«یک عده هم طرفدار اقتصاد بازار آزاد بودند، به همین دلیل اینها مشهور شدند به چپ و راست. یک عده بودند چپ شدن یک عده هم راست بودند، هر دو گروهشان هم خط امامی بودند. خب اول دعوا و اختلاف خط امامیها بین اقتصاد بود ولی کمکم این مسئله اختلاف به ساحتهای سیاست و دیپلماسی و فرهنگ و موارد دیگر هم توسعه پیدا کرد.»
محمدرضا باهنر گفت: ۱۳ آبان شاید تنها روزی باشد که ما در مجلس شورای اسلامی یک قانون ماده واحد تصویب کردیم به نام روز مبارزه با استکبار جهانی به سرکردگی آمریکا، یعنی دقیقاً در قانون آمده و بهاصطلاح این روز نذر مبارزه با آمریکا است.
به گزارش فارس، محمدرضا باهنر، دبیرکل جامعه اسلامی مهندسین، در گفت و گویی به بیان نکاتی درباره روز ۱۳ آبان، تسخیر سفارت آمریکا و ... پرداخته است. در ادامه بخشی از این گفت و گو را می خوانید؛
برای شروع به نظرتان ریشه رویدادهای مهم در ۱۳ آبان چیست؟
باهنر: ۱۳ آبان تاریخچه مفصلی دارد و شاید در مقدمه گفتگو بد نباشد که ما روایت جالب امام را بازگو کنیم. وقتی ایشان را در قم دستگیر کردند و به تهران آوردند مأمورین ساواک سؤال کردند که شما که قصد دارید انقلاب کنید و حکومت در دست بگیرید سربازانتان کجا هستند، و چند تا نیرو دارید؟ امام آن جمله مشهور را فرمودند که «سربازان من در گهوارهها هستند» و همین جمله از ایشان باعث شد شخصیتهایی مانند شهید مظلوم آیتالله بهشتی، شهید باهنر، شهید رجایی و... به سمت تربیت دانشآموزان و دانشجویان انقلابی رفتند.
۱۳ آبان ۱۳۵۷ هم تعداد قابلتوجهی از دانشآموزان که به تظاهرات آمده بودند، توسط رژیم سفاک پهلوی به شهادت رسیدند و آن موقع این مسئله معلوم شد که انقلاب دارد به نتیجه میرسد و خب آنها مظلومانه شهید شدند، همانم شد. تقریباً دو سه ماه بعد کمکم بالاخره آن تظاهرات میلیونی هم که در کشور راه افتاده بود و تا ۲۲ بهمن مسئله تمام و انقلاب به پیروزی رسید. ۱۳ آبان یک خاطره عاطفی مثبت و سنگینی برای بچههای انقلابی بود، خصوصاً برای جوانان انقلابی و مردم و یک سری از دانشجوها که بعداً مشهور شدند به دانشجوهای خط امام.
۱۳ آبان باتوجه به اینکه بالاخره معلوم شده بود که سفارت آمریکا در ایران عملاً دارد خیلی از کارهای جاسوسی را انجام میدهد، از طرفی افکار عمومی هم از آمریکا خاطره خیلی بدی را داشتند؛ از کودتای ۲۸ مرداد گرفته و برگرداندن شاه، جریان سپهبد زاهدی، کمکهایی که تا همین روزهای آخر میکرد به رژیم سلطنتی باعث شده بود مردم عقده جدی و عاطفی نسبت به آمریکا داشتند. دخالتهایی که آمریکا در ایران میکرد و گرفتاریهایی که به وجود آورد بود، از شهدای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ تا زمان پیروزی انقلاب، باعث شد دانشجویان خط امام به مقابله با آمریکا بپردازند.
در ۱۳ آبان چون تظاهرات ضد پهلوی هم بود، دانشجویان از این موقعیت استفاده کردند و رفتند لانه جاسوسی یعنی سفارت آمریکا را تسخیر کردند و البته در همان مدت کوتاهی هم که میخواستند بروند تا سفارت را تسخیر کنند، مأمورین آمریکا که در سفارتخانه بودند بسیاری از اسناد و مدارک را در کاغذ خردکنها و سوزاندند و قصد داشتند آنها را از بین ببرند.خب چند کتاب هم در این زمینه منتشر شده و افرادی که علاقهمند هستند میتوانند مراجعه کنند و کتابها را داشته باشند.
از نظر عرف بینالملل میگویند که سفارت هر کشور در کشور دیگر به منزله خاک آن کشور محاسبه میشود و به اصطلاح یک تفاهم بینالمللی دوطرفه وجود دارد ولی این سفارت خانهها موظف هستند قوانین موضوعه کشور میزبان را رعایت بکنند. خب این از طرف سفارت آمریکا مخدوش شده بود، یعنی بعد از پیروزی انقلاب هم هنوز شاه به آمریکا رفتوآمد داشت. بعضی از این جلادان زمان شاه که بسیاری از نیروهای انقلاب را شهید کرده بودند فرار کردند و در پناه حاکمیت آمریکا بودند؛ حالا یا به خود آمریکا رفتند یا کشورهایی که مورد حمایت آمریکا هستند فرار کرده بودند.
همان زمان تسخیر هم عدهای از خود تسخیرکنندگان پشیمان شدند و البته کمی بعدتر تعدادشان هم بیشتر شد. علت این مسئله را شما در چه چیزی میبینید؟
باهنر: درهرصورت ۱۳ آبان یک روز بهیادماندنی در تاریخ کشور است اگرچه بعضی از خود بچههای خط امامی که بسیار تندرو هم بودند اعلام پشیمانی کردند که ما اصلا چرا این کار را کردیم؛ ولی حضرت امام زمانی که از این اتفاق باخبر شدند از ۱۳ آبان بهعنوان انقلاب دوم نام بردند و فرمودند این بچهها، انقلاب اول را تکمیل کردند.
ما حتی قبل از پیروزی انقلاب هم همواره از دشمنیها و کینهورزیهای آمریکا ضربه دیدیم و اذیت شدیم و طبیعی است که اگر قرار باشد یک زندگی مسالمتآمیز وجود داشته باشد آمریکا باید دست از شیطنتهای که امروز هم ادامه داردف بردارد.در همان زمان آقای بازرگان در یک اجلاسهایی که در بیرون بود با یکی از مشاورهای رئیسجمهور آمریکا ملاقاتی را کردند و این بچههای حزباللهی متدین را عصبی کرد و همانم باعث شد که دولت موقت هم استعفا کرد و کنار رفت.
ببینید ما در جریان روند انقلاب متأسفانه زیر و بمهایی را داشتیم، یعنی ببینید یک زمانی بعد از پیروزی انقلاب یک عده از همان روز اول قبل از انقلاب کمک میکردند به انقلابیون، ولی بعد از پیروزی انقلاب از همان روز اول مدعی تصاحب همه کرسی ها شدند، منافقین که در ابتدا به نام مجاهدین خلق برای پیروزی انقلاب اسلامی زندان هم رفته بودند نظرشان تغییر کرد و این ها مسیری را عوض کردند.
ما اوایل انقلاب یک اتحادی را در مقابل خط امامیها شاهد بودیم، لیبرالها بودند، منافقین بودند فدائیان خلق بودند، از کمونیست گرفته تا سلطنتطلب یعنی از چپچپ تا راستراست تقریباً یک اتحادی را علیه خط امامیها که بسیار هم تندرو بودند به وجود آوردند.بعضی وقتها شاهد هستیم که نظام زورگوی بینالملل ما را به نام تروریست مطرح میکند، ما یک حکومتی هستیم که بیشترین شهدا را از تروریستها از متحمل شدیم، تا چند سال قبل آمار شهدای ترور ما حدود ۱۲ یا ۱۳ هزار شهید بود. از مقامات بالا مثلاً شهید بهشتی که رئیس دیوان عالی کشور بود تا شهید باهنر و شهید رجایی که نخستوزیر و رئیسجمهور مملکت ما بودند.
بعد از سال ۶۰ تقریباً دیگر این اتحاد بهاصطلاح بر علیه خط امامیها تمام شد، مخالفانشان که اقدامات تروریستی هم انجام میدادند یا دستگیر شدند یا اعدام و فراری شدند یا بهقولمعروف تسلیم شدند و این داستان تمام شد و حکومت کامل دست خط امامیها افتاد. خط امامیها از اوایل بعد از این جریان، در مسائل اقتصادی اختلاف پیدا کردند، اشکال هم نداشت یک عده طرفدار اقتصاد دولتی بودند یک عده هم طرفدار اقتصاد بازار آزاد بودند، به همین دلیل اینها مشهور شدند به چپ و راست. یک عده بودند چپ شدن یک عده هم راست بودند، هر دو گروهشان هم خط امامی بودند. خب اول دعوا و اختلاف خط امامیها بین اقتصاد بود ولی کمکم این مسئله اختلاف به ساحتهای سیاست و دیپلماسی و فرهنگ و موارد دیگر هم توسعه پیدا کرد.
نکتهای که شاید همین طیف منتقد و اصطلاحاً پشیمان هم مطرح بکنند این است که چرا فقط مرگ بر آمریکا میگویید؟ شما فقط میخواهید علیه غرب شعار بدهید و...
باهنر: ۱۳ آبان شاید تنها روزی باشد که ما در مجلس شورای اسلامی یک قانون ماده واحد تصویب کردیم به نام روز مبارزه با استکبار جهانی به سرکردگی آمریکا، یعنی دقیقاً در قانون آمده و بهاصطلاح این روز نذر مبارزه با آمریکا است. بعضیها که میگفتند روز ۱۳ آبان چرا فقط مرگ بر آمریکا میگویید و خبری از مرگ بر شوروی، مرگ بر انگلیس، مرگ بر فرانسه و .. نیست! به آنها گفتیم که نه ۱۳ آبان فقط نذر مبارزه با آمریکا است.
این داستان را همخدمتتان بگویم که جالب است، آن موقع امثال ماها راستی بهحساب میآمدیم و طرفدار اقتصاد آزاد بودیم ومیگفتیم دولت خیلی در کار اقتصادیتصدیگری نباید بکند.
حالا این موضوع هم استدلالهای خودش را داشت که من خیلی نمیخواهم وارد این مسائل شوم، بعد اینکه قانون ۱۳ آبان را در مجلس تصویب کردیم و به تظاهرات بر علیه آمریکامیرفتیم عدهایی به ما میگفتند شما چرا آمدید و ما را متهممیکردند که شما لیبرال هستید، شماطرفدار غرب هستید و میگفتند اصلاً مرگ بر آمریکا را ما باید بگوییم. در ماجرای خطامامیها هم کمکم که کار جلو رفت، یک عده اصلاً پشیمان شدند، یه عده گفتند اصلاً نه دیگر مرگ بر آمریکا و ... بس است. اینها راهمانهایی میگفتند که اوایل انقلاب خیلی تند بودند علیه آمریکا و میگفتند ۱۳ آبان در انحصار و برای ماست، بقیه حق ندارند در این کار دخالت بکنند.
بعدتر حتی بعضی از چپیها یواش یواش شدند نئولیبرال و لیبرال. یک خاطره جالب از اقای هاشمی رفسنجانی عرض کنم، یک زمانی سال ۷۶ داشتند تعدیلهای اقتصادی را به وجود میآوردند، ما در مجلس خب دیدیم تعدیل اقتصادی چون یک تورمی ایجاد کرد و اقشار ضعیف خیلی دارند آسیب میبینند و طبقات اقتصادی پایین دارند حسابی لطمه میخورند، مقداری مقاومت کردیم، گفتیم سرعت تعدیل اقتصادی را آقای هاشمی باید تعدیل کند.
ما خلاصه مقاومت کردیم، آقای هاشمی در همین زمان از من سؤال کرد که شماها که راست بودید الان چرا اینقدر چپ شدید؟ من پاسخی که به ایشان دادم اینجوری بود که من خط عوض نکردم از اول انقلاب، قبلاً آقای مرعشی و دوستانشان سمت چپ ما بودند و ما راست بودیم، حالا اینها آمدند و رفتند سمت راست، ما در چشم شما چپ شدیم.ما تغییر موضع ندادیم ما موضعمان همان موضع اول انقلاب است، اما چپهای اقتصادی ما آنچنان راست اقتصادی شدند که ما آن مقدار راست را هم قبول نداریم و به این دلیل هست که شما فکر میکنید ما الان چپ شدیم، نه ما همان مسیری که قبلاً طی میکردیم داریم طی میکنیم.