bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۸۰۹۶۰۹

اندر تفاوت بشار اسد و فیدل کاسترو

اندر تفاوت بشار اسد و فیدل کاسترو

این روز‌ها بحث بشار اسد و نسبتش با مردم سوریه حسابی داغ است. من هم چند روز پیش چیزی در همین باره نوشتم. مختصر و مفیدش اینکه: بشار با مردمانش چنان تا کرد که به هنگام رفتنش کمتر کسی بود که خوشحال نباشد. اما فرصت نشد توضیح بدهم که آن حرف‌ها به معنای نادیده گرفتن جنایات دشمنان بشار نیست.

تاریخ انتشار: ۰۹:۲۵ - ۲۵ آذر ۱۴۰۳

سید عبدالجواد موسوی در خبرآنلاین در یادداشتی با عنوان «اندر تفاوت بشار اسد و فیدل کاسترو» ضمن مقایسه حکومت دیکتاتورمآبانه بشار اسد و فیدل کاسترو، به تحلیل فروپاشی دولت بشار اسد به‌دلیل فساد و ناکارآمدی خود او پرداخته است.

او در این باره نوشت: دشمنان بشار که می‌گویم مقصود و منظورم جولانی و دیگر مزدوران رسمی چینی و ازبک و تاجیک و افغان نیست. بزرگ ترهایشان را می‌گویم. چند سال پیش خود بشار در مصاحبه‌ای گفته بود: مشکل غرب با من نه نوع حکومت است و نه حقوق بشر. تنها مشکل بر سر مخالفت من با اسرائیل است. درست هم می‌گفت. زندان‌های مخوف بشار تنها زندان‌های هولناک جهان نبودند و نیستند. در همین خاورمیانه کم نیستند حکومت‌هایی که زندان‌هایی از همین قماش دارند و با مخالفانشان اگر نه بدتر از حزب بعث سوریه که در همان حد و حدود رفتار می‌کنند، اما چون در مقابل اسرائیل و آمریکا دست به سینه می‌ایستند هیچ کس به فکر براندازی آن‌ها نمی‌افتد.

اگر بشار با همه جنایت‌هایی که مرتکب شد می‌توانست با صهیونیست‌ها کنار بیاید مطمئن باشید کسی او را به خاطر عدم رعایت حقوق بشر سرزنش نمی‌کرد. حقوق بشر در تمامی دنیا ابزاری است برای سرکوب دولت‌هایی که به هر دلیل نمی‌خواهند به اربابان دنیای متمدن سواری بدهند و سیادت آن‌ها را به رسمیت بشناسند. هرچند ظلم و ستم در حق مردم بالاخره کار دست حاکمان دیکتاتور خواهد داد، اما همدستی با قدرت‌های بزرگ می‌تواند این ظلم و ستم را طولانی‌تر کند. قذافی اگر موی دماغ غربی‌ها نمی‌شد بی تردید حالا حالا‌ها می‌توانست مردم لیبی را به خاک و خون بکشد و با بادیگارد‌های رعنایش جهان را به تمسخر بگیرد و وسط حیاط سازمان ملل چادر عربی اش را برپا کند و در صبح دل انگیز نیویورک از شتر‌های ماده اش شیر بدوشد. هرچند روزگارش بالاخره به سر می‌آمد.

چنان که روزگار حسنی مبارک با آن همه خدمتی که به اربابانش کرد بالاخره سر آمد و مردم بی لبخند برخاستند و دمار از روزگارش درآوردند. حالا فرض بفرمایید جناب اسد خان علیرغم آن همه ناسازگاری با صهیونیست‌ها با مردمش سلوکی دیگر پیشه می‌کرد. آیا باز هم چنین فرجامی داشت؟

قبلh نوشتم فرض بر این که باز هم به چنین سرنوشتی دچار می‌شد، اما دست کم خیلی‌ها از رفتنش حقیقتا ناراحت می‌شدند و عاشقانه فریاد می‌زدند: بالروح! بالدم! نفدیک یا بشار! در دنیا کم نبوده‌اند حاکمان مستقلی که خیلی زود به دست آمریکایی‌ها نفله شده‌اند. از پاتریس لومومبا بگیر تا آلنده. نتوانستند در مقابل آن همه توطئه و اسلحه و خرابکاری و رسانه و دیگر عوامل طاقت بیاورند. با مردم هم بودند، اما در دنیای پیچیده امروز مردم فقط تعیین کننده نیستند. البته که مهم‌ترین و بنیادی‌ترین مؤلفه قدرت مردمند، اما علاوه بر این مؤلفه باید به چیز‌های دیگری نیز آراسته بود. اسد بسیاری از آن چیز‌های دیگر را در اختیار داشت، اما مهم‌ترین مؤلفه را نداشت.

مگر می‌شود پشتیبانان قدرتمندی هم، چون روسیه و ایران را داشته باشی، اما با یک راهپیمایی دلقک‌های اردوغان و نتانیاهو بازی را به این راحتی ببازی؟ کیهان آدرس غلط می‌دهد که می‌گوید مردم سوریه خسته شده بودند. بله خسته شده بودند، اما نه از مقاومت. اصلا مقاومت اسد ربطی به آن‌ها نداشت. اصلا اسد آن‌ها را آدم حساب نمی‌کرد که حالا مقاومت او و مردم به یکدیگر پیوند خورده باشد. او سودا‌های دیگر در سر داشت و مردم بدبخت سوریