فرارو- در پانزده سال گذشته، اتحادیه اروپا با بحرانهای پیدرپی روبرو بوده است. از مشکلات اقتصادی منطقه یورو و موجهای مهاجرت گرفته تا برگزیت، پاندمی کووید-۱۹، جنگ اوکراین و افزایش شدید قیمت انرژی. این بحرانها یکی پس از دیگری اروپا را در بر گرفتهاند.
به گزارش فرارو به نقل از نشریه اکونومیست، این زنجیرهی ناتمام چالشها، تمایز میان پایان یک بحران و آغاز دیگری را دشوار ساخته است. حالا با انتخاب مجدد دونالد ترامپ در آمریکا، اروپا بار دیگر بهسوی بحرانی جدید سوق یافته است.
بیشتر رهبران اروپایی، بهجز چند نفر از جمله ویکتور اوربان در مجارستان، انتظار بازگشت ترامپ را نداشتند و برای این چرخش آماده نبودند. نگرانی اصلی آنها این است که شاید ناچار شوند بدون حمایت آمریکا، از اوکراین پشتیبانی کنند. در کنار این مسئله، اروپا همچنان با چالشهای اقتصادی بزرگی روبروست. این قاره که پیشتر نیز با رکود اقتصادی دست و پنجه نرم میکرد، حالا با بازگشت ترامپ و سیاستهای حمایتگرایانه او، در شرایط پیچیدهتری قرار گرفته است.
در نشست اخیر رهبران اتحادیه اروپا در بوداپست، اعضا بر سر تدوین یک راهبرد جامع برای تقویت اقتصاد ضعیف اروپا به توافق رسیدند. این راهبرد با هدف افزایش رقابتپذیری اروپا طراحی شده بود؛ اما انتخاب ترامپ و پیامدهای آن، این برنامهها را با تردید مواجه کرده است. اصلاحات ساختاری مانند تعمیق بازار واحد و کاهش بوروکراسی که ضروری به نظر میرسیدند، اکنون در برابر سیاستهای حمایتگرایانه آمریکا کمرمق به نظر میآیند.
سیاستهای خودمحورانه آمریکا حتی در دوران رشد اقتصادی نیز برای اروپا چالشبرانگیز بود؛ چه رسد به شرایط فعلی که رشد اقتصادی اروپا کند و شکننده است. اروپا در سالهای اخیر با نیازهای مالی گستردهای روبرو بوده، از کاهش انتشار کربن و حمایت از صنایع داخلی تا تأمین مستمری بازنشستگان و جمعیت سالخورده. اکنون با بازگشت ترامپ، این نیازها بیشتر و توان مالی اروپا محدودتر شده است.
چالش بزرگ اروپا، عدم قطعیت درباره سیاستهای آینده آمریکا است. هیچکس نمیداند ترامپ درباره اوکراین چه تصمیمی خواهد گرفت و این ابهام، پیشبینی هزینههای احتمالی اروپا برای مقابله با بحران را دشوار میسازد. موضعگیری ترامپ علیه ناتو نیز به این معناست که کشورهای اروپایی مجبور به افزایش بودجههای دفاعی خود خواهند بود، در حالی که تنها کشورهایی مانند آلمان توان مالی این افزایشها را دارند و حتی آلمان نیز در این مسیر با محدودیتهایی مواجه است. همچنین، احتمال اعمال تعرفههای سنگین بر صادرات اروپا به آمریکا، فشار اقتصادی اروپا را بیشتر خواهد کرد.
دونالد ترامپ از مازاد تجاری اروپا بهعنوان تهدیدی برای مشاغل آمریکایی یاد کرده و تعرفههای احتمالی او میتواند به شرکتهای اروپایی آسیب جدی وارد کند. اگر ترامپ تصمیم به منزویسازی چین از اقتصاد جهانی بگیرد، اروپا نیز از پیامدهای این سیاست بینصیب نخواهد ماند، چرا که محصولات چینی به سمت بازارهای اروپایی روانه خواهند شد. این تغییرات، ممکن است نخستین قربانی سیاست صنعتی جدید اتحادیه اروپا باشد که با هدف کاهش وابستگی به واردات تدوین شده بود.
بازگشت سیاسی دونالد ترامپ برای کسانی که امیدوار بودند اروپا بتواند از یک دورهی نسبی آرامش برای تمرکز بر حل مسائل اقتصادی خود استفاده کند، ناامیدکننده به نظر میرسد. در ماه سپتامبر، ماریو دراگی، رئیس سابق بانک مرکزی اروپا، گزارشی ۴۰۰ صفحهای درباره وضعیت اقتصادی اتحادیه اروپا ارائه کرد که مملو از ایدههایی برای تعمیق بازار مشترک بود. در حالی که اجماعی کلی برای اجرای این ایدهها وجود داشت، اما بازگشت ترامپ بار دیگر ارادهی سیاسی برای اصلاحات بلندمدت را بهسوی چالشهای فوری منحرف کرده است.
آینده این روند، تا حد زیادی به تصمیمات دونالد ترامپ وابسته میباشد. او ممکن است چنین استدلال کند که اگر جنگ اوکراین تهدیدی برای امنیت اروپا محسوب میشود، کشورهای اروپایی باید بودجههای دفاعی خود را از سطح کنونیِ ۲ درصد تولید ناخالص داخلی فراتر ببرند. اما تأمین این بودجه برای بسیاری از کشورها دشوار خواهد بود. به عنوان نمونه، دولت آلمان در تزلزل ناشی از اختلافات بر سر تصویب بودجه سالانه است و دولت فرانسه نیز با چالش مشابهی روبروست. شاید یکی از راهحلهای ممکن، قرضگیری مشترک کشورهای اروپایی مشابه برنامهی بهبودی پس از پاندمی باشد؛ اما این رویکرد نیازمند اجماع کامل کشورهای عضو است که هنوز حاصل نشده است و احتمال دارد مناقشات دیرینه بین کشورهای شمال اروپا و کشورهای جنوب دوباره سر باز کند.
چالش اصلی اروپا این است که در حالی که سیاستهای آمریکا با تغییرات بزرگی روبرو شدهاند، اروپا همچنان در سردرگمی و تردید به سر میبرد. امانوئل ماکرون، رئیسجمهور فرانسه، احتمالاً در نشست بوداپست بار دیگر همتایان خود را به استقلال راهبردی اروپا فرامیخواند؛ مفهومی که به توانایی اروپا برای اتکا بر خود، بدون وابستگی به آمریکا یا ناتویی که او آن را «دچار مرگ مغزی» میداند، اشاره دارد. اما کشورهای اروپای مرکزی مانند لهستان و کشورهای حوزهی بالتیک همچنان معتقدند که آمریکا حتی با سیاستهای غیرقابل پیشبینیاش، نقش بازدارندهی بهتری از فرانسه یا آلمان در برابر تهدیدات روسیه ایفا میکند. شاید این بحران ناشی از بازگشت ترامپ، همان فرصتی باشد که اروپا را به کنار گذاشتن اختلافات دیرینه و حرکت به سوی اتحادیهای قویتر و یکپارچهتر سوق دهد.