قبل از حمله اخیر اسرائیل به ایران شاهد بودیم که مقامهای ارشد سیاسی و نظامی اسرائیل تهدیدات بزرگی را علیه ایران مطرح میکردند و از یک اقدام بزرگ حرف میزدند. حال باید پرسید که چرا آنها از این ادعاها به یک حمله ضعیف علیه ایران رسیدند که حتی خود سیاستمداران و تحلیلگران اسرائیلی نیز آن را شرمآور توصیف کردهاند؟
فرارو- مدت زمان زیادی از حمله اخیر رژیم اشغالگر قدس به برخی سایتهای نظامی کشور نمیگذرد. رویدادی که با بازتابهای گسترهای همراه شده و تحلیلهای مختلفی با محوریت آن از سوی صاحب نظران و رسانهها مختلف مطرح شده و همچنان نیز میشود. هنوز ابعاد دقیق و جزئی حمله اسرائیل به ایران افشا نشده با این حال، کلیت ماجرا حاکی از این است که اقدام اسرائیل علیه ایران، با واکنش قابل توجه سامانههای پدافندی ایران همراه شده و بخش زیادی از حملات دفع شده است.
به گزارش فرارو؛ تاکنون منابع رسمی از شهادت چهار تن از رزمندگان ارتش کشور در حمله صهیونیستها خبر داده اند. ایران نیز تاکید کرده که پاسخ به اقدام متجاوز را حق خود میداند و دولتهای غربی هم از ایران درخواست کرده اند تا به اسرائیل واکنشی نشان ندهد و به ادعای آنها موجب اوج گیری تنشها نشود. با این حال، یکی از نکات معنادار در رابطه با حمله اسرائیل به ایران، این مساله بوده که قبل از حمله مذکور، مقامهای ارشد سیاسی و نظامی اسرائیلی نظیر بنیامین نتانیاهو نخست وزیر و یا یوآف کالانت وزیر جنگ صهیونیست ها، طیفی از تهدیدات عجیب و غریب را علیه ایران مطرح میکردند با این حال در زمان حمله، تناسبی میان این تهدیدات و آنچه در میدان رخ داد، وجود نداشت.
به عنوان مثال یواف گالانت تهدید کرد که تهران نیز میتواند شبیه به غزه و بیروت شود! وی همچنین از در پیش بودن حملهای دقیق و کشنده علیه ایران خبر داد. وزیر جنگ اسرائیل همچنین در میان خلبانان نیروی هوایی اسرائیل تاکید کرد که حمله به ایران به جهانیان نشان خواهد داد که سطح آمادگی ارتش اسرائیل در چه حدی است. نتانیاهو نیز مواضع تهاجمی زیادی را در پیش گرفت و به نوعی سخن میگفت که گویا حمله به ایران سبب خواهد شد که ایده وی مبنی بر استقرار یک نظم نوین در منطقه غرب آسیا، به نحو چشمگیری جلو افتد.
صهیونیستها و بلندگوهای تبلیغاتی آنها در جوسازی علیه ایران به پیش رفتند. حتی این مساله ذکر شد که آنها حمله خود را به نحوی طراحی کرده اند که ایران دیگر توانی برای پاسخ دادن به اسرائیل نداشته باشد! با این همه، آنچه رخ داد پدیدهای بود که افرادی نظیر یائیر لاپید نخست وزیر سابق اسرائیل و رهبر جریان اپوزیسیون این رژیم و یا آویگدور لیبرمن وزیر خارجه سابق صهیونیست ها، آن را یک ابروریزی بزرگ برای اسرائیل و در حقیقت بازی نمایشی نتانیاهو توصیف کردند.
رسانههای اسرائیلی و دیگر چهرههای سیاسی در فلسطین اشغالی نیز کمابیش موضع گیریهای مشابهی را مطرح کردند و اقدام اسرائیل علیه ایران را غیرموثر خواندند. برخی به این نکته اشاره کردند که در جریان عملیاتهای موشکی وعده صادق ۱ و ۲ ایران، ویدئوهایی مختلفی از اصابت موشکهای ایرانی به سایتهای نظامی و امنیتی صهیونیستها منتشر شد که در نوع خود به یک چالش بزرگ برای اسرائیل تبدیل شد این در حالیست که در مورد ایران قطعی برق هم در مناطق مورد حمله هم رخ نداد.
