشته، به همین منظور نیز تمرکز این رسانهها بر کم کردن اثرات این سفر در نگاه افکارعمومی در داخل کشور متمرکز شده است.
جدای از واکنش رسانههای فارسیزبان، انتقادهایی که در فضای سیاسی کشور به این انتقادات صورت گرفت بیش از آنکه نقدی «وارد» به این سفر باشد، رنگوبوی سیاسیکاری و تسویهحساب سیاسی داشت و بهانه تازهای برای دوقطبیسازی فضای سیاسی به همراه میآورد. جدای از اینکه بهانهای به رسانههای فارسیزبان میداد، نشان میداد واقعیت ماجرا از سمت برخی افراد به درستی درک نشده است. این حواشی، اما نهایتا واکنش میثم مطیعی را به همراه داشت و در توییتی درباره این واکنشها نوشت: «با بودجه دولتی و بیتالمال به تایلند نیامدم. بلیت را شیعیان بومی تایلند برای من گرفتند. اگر کسی سندی دارد که این سفر یا سایر سفرهای تبلیغی من از بیتالمال بوده، حتما اطلاعرسانی کرده و سندش را منتشر کند...» البته پس از انتشار خبر سفر این مداح به تایلند خبری درباره سفر مهدی رسولی، مداح اهلبیت به گرجستان نیز منتشر شد.
تبدیل شدن این اقدامات به بهانهای برای سیاسیکاری، یک نتیجه مشخص دارد و آن هم این است که اصل ماجرا و اثرات و نتایجی که میتواند به همراه داشته باشد، به حاشیه برود. جدای از اینکه اساسا سفر یک مداح به یک کشور خارجی و حضور در میان شیعیان، اقدامی نیست که مورد انتقاد گیرد، اما اگر انتقاد یا نقدی هم وارد باشد، بهتر است جانب انصاف را در آن در نظر گرفت.
در فضایی که شعار اصلی دولت وفاق ملی بر کم کردن شکافهای اجتماعی در میان مردم و سلایق مختلف سیاسی است، انتظار این است اظهارنظرهایی که به شکافها دامن میزند و تولید دوقطبی میکند، کنار گذاشته شود. از طرف دیگر، در شرایطی که لابیهای صهیونیستی به بهانههای مختلف اسباب توهین و مورد حمله قرار دادن مقدسات مسلمانان مثل آتش زدن قرآن را بهطور جدی دنبال میکنند تا اسلام را در مهجوریت قرار دهند، افزایش حضور چهرههای مذهبی در میان مسلمانان در کشورهای مختلف، برای تبلیغ دین، امری پسندیده است.
در این فضا اتفاقا میبایست این اقدامات را مثبت تلقی کرد. نکته دیگر آنکه در شرایطی که کشورهای عربی مثل عربستان با حضور چهرههای شاخص ورزشی در فوتبال به دنبال جا انداختن فرهنگ و آداب رسوم و اعتقادات خود در دنیا است و اتفاقا این اقدامات در داخل کشور در راستای برنامه توسعه عربستان مورد تحسین قرار میگیرد، در نقطه مقابل در ایران وقتی اقداماتی به منظور ترویج اسلام شیعی صورت میگیرد، برخی عامدانه واکنشهای منفی به آن نشان میدهند. امری که نشان از استانداردی دوگانه در مواجهه با این وقایع دارد.
در فضایی که تمرکز وهابیت بر ترویج اسلام به روشی التقاطی است، جای خالی اقدامات اینچنینی و حضور چهرههای مروج اسلام برای ترویج اسلام شیعی در کشورهای مختلف احساس میشود. امری که انتظار میرود با تمرکز و جدیت بیشتری مورد توجه قرار گیرد و به جای انتقاد از حضور چهرههای مذهبی در این مراسم، فضا را برای حضور دیگر چهرههای مذهبی نیز فراهم کنند. باید توجه داشت میثم مطیعی مسیری را دنبال میکند که میبایست آن را ادامه داد.