هاآرتس فاش کرد که دولت اسرائیل فاز دوم عملیات خود در غزه را آغاز کرده است. این شامل کنترل کامل شمال غزه تا کریدور نتزاریم است، در صورت موفقیت عملیات – چه از طریق گرسنگی سیستماتیک ساکنان غزه، همانطور که سرلشکر گیورا ایلند پیشنهاد کرد چه از طریق نیروی نظامی – شمال غزه به اسرائیل ضمیمه و شهرکهایی در آنجا ساخته خواهد شد.
پس از کشتهشدن ۶ اسیر اسرائیلی در غزه، بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر دولت تندروی اسرائیل، بهجای تسلیمشدن در برابر فشارهای داخلی و خارجی برای تندادن به توافق آتشبس با حماس، نقشهای ارائه کرد تا به اسرائیلیها اهمیت کریدور فیلادلفیا بین غزه و مصر را توضیح دهد و اینکه چرا ارتش اسرائیل باید در آنجا بماند.
به گزارش دیپلماسی ایرانی، عدم توافق به معنای پایانی برای جنگ نیست. یک جنگ طولانیمدت فقط به قدرت بنیامین نتانیاهو کمک میکند و او را در برابر اتهامات فساد که مدتها در انتظارش بود محافظت میکند.
این واقعیت که اکثریت اسرائیلیها خواهان توافق آتشبس برای بازگرداندن اسرا هستند و پیشبینی میشود که نتانیاهو در انتخابات بعدی کنست، اکثریت را برای تشکیل ائتلاف از دست بدهد، این موقعیت او را برای حفظ وضع موجود سختتر میکند.
یکی از راهها، یا شاید تنها راه، برای حفظ وضع موجود در یک مارپیچ ادامهدار، طفرهرفتن از روز بعد از جنگ است.
تا دسامبر سال گذشته، شورای امنیت ملی اسرائیل چندین جلسه درباره “بعد از جنگ” برگزار کرد. هیچیک از این جلسات به مشارکت ملموس وزرای کابینه برای پیشبرد گامهای مشخص منجر نشد.
نزدیکترین طرح به یک طرح پس از جنگ در ماه فوریه بود که نتانیاهو کنترل امنیتی نامحدود نوار غزه را پیشبینی کرد و اداره امور غیرنظامیان را به فلسطینیها “بدون ارتباط با گروههای متخاصم” با اسرائیل اختصاص داد. قبایل غزه از این طرح دوری کردند چرا که آن را صرفاً بهعنوان برونسپاری اشغال تلقی میکردند.
ابهام آن طرحها عمدی و برای کاهش فشارهای جهانی بود. مهمتر از آن، به اسرائیل فرصتی میداد تا اهداف شکستخورده خود را برای کنترل کامل امنیتی بر غزه بازنگری کند.
نتانیاهو در نوامبر گذشته گفت: “پس از نابودی حماس، غزه تحت کنترل امنیتی (نه نظامی) اسرائیل در خواهد آمد. ” او بارها با قرارگرفتن غزه تحت حکومت تشکیلات خودگردان فلسطین مخالفت کرد.
آنچه نتانیاهو میبیند، یک فرصت نادر برای بازتنظیم تاریخ است، یا بهتر بگوییم، احیای زمانبندی اصلی صهیونیستی است که ظاهراً طرح خروج از غزه آریل شارون در سال ۲۰۰۵ آن را مختل کرده بود. این طرح شامل جابهجایی ۷هزار مهاجر از نوار غزه و تخریب شهرکها و پایگاههای نظامی بود که تقریباً ۴۰ درصد از جغرافیای نوار غزه را در اختیار داشتند.
آریل شارون – که مانند سلف خود اسحاق رابین که آرزو میکرد دریا غزه را ببلعد – متوجه شد که خطر امنیتی و واقعیت جمعیتی غزه بیشتر از نگهداشتن شهرکهای اسرائیلی در آنجاست. نتانیاهو که در آن زمان وزیر دارایی شارون بود، به نشانه اعتراض از دولت استعفا داد.
در حال حاضر شهرکنشینان به وعدههای نتانیاهو برای برقراری مجدد حکومتنظامی در غزه بهعنوان فرصتی برای بازسازی شهرکهای گوش کتیف و نتزاریم چشم و بیرونراندن فلسطینیها از خانههایشان چشم دوختهاند. برخی دیگر به ساحل غزه بهعنوان یک فرصت سرمایهگذاری چشم دوختهاند.
همسویی جهانبینی نتانیاهو با شهرکنشینان برنامههای او را شدنیتر میکند. این برنامهها در هفتههای گذشته به طور فزایندهای آشکار شدهاند. کانال ۱۲ اسرائیل در اوایل این ماه گفت که «اصرار نتانیاهو بر حفظ حضور نظامی در کریدور فیلادلفیا میتواند به طرح واقعی اسرائیل برای غزه منجر شود که بازگشت به حکومتنظامی است.»
ویدئوهایی که نشان میدهد ارتش اسرائیل در حال هموارکردن جادهای در کنار مرز با مصر است، پیامی به فلسطینیها و مصر است که ارتش اسرائیل آنجاست تا بماند.
این امر به گسترش مستمر کریدور نتزاریم در جنوب شهر غزه منجر شده است و آن را به یک منطقه نظامی محدود تبدیل میکند که مردم را از بازگشت به خانههای خود در شمال غزه باز میدارد و درعینحال بهعنوان پایگاهی برای حمله به مناطق مسکونی دقیقاً مانند غزه، و کرانه باختری عمل میکند.
مطمئناً، میتوان تمام این تحرکات را بهعنوان ضرورتهای عملیاتی یا مانورهای تاکتیکی برای تحتفشار قراردادن حماس به سمت توافق آتشبسی که بهاصطلاح خواستههای اسرائیل را برآورده میکند، رد کرد.
بااینحال، تحرکات نظامی نسبتاً فزاینده در کرانه باختری یک امر عادی بوده و به غصب اراضی و محلههای مسکونی بیشتر فلسطینیها، و افزایش شهرکهای غیرقانونی و تروریسم یهودی در منطقه منجر شد.
برنامههای تسلط بر غزه از اکتبر تاکنون بارهاوبارها تغییر کرده و بازنگری شده است. با ایستادگی مصر در برابر هرگونه تلاش اسرائیل برای انتقال فلسطینیها به سینا، ممکن است اسرائیل از اخراج کامل ساکنان غزه به سمت کنترل نظامی تدریجی در شمال غزه حرکت کرده باشد و در صورتی که جو جامعه جهانی اجازه دهد، پاکسازی قومی دنبال خواهد شد.
نتانیاهو بر خلاف ملاحظات رئیس ستاد ارتش، هرزی هالوی – به دلیل نگرانیهای لجستیکی – ژنرال الاد گورن را مسئول نظارت بر توزیع کمکها میکند و این به معنای اداره امور از سوی اسرائیل و در نهایت به حاشیه راندن سازمانهای بینالمللی، بهویژه اونروا است که تلآویو از روز اول جنگ به طور سیستماتیک آن را هدف قرار داده است.
این فقط نوک کوه یخ است. هاآرتس فاش کرد که دولت اسرائیل فاز دوم عملیات خود در غزه را آغاز کرده است. این شامل کنترل کامل شمال غزه تا کریدور نتزاریم است، در صورت موفقیت عملیات – چه از طریق گرسنگی سیستماتیک ساکنان غزه، همانطور که سرلشکر گیورا ایلند پیشنهاد کرد چه از طریق نیروی نظامی – شمال غزه به اسرائیل ضمیمه و شهرکهایی در آنجا ساخته خواهد شد.
نتانیاهو میخواهد بهعنوان کسی که به اسرائیل «کلیت» بخشید در تاریخ شناخته شود. فریب مخالفت ارتش با حضور نظامی دائمی در غزه را نخورید. همانطور که یواو گالانت، وزیر جنگ گفت این در مورد منابع و مدیریت پرسنل است نه ایده اشغال و غصب غزه.