در این نقطه یک سوال مطرح میشود و آن این است که چه شده که شاهد یک چنین حملهای از سوی اسرائیل بودیم؟ در واقع، به چه دلایلی اسرائیل از تهدیدات حداکثری خود به حملهای محدود بسنده کرد؟ به نظر میرسد برای پاسخ به این سوال باید ۳ متغیر را مد نظر داشت.
اولا، به نظر میرسد که اسرائیل بر خلاف مواضع رسمی مقامهای ارشد سیاسی و نظامی خود، سعی نداشته فضا را برای یک درگیری گسترده با ایران فراهم سازد. صهیونیستها به خوبی میادنند که زرادخانه موشکی بزرگ ایران میتواند سناریوهای نامطلوبی را برایشان رقم بزند. از این رو، در عمل محتاطانه و در موضع گیری بیپروایانه عمل کردند. از سویی در روزهای گذشته افزایش قابل توجه تلفات نظامیان اسرائیلی در میدانهای جنگ غزه و لبنان رخ داده است.
این بدان معناست که اسرائیل با چالشهای جدی در این دور حوزه رو به رو است. حال به هیچ عنوان عقلانی نیست که جبههای تازه را علیه خود بگشاید. این همان مسالهای است که جان میرشایمر استاد برجسته علوم سیاسی دانشگاه شیکاگو نیز به آن اشاره داشته و تاکید کرده که اسرائیل برخلاف موضاع تهاجمی خود به خوبی از خطرات این مساله آگاه است.
نکته دوم اینکه اسرائیل سطح خاصی از حمله را در اقدام علیه ایران برای خود مشخص کرد. شاید این رژیم دست به یک اقدام بزرگ علیه ایران نزد با این حال، حمله به برخی مواضع در پایتخت کشور مساله مهمی است که در معادلات بازدارندگی بسیار مهم ارزیابی میشود. اینکه اسرائیل به خود جرأت داده در نزدیکی پایتخت دست به حمله بزند مساله کمی نیست. از این رو، صهیونیستها در فضای محدودیتهای بیشماری که با آنها رو به رو هستند، سعی داشته اند تا سطح اقدام خود علیه ایران را در حوزهای معنادار تعریف کنند.
این مساله نیز سبب شده تا ایران هم ضمن مقابله موثر سامانههای پدافندی خود با حمله صهیونیستها، بر این مساله تاکید کند که نسبت به تجاوز اسرائیل منفعل نخواهد بود و واکنشی درخور را نشان میدهد؛ و در نهایت سوم اینکه حمله اسرائیل علیه ایران از سرِ یک تحرک فعالانه نبود بلکه اقدامی منفعلانه و برای احیای آبروی از دست رفته اسرائیل در پی حمله موشکی اخیر ایران به فلسطین اشغالی بود.
سرائیل نمیتوانست عملیات وعده صادق ۲ را بیجواب بگذارد، زیرا این مساله به معنای یک بحران بزرگ برای این رژیم به ویژه از منظر اعتبار ادعایی آن در سطح منطقهای و بین المللی بود. از این رو، اسرائیل سعی کرد که دست به اقدامی بزند که ریسک پایینی را برای آن به دنبال داشته باشد و فضای تازهای را پیش روی این رژیم جهت اقدامات آتی علیه ایران مخصوصا در محیط پایتخت به وجود آورد.
اساسا سطح اقدام اسرائیل به دلیل هراس جدی این رژیم در رابطه با اقدامات آتی ایران گسترده نبود. همانطور که پیشتر نیز گفته شد، اگر واکنش موثر سامانههای پدافندی کشور و مقابله موثر با پرتابههای اسرائیل نبود، حمله صهیونیستها میتوانست با خسارات قابل توجهی همراه شود. با این حال، تا به اینجای کار، این حمله نه تنها اعتباری را برای اسرائیل به دنبال نداشته بلکه حتی به نظر میرسد موجب تشدید شکافها در فلسطین اشغالی و میان جریانهای سیاسی مختلف این رژیم هم شده است.