کیومرث اشتریان در یادداشتی که جماران منتشر کرد، نوشت: «شوتی» ها گروههایی مافیایی هستند که اقتصاد را از طریق قاچاق کالا به تسخیر درمیآورند. به همین سیاق، برخی حکومتها نیز در معرض تسخیر «شوتی» های سیاسی قرار میگیرند. حکومتها در معرض تهدیدات گوناگون هستند؛ از انقلابهای مخملی و کودتاها تا نفوذ خارجی و جنگ که آنها را به ورطه سقوط میافکند.
یکی از تهدیدات کمتر شناختهشده تسخیر مافیایی حکومتهاست؛ آسیبی از جنس خود حکومتها و از سوی وفاداران. تهدیدی تشکیلاتی و تسخیری و نه ضرورتا عاملی نفوذی. «شوتی» ها بسته به جوامع و نوع رژیمهای سیاسی میتوانند بر زمینهای اجتماعی، اقتصادی یا امنیتی قرار گیرند. گروههای مافیایی میتوانند در قالب کارتلهای سرمایهداری، فرقههای تشکیلاتی، گَنگها و گروههای مواد مخدر و… شکل گیرند.
«شوتی» ها شبکه ارتباطی دارند، خودسرند، سرکرده و سرگروه دارند. از شبکه تأمین مالی، شبکه حملونقل، شبکه فروش و از همه مهمتر شبکه مجازاتی برخوردارند؛ در یک کلام، یک دولت کاملاند. «شوتی» ها به صورت چراغخاموش، در شبی تاریک از نقطهای مرزی و با باری از کالای قاچاق سفر خود را آغاز میکنند؛ با اطمینان از شبکهای پوششی که در جادهها برایشان فراهم شده است. اینان معمولا خودرویی با موتوری ارتقایافته و قدرتمند دارند. در طی مسیر در بیابانهای جنوب یا در کوهستانهای غرب کشور، راهنمایانی برای پوششدهی به آنها مستقرند.
علامت راهنما تکچراغی است که شوتی میزند و در کوه و بیابان تکچراغی به او پاسخ میگوید؛ که راه امن است. این پوشش تأمینی تا آنجا که به راههای اصلی نرسیدهاند، ادامه دارد. در بزرگراهها، دیگر همگان آنها را میبینند؛ سرعتشان چشمگیر است…! . به تهران که میرسند، میتوان با «چشم هشیار» صف خودروهای آنها را در مبادی ورودی بازارها مشاهده کرد.
جنسها تحویل داده میشود، تسویهها در شبکه مالی ویژهای انجام میشود و در نهایت، تخلفات احتمالی به اشد مجازات میرسد. این، چکیدهای از شبکه «شوتی» هایی است که اقتصاد را به زنجیر تسخیر میکشند. دنیایی از خرده قدرتها که قدرتمندانش از چشم بسیاری پنهاناند، اما آثارشان آشکار است. ساختار متمرکز مدیریتی دارند.
در حوزه سیاسی نیز حکومتها در معرض چنین شبکههای مافیایی قرار دارند. از مافیای روس و ایتالیا و کشورهای اطراف سخنها و حکایتها فراوان است. «شوتی» های سیاسی در فضایی که «بازار رسمی قدرت» ناکارآمد است و توان مدنی لازم را ندارد، سر برمیآورند.
بازار رسمی قدرت از طرف نیروهای برآمده از اجتماع، احزاب سیاسی، سیاستمداران ملی و فعالان سیاسی تقویت میشود. در چنین چشماندازی است که قدر و منزلت فعالان و رجال سیاسی اهمیت مییابد، چراکه ستونهایی از قدرت تشکیل میدهند که در برابر مافیا قرار میگیرند؛ و باید که قدرشان را دانست.
رجال ملی، فعالان سیاسی، رسانههای آزاد و احزاب مدنی در حکم قدرتهای «پیرامونی» هستند و یکی از اصلیترین کارکردهایشان بستن راه «شوتی» های بینامونشان در بازی قدرت سیاسی است. هر رژیم سیاسی که سعی در تضعیف رجال سیاسی، فعالان سیاسی و احزاب مدنی کند، درواقع خود را برای تسخیر در شبکه «شوتی» های سیاسی و باندهای مافیایی آماده کرده است. «شد سر شیران عالم جمله پست/ چون سگ اصحاب را دادند دست».
محور و مرکزیت قدرت رسمی بهتدریج و به دلیل فعالیتهای مافیایی تضعیف میشود، تا جایی که «مرکز» اسیر «شوتی» ها میشود. تسخیر حکومتها از طریق چنین نیروهایی بسیار خطرناک است، چراکه از حکومت و مدنیت تنها پوستهای باقی میماند و حکومت دچار مرگ مغزی میشود. «شوتی» ها از مغز قدرت تغذیه میکنند، مانند خوره آن را نابود میکنند و خود، فربه میشوند.
اما آنان پوسته را نگه میدارند، چون پوششی است که ظاهر زندگی اجتماعی-سیاسی را حفظ میکند و «جامعه مصرفی» لازم را برای تجارت آنان فراهم میکند. دیگر از درون چنین زندگی اجتماعی تسخیرشدهای، «اقتدار و قدرت» که لازمه حکومت است، بیرون نمیآید. تسخیر مُلک شاه به سرانگشت مافیا میسر است. دیگر سپه و سپهبد به کار قدرت رسمی نمیآید و شیرِ قدرت را به مویی به زنجیر توان کرد.
«شوتی سیاسی» در درون قدرت رسمی و بلکه قویتر از آن عمل میکند و سیاستورزی را به تسخیر درمیآورد. هر حکومتی باید از بهکارگیری قدرت غیررسمی در درون خود به هر عنوانی، حتی وفاداری، جلوگیری کند، در غیراینصورت در دام مافیایی خودساخته گرفتار خواهد شد. نیروهای وفادار سیاسی ابریشم زیبا میتَنَند تا جایی که بهتدریج همین ابریشم به گور کرم ابریشم تبدیل میشود.