«چه بسا براثر برخی از سوءتفاهمها، سوءاستفادهکنندگان هم از راه برسند و در مشوه کردن اذهان مردم موفق شوند. شادی مکشوف شبکههای ماهوارهای انگلیسی و وهابی از سختیهایی که متوجه مردم میشود قابل فهم است ولی با انواع وسوسهکنندگان داخلی چه باید کرد که موقع را برای خالی کردن دل مردم مغتنم میشمارند و کنایهها و تمسخرها و سیاهنماییهایشان به اوج میرسد؟»
جعفر گلابی طی یادداشتی در روزنامه اعتماد نوشت: ناچار شدن دولت در خاموشیهای منظم برقی مایه نگرانی است. این یکی از نشانههای بارز همان اسب زین کردهای است که آقای پزشکیان تحویل گرفت و البته تنها ارثیه باقی مانده برای او نیست! ناترازیهای دیگری هم هست که دولت باید پنجهدرپنجه آنها بیفکند و فشار بر مردم را به حداقل خود برساند. اما موضوع برق از اهمیت فوقالعادهای برخوردار است و ایکاش شخص رییسجمهور درتلویزیون ظاهرمیشد و جوانب مختلف موضوع را با مردم در میان میگذاشت.
برخوردهای اخلاقی در جای خود درست و ستودنی هستند و در همین موضوع هم انصافا دولت کارشناسانه و اخلاقی رفتار کرد و بهجای آلوده کردن خطرناک هوا به صبر و آگاهی مردم توسل جست ولی این حق مردم است که از اوضاع کشور باخبر باشند و بدانند که دولت چهاردهم چه چیزی تحویل گرفته است؟ چه بسا براثر برخی از سوءتفاهمها، سوءاستفادهکنندگان هم از راه برسند و در مشوه کردن اذهان مردم موفق شوند. شادی مکشوف شبکههای ماهوارهای انگلیسی و وهابی از سختیهایی که متوجه مردم میشود قابل فهم است ولی با انواع وسوسهکنندگان داخلی چه باید کرد که موقع را برای خالی کردن دل مردم مغتنم میشمارند و کنایهها و تمسخرها و سیاهنماییهایشان به اوج میرسد؟
جالب اینکه اقتدارگرایان که هماکنون طلبکار هم شدهاند از سویی و افراطیون مخالف و تواب از انقلابیگری از سوی دیگر دو تیغ یک قیچی شدهاند، همانها که ازمسببان وضع موجودند و هردو بخشی ازمشکل کشورند. درشرایطی که قرار داریم و شاید در آینده سختتر هم بشود؛ آگاهی، همکاری و همدلی مردم از ضروریات است و بدون آن امکان عبور بدون خسارت ازگردنههای پیش روضعیف مینماید.
مردم ما کمبود برق را بارها حتی پیش از انقلاب در سطحی گسترده و هنگام جنگ تجربه کردهاند و عوارض منفی آن بر کسی پوشیده نیست. اگرموضوع بهدرستی مدیریت نشود امکان بازتابهای اجتماعی منفی آن دور ازانتظار نیست. متاسفانه میزان وابستگی به برق به شدت افزایش پیدا کرده است و هنگامی که برق نباشد خصوصا درآپارتمانها آب هم قطع میشود و پکیجآبگرمکنها هم از کار میافتد و بسیاری ازخانهها که با شوفاژکار میکنند در سرما فرو میروند.
این البته یکی از آثار خیانت و عهدشکنی آقای ترامپ درخروج از برجام است و جا دارد که مردم بیش از گذشته روشن شوند که ما با چه دشمنان نامتعارفی روبهرو هستیم و در داخل کدام جریانهای سیاسی زمینه برجامشکنی را فراهم کردند؟
برجام یک فرصت راهبردی و تاریخی بود که با وفاق و همدلی همه ارکان حاکمیت میتوانست غیرقابل بازگشت شود و برای همیشه با تحریمها خداحافظی کنیم.
به هر حال در شرایط کنونی هیچ راهی جز انتخابهای سخت و درست و تلاشهای مضاعف برای حفظ کیان کشور نداریم. دولت باید چالاک شود و قدر دقایق و ساعتها را بداند. مدیرانی که در این اوضاع مسوولیت قبول کردهاند نه تنها فرصت تنعم وگروهگرایی و سادهانگاری و خدای ناکرده مالاندوزی ندارند بلکه باید خود را چون رزمندگان جبهههای جنگ بدانند که با فداکاری و سختی وخلوصنیت گاهی چند شبانهروز نمیخوابیدند تا معبری برای رخنه دشمن ایجاد نشود.
دوران ریاستطلبی وروزمرگی نیست و همانطور که آقای رییسجمهور وعده دادند از هر مسوولی کار و تلاش و نتیجه طلب میشود و اینجاست که آقای پزشکیان باید از تعارفات بکاهد و مجدانه، قاطعیتهای گوناگون از خود نشان دهد. در کنار تهدیدهای نظامی، ما درگیر یک جنگ اقتصادی تمامعیارهستیم و یک سهلانگاری و اشتباه و خود محوری میتواند رخنههای خسارتبار برای کشور ایجاد کند. هیچ مدیری مجبور به پذیرش مسوولیتهای سخت و طاقتفرسا نیست و اگر از آنان کارشاق و شبانهروزی خواسته شود انتظار زیادی صورت نگرفته است. مگر ندیدیم که یک اعلام نامسوولانه پیش از سهمیهبندی بنزین چه غائلهای ایجاد کرد و بعدها مقدمهای برای شورش بنزین شد؟ درهنگام جنگ چگونه یک فرمانده باید از کوچکترین تحرکات چشم فرو نبندد و برای جلوگیری از نفوذ و تهاجم نظمی آهنی درمیان افراد زیرمجموعه خود برقرار سازد؟
اینک هم دقیقا با چنین رویکردی باید به معرکه اقتصاد وارد شد و بینظمی و منفعتطلبی و راحتگزینی را به چشم تمرد نگاه کرد و عذر مدیران ناآشنا با شرایط خطیر کنونی را خواست. ایران ما امروز نیازمند مدیران شجاع، کاربلد، قاطع و حتی از خود گذشته است. دولت نیازمند اختیارات لازم برای افزایش قدرت مانور خود است و هنگامش نیست که برای یک تصمیم ضروری انواع ذینفعان را راضی کند و فرصتهای طلایی را از دست بدهد. رفع فیلترینگ و پیوستن به FATF وگشایشهای سیاسی نباید این همه زمان ببرند و موکول به رضایت فلان روزنامه شوند!
اگر مجموع شرایط سخت و خطیر است، مثل شرایط اضطراری، دولت با اختیارات لازم خواهد توانست موانع خودساخته را کنار بزند و حل مشکلات را با سرعت در دستور کار قرار دهد. چگونه باید گفت و کجا باید برسیم که همه ارکان حاکمیت متوجه حساسیت فوقالعاده شرایط شوند و در تصمیمات ضروری کوچکترین تعللی به خود راه ندهند؟