در ماه آوریل، اسرائیل متقاعد شد که اقدام تلافی جویانه خود را به اندازهای محدود سازد که ایرانیها به طور ضمنی بپذیرند که حملات متقابل طرفین تمام شده تلقی میشود. اما این بار بعید است که بتوان جلوی تشدید بیشتر این تبادل آتش بین ایران و اسرائیل را گرفت.
گیدئون راچمن در روزنامه فایننشال تایمز نوشت: در طی یک سال گذشته دولت بایدن در تلاش بوده تا مانع از وقوع جنگی منطقهای در خاورمیانه شود که بیم آن میرود پای آمریکا را نیز به معرکه بکشاند و یا لطمهای سنگین به اقتصاد جهانی وارد نماید.
به گزارش انتخاب، این سیاست اکنون در یک قدمی شکست قرار گرفته است. برای دومین بار در طی سال جاری میلادی، ایران موشکهایی را به سمت اسرائیل شلیک کرده است. جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی قول داده که «تبعاتی جدی» در انتظار ایران خواهد بود و اینکه آمریکا «با اسرائیل همکاری خواهد کرد» تا از این مسئله اطمینان یابد. این جملات به نظر مانند تهدید به عملیات نظامی مشترک آمریکا و اسرائیل علیه ایران میآید.
در ماه آوریل، اسرائیل متقاعد شد که اقدام تلافی جویانه خود را به اندازهای محدود سازد که ایرانیها به طور ضمنی بپذیرند که حملات متقابل طرفین تمام شده تلقی میشود. اما این بار بعید است که بتوان جلوی تشدید بیشتر این تبادل آتش بین ایران و اسرائیل را گرفت.
اسرائیل همین چند روز پیش یک جبهه دوم در جنگ خود با دشمنان منطقهای اش گشود و اکنون قصد دارد با عملیات زمینی، ضرباتی را که اخیرا به حزب الله وارد کرده تکمیل نماید. تل آویو ممکن است بخواهد با این امید که آسیبی پایدار به ایران و برنامه هستهای اش وارد کند، به سختی اقدام تهران را پاسخ دهد.
ایرانیها مطمئنا ریسکهای افزایش متقابل تنش از سوی اسرائیل را درک خواهند کرد و برخی در تهران نگران خواهند بود که با موشک باران مجدد اسرائیل دارند در تله میافتند. اما عدم پاسخگویی به حملات اسرائیل به مواضع حزب الله که پس از ترور اسماعیل هنیه در تهران رخ داد نیز یک ریسک جدی برای ایران به نظر به حساب میآمد.
منطق وحشتناک جنگ و بازدارندگی میگوید قدرتی که قادر به دفاع از هم پیمانانش یا پاسخ گویی به حملات به پایتختش نباشد ضعیف به نظر خواهد آمد؛ و ضعف احتمالا موجب حملات بیشتر، از بین رفتن نفوذ و پرستیژ بین المللی منجر خواهد شد.
با این حال کاخ سفید در پس موضع گیری سرسختانه خود ممکن است از اسرائیل بخواهد که پاسخ خود را تعدیل نماید و آنچنان پاسخ سختی به ایران ندهند که تهران خود را ملزم به پاسخ مجدد احساس کند. پس از خروج از افغانستان، دولت بایدن هیچ تمایلی به کشیده شدن پایش به یک جنگ دیگر در خاورمیانه ندارد.
در حالی که نیروهای اسرائیلی هم اکنون درگیر جنگ در غزه و لبنان هستند، دولت نتانیاهو ممکن است دلایل خودش را برای عدم افزایش تنش به منظور ورود به یک رویارویی مستقیم با تهران در مقطع فعلی داشته باشد. اما اگر هم اسرائیلیها تصمیم بگیرند که میخواهند اقدام مستقیم شدیدتری انجام دهند، آنها قبلا نشان داده اند که کاملا از نادیده گرفتن درخواستهای دولت بایدن در خصوص اتخاذ رویکرد خویشتندارانه خرسند میشوند. کاخ سفید ممکن است امیدوار باشد که از طریق همکاری با اسرائیل میتواند نفوذ بیشتری بر میزان قوت و ماهیت پاسخ اسرائیل اعمال نماید.
آمریکا ماهها از اسرائیل درخواست میکرد تا به حزب الله حمله نکند. پس از شروع حملات اسرائیل به حزب الله در ماه گذشته، دولت بایدن با ایستادن در کنار انگلیس، فرانسه و دیگر کشورها خواستار آتش بس فوری در لبنان شد، اما این درخواست بار دیگر رد شد.
آمادگی دولت نتانیاهو برای نشنیده گرفتن درخواستهای نزدیکترین متحد خود و تضمین کننده امنیت اسرائیل ناشی از یک پارادوکس آشکار در قلب سیاست آمریکا در قبال تل آویو است. دولت بایدن میتواند از اسرائیل بخواهد که در مورد غزه و لبنان از خود خویشتنداری نشان دهد و این کار را نیز انجام میدهد. اما همواره با استناد به تعهد فراگیر خود نسبت به دفاع از اسرائیل در برابر ایران و دیگر دشمنان منطقهای اش، از این کشور در برابر تبعات افزایش تنش محافظت میکند.
در نتیجه دولت اسرائیل درک میکند که نادیده گرفتن دولت بایدن تقریبا هیچ ریسکی به دنبال ندارد. در حقیقت وادار کردن آمریکا به استفاده از توان نظامی اش علیه ایران حتی مفید نیز خواهد بود.
شانس اینکه آمریکا از حمایت از اسرائیل در یک بحران منطقهای خودداری کند همواره بسیار پایین است و این واقعیت که انتخابات ریاست جمهوری آمریکا حدود یک ماه بعد برگزار خواهد شد این احتمال را کمتر نیز میکند. کامالا هریس، به سمت اتخاذ مواضعی سرسختانهتر در قبال سیاست نتانیاهو در غزه پیش رفته است. اما او نیز تمایل دارد که خود را همچنان حامی اسرائیل در مواقع خطر نشان دهد. هریس نمیتواند این ریسک را بپذیرد که اهل مماشات با ایران به نظر برسد، چرا که آمریکا خود تاریخچه دور و درازی در دشمنی با ایران دارد که سابقه آن به بحران گروگان گیری سالهای ۱۹۷۹ تا ۱۹۸۱ بر میگردد.
با این حال، وضعیت خطرناک فعلی میتواند خبری بد برای هریس باشد. دونالد ترامپ دوست دارد ادعا کند که جهان در دوران ریاست جمهوری وی در صلح و آرامش به سر میبرد و اینکه «ضعف» دولت بایدن منجر به بروز جنگهایی در اروپا و خاورمیانه شده است. تنش اخیر نیز به خوبی به تقویت این روایت کمک میکند.
هر بار که انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا در پیش باشد، این گمانه زنی مطرح میشود که یک «غافلگیری اکتبر» احتمالی میتواند در فاصله چند هفته مانده به زمان رای گیری، سرنوشت انتخابات را تغییر دهد. اسرائیل و ایران غافلگیری اکتبر انتخابات پیش رو را رقم زده اند و ترامپ ممکن است برنده این اتفاق غیرمنتظره باشد.