رسانه انگلیسی نوشت، پیروزی قاطع «دونالد ترامپ» و حزب جمهوریخواهان در انتخابات ریاستجمهوری هفته گذشته به تغییرات اساسی در حوزههای مهم سیاست از مسئله مهاجرت گرفته تا جنگ اوکراین، منجر خواهد شد، اما نتیجه این انتخابات بیانگر این است که ظاهرا رایدهندگان آمریکایی مفهوم «لیبرالیسم» در این کشور را قاطعانه رد کردهاند و به سمت دیدگاه محافظهکارانه تمایل پیدا کردهاند.
به گزارش ایسنا، انتخابات ریاستجمهوری ۲۰۲۴ آمریکا سهشنبه هفته گذشته برگزار شد و «دونالد ترامپ» توانست با کسب بیش از ۲۷۰ رای الکترال مورد نیاز و همچنین بیش از ۷۴ میلیون آرای مردمی رقیب خود «کامالا هریس» معاون رئیسجمهور آمریکا و نامزد حزب دموکرات را شکست دهد و چهل و هفتمین رئیسجمهور ایالات متحده شود.
«فرانسیس فوکویاما» دانشمند علوم سیاسی آمریکایی و عضو ارشد در «مرکز مطالعات دموکراسی، توسعه و حاکمیت قانون» در دانشگاه استنفورد در مطلبی برای روزنامه «فایننشال تایمز» نوشت: «هنگامی که ترامپ برای اولین بار در سال ۲۰۱۶ انتخاب شد، به آسانی میشد باور کرد که این اتفاق نامتعارف بوده و به نوعی انحراف شبیه است. او در مقابل رقیب ضعیفی رقابت میکرد که چندان ترامپ را جدی نمیگرفت و به هر حال ترامپ آرای مردمی را کسب نکرد. سپس هنگامی که جو بایدن در سال ۲۰۲۰ برای یک دوره چهارساله پس از دوران فاجعهبار ترامپ به کاخ سفید بازگشت، اوضاع به حالت عادی خود برگشت.»
در ادامه این مطلب با اشاره به بازگشت ترامپ در سال ۲۰۲۴ آمده است: «پس از انتخابات روز سهشنبه، اکنون به نظر میرسد که این دوران بایدن است که نامتعارف بوده و ترامپ در حال حاضر یک دوره جدید را در سیاست داخلی ایالات متحده و احتمال سیاست خارجه آغاز میکند. لازم به ذکر است که آمریکاییها با آگاهی کامل از اینکه ترامپ چه کسی بود و چه چیزی را نمایندگی میکرد، رای دادند. او نه تنها اکثریت آرای مردمی و تمامی ایالتهای کلیدی را بهدست آورد، بلکه جمهوریخواهان مجلس سنا را بهکنترل خود درآوردند و ظاهرا برای مجلس نمایندگان نیز این اتفاق رخ دهد. همچنین با توجه به تسلط فعلی آنها بر دیوان عالی، آنها اکنون قرار است تمام شاخههای اصلی دولت را در اختیار بگیرند.»
«فرانسیس فوکویاما»، فیلسوف آمریکایی و نویسنده کتاب مشهور «پایان تاریخ» در مدح دموکراسی، در ادامه مینویسد: «لیبرالیسم کلاسیک، دکترینی است که حول محور کرامت و شرافت برابر افراد از طریق حاکمیت قانون که از حقوق آنها محافظت میکند، ساخته شده است. اما طی نیم قرن گذشته، این انگیزه اساسی دستخوش ۲ تحریف بزرگ شد. اولین مورد ظهور نئولیبرالیسم بود، یک دکترین اقتصادی که توانایی دولتها را برای محافظت از کسانی که از تغییرات اقتصادی آسیب دیدهاند کاهش میداد. جهان در مجموع بسیار ثروتمندتر شد، در حالیکه طبقه کارگر شغل و فرصت را از دست داد. همچنین قدرت از مکانهایی که میزبان انقلاب صنعتی اولیه بودند به آسیا و سایر بخشهای جهان در حال توسعه منتقل شد.»
این دانشمند علوم سیاسی آمریکایی، نتایج انتخابات ۲۰۲۴ آمریکا را با نگاه بر همین موضوع بررسی کرده و نوشته است: «این تغییرات در نتایج انتخابات روز سهشنبه ایالات متحده منعکس شد. پیروزی جمهوریخواهان حول رای دهندگان طبقه کارگر سفیدپوست شکل گرفت، اما ترامپ در عین حال توانست توجه رایدهندگان بیشتری را از جوامع سیاهپوست و هیسپانیک در مقایسه با سال ۲۰۲۰ به خود جلب کند؛ و این در مورد مردان بیشتر صدق کرد. به عبارتی، برای آنها طبقه جامعه بیشتر از نژاد اهمیت داشت.»
او تاکید کرد: «دونالد ترامپ نه تنها میخواهد نئولیبرالیسم را عقب براند، بلکه تهدیدی بزرگ برای خود لیبرالیسم کلاسیک است و این تهدید در تمامی مسائل مربوط به سیاست قابل مشاهده است.»
فوکویاما استدلال میکند: «ریاستجمهوری جدید ترامپ هیچ شباهتی به دوره اول او نخواهد داشت و سوال واقعی در این مرحله، نیت خصمانه او نیست، بلکه توانایی او در اجرای واقعی آنچه تهدید میکند است. بسیاری از رایدهندگان به سادگی سخنان او را جدی نمیگیرند، در حالیکه جمهوریخواهان جریان اصلی معتقدند که سیستم آمریکایی مانع از انجام بدترین عملکرد او میشود. به هر حال این یک اشتباه است و ما باید مقاصد اعلام شده او را بسیار جدی بگیریم.»
این پژوهشگر ارشد علاوه بر مطرح نمودن مسئله «تعرفهها» که ترامپ بارها در کارزارهای انتخاباتی خود وعده آن را داده بود به مسئله مهاجرت و مرزها اشاره کرد و گفت: «ترامپ درخصوص مسئله مهاجرت، دیگر به سادگی نمیخواهد مرزها را ببندد. او میخواهد تا حد امکان ۱۱ میلیون مهاجر غیرقانونی را که در حال حاضر در کشور هستند اخراج کند. بهلحاظ اداری، این کار بسیار بزرگی است که به سالها سرمایهگذاری در زیرساختهای مورد نیاز برای اجرای آن نیاز دارد. این کار همچنین اثرات مخربی بر تعدادی از صنایع متکی بر نیروی کار مهاجر، بهویژه حوزه ساختوساز و کشاورزی خواهد داشت. همچنین از نظر اخلاقی بسیار چالش برانگیز خواهد بود، زیرا والدین از فرزندان شهروند خود دور میشوند و زمینه را برای درگیریهای داخلی فراهم میکند.»
«فرانسیس فوکویاما» ضمن اشاره به سیاستهای خارجه ترامپ عنوان کرد: «برخی از مهمترین تغییرات در سیاست خارجی و ماهیت نظم بینالمللی رخ خواهد داد. اوکراین بزرگترین بازنده است و نحوه دستوپنجه نرم کردن این کشور در مقابل روسیه حتی پیش از انتخابات ریاستجمهوری آمریکا نیز پررنگ بود و ترامپ میتواند با خودداری از ارسال تسلیحات، با شرایط روسیه موافقت کند؛ همانطور که مجلس نمایندگان تحت کنترل جمهوریخواهان به مدت ۶ ماه در زمستان گذشته این کار را انجام داد. ترامپ به طور خصوصی تهدید کرده است که از ناتو خارج خواهد شد، اما حتی اگر این کار را نکند، میتواند با عدم رعایت ضمانت دفاع متقابل ماده ۵، ائتلاف را به شدت تضعیف کند. هیچ قهرمان اروپایی وجود ندارد که بتواند جای آمریکا را به عنوان رهبر اتحاد بگیرد، بنابراین توانایی آینده آن برای ایستادگی در برابر روسیه و چین در سایهای از شک و تردید است. برعکس، پیروزی ترامپ الهامبخش دیگر پوپولیستهای اروپایی مانند آلترناتیو برای آلمان و مجمع ملی در فرانسه خواهد بود.»
وی افزود: «متحدان شرق آسیا و دوستان ایالات متحده در وضعیت بهتری قرار ندارند. در حالیکه ترامپ در مورد چین سخت صحبت کرده است، او همچنین شی جینپینگ را به دلیل ویژگیهایش بهعنوان مرد قدرتمند چین تحسین میکند و ممکن است مایل باشد با او در مورد تایوان معامله کند. به نظر میرسد ترامپ به طور مادرزادی از استفاده از قدرت نظامی متنفر است، اما خاورمیانه شاید یک استثناء باشد؛ جایی که احتمالا ترامپ از جنگهای بنیامین نتانیاهو علیه حماس، حزبالله و ایران حمایت میکند.»
فوکویاما تاکید کرده است: «پیش از انتخابات ریاستجمهوری آمریکا، منتقدان از جمله کامالا هریس، ترامپ را به فاشیست بودن متهم کردند. اما این مسئله اشتباه است، زیرا ترامپ قصد اجرای یک رژیم توتالیتر در ایالات متحده را ندارد. در عوض، انحطاط تدریجی نهادهای لیبرال وجود خواهد داشت، همان چیزی که در مجارستان پس از بازگشت ویکتور اوربان به قدرت در سال ۲۰۱۰ رخ داد.»
این دانشمند علوم سیاسی آمریکایی در پایان هشدار داد: «گستردگی پیروزی جمهوریخواهان از ریاستجمهوری گرفته تا مجلس سنا و نمایندگان، نوعی تقویت قدرت سیاسی تلقی میشود و به ترامپ این اجازه را میدهد هر آنطور که میخواهد در سیاستهایش عمل کند. اما پیش از آنکه همه چیز بهتر شود، احتمالا بدتر خواهد شد.»