«این نسل را ما با جدال‌های بی‌پایان و بی‌حاصلمان از اسلام واقعی جدا کرده‌ایم و به همین دلیل نباید به خاطر سوالی که از ما می‌کند سرزنشش کنیم. ما آنقدر این نسل را به بگو مگوهای بیهوده، بازی‌های دوقطبی و جنگ قدرت مشغول کردیم که فرصتی برای معرفی اسلامی که بر مبنای آن انقلاب شکل گرفت باقی نماند. اصحاب قدرت، تا توانستند بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی را به میل خود تفسیر کردند و اجازه ندادند تفسیری که امثال بهشتی و مطهری از امام داشتند به گوش نسل‌های بعد از انقلاب برسد و در جان آنها بنشیند.»
روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله امروز خود نوشت: اصحاب قدرت، تا توانستند بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی را به میل خود تفسیر کردند و اجازه ندادند تفسیری که امثال بهشتی و مطهری از امام داشتند به گوش نسل‌های بعد از انقلاب برسد و در جان آنها بنشیند.
ناظم‌الاسلام کرمانی، که از ناظران وقایع مشروطیت و از علاقمندان به آیت‌الله شیخ فضل‌الله نوری بود، به ایشان گفته بود: «ملای ۳۰۰ سال قبل به کار امروز مردم نمی‌خورد.» شیخ بدون فوت وقت در جواب او گفت: «خیلی دور رفتی! بلکه ملای ۳۰ سال قبل به درد امروز نمی‌خورد. ملای امروز باید عالم به مقتضیات وقت باشد، باید مناسبات دولت‌ها را نیز بداند».
آیت‌الله شیخ فضل‌الله نوری، به این سخن خود عمل می‌کرد. یکی از علمای معاصر او درباره چگونگی ارتباطش با دنیای آن روز گفته است: شیخ با حاج میرزا عبدالغفارخان نجم‌الدوله (ریاضیدان، منجم و دانشمند ذوفنون و معروف عصر قاجار) روابط خاص داشت. اوراق و نشریاتی که در خارج از کشور نشر می‌یافت و با ایران و اسلام ارتباط داشت به وسیله نجم‌الدوله تهیه و همراه با ترجمه تحویل شیخ داده می‌شد و شیخ آنها را مطالعه می‌کرد و نسبت به مسائل بین‌المللی به‌روز می‌شد.
دنیای امروز بقدری متحول شده و آنچنان با سرعت به پیش می‌رود که اگر شیخ شهید امروز در میان ما زندگی می‌کرد قطعاً می‌گفت ملای ۳ روز قبل به درد امروز نمی‌خورد.
این واقعیت را اکنون در اطراف خود به روشنی می‌بینیم که افرادی در کسوت عالم دین گاهی سخنانی می‌گویند که چهره دین را در چشم مردم، ترسناک، واپسگرا و ضدانسان ترسیم می‌کنند. ترغیب به جنگ و خشونت، فاصله گرفتن از زندگی متعارف با بهره گرفتن از مواهب و آزادی‌های مشروع، سختی دادن به این و آن و لذت بردن از فقر و محرومیت مردم را عده‌ای به دینی که خود اختراع کرده‌اند سنجاق می‌کنند و به خورد مردم می‌دهند.
زشت‌تر اینکه این افراد، یک پیوست شبه‌انقلابی نیز به جعلیات خود ضمیمه می‌کنند و این مجموعه را به نام انقلاب اسلامی به جامعه عرضه می‌کنند و آن را نسخه بی‌بدیلی می‌دانند که هیچکس را حق سرپیچی از آن نیست و منکران چنین نسخه‌ای جائی در جامعه و حتی برای حیات ندارند.
نسل امروز جامعه ما حق دارد خود را با چنین دینی بیگانه بداند و به خود اجازه بدهد از نسل انقلاب بپرسد با وجود چنین متولیانی برای اسلام چگونه حاضر شدند به انقلابی با رنگ و لعاب دینی رضایت بدهند؟
این نسل را ما با جدال‌های بی‌پایان و بی‌حاصلمان از اسلام واقعی جدا کرده‌ایم و به همین دلیل نباید به خاطر سوالی که از ما می‌کند سرزنشش کنیم. ما آنقدر این نسل را به بگو مگوهای بیهوده، بازی‌های دوقطبی و جنگ قدرت مشغول کردیم که فرصتی برای معرفی اسلامی که بر مبنای آن انقلاب شکل گرفت باقی نماند.
اصحاب قدرت، تا توانستند بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی را به میل خود تفسیر کردند و اجازه ندادند تفسیری که امثال بهشتی و مطهری از امام داشتند به گوش نسل‌های بعد از انقلاب برسد و در جان آنها بنشیند. خسران بزرگ‌تر اینکه گروه خوداسلام‌پنداران، تریبون‌ها را در اختیار گرفتند و انقلاب را بر مبنای افکار واپسگرایانه خود تفسیر و تحلیل کردند و برای نظام جمهوری اسلامی خط‌مشی ترسیم نمودند. بسیار طبیعی است که با چنین نگاهی امکان جذب نسل جدید به دین و انقلاب و نظام مبتنی بر چنین دینی وجود نداشته باشد.
اسلام‌شناسان واقعی برای پاسخ دادن به سوال‌ها و شبهات نسل جوان و برای جلوگیری از فاصله گرفتن نسل‌های آینده از انقلاب اسلامی، باید اسلام مورد نظر امام خمینی را در جامعه مطرح نمایند. این اقدام برای تبیین دقیق بودن همراهی مردم دوران انقلاب با این واقعه مهم تاریخ سیاسی کشورمان لازم است اما برای پیشبرد اهداف این انقلاب از این زمان به بعد کافی نیست. فقط آن دسته از رجال دین که بتوانند خود را با علم و آگاهی‌های روز منطبق کنند، امکان معرفی صحیح انقلاب اسلامی به نسل کنونی و آینده را خواهند داشت. اهتمام برای دستیابی به چنین هدف بزرگی، باید مهم‌ترین تکلیف امروز رجال دین تلقی شود.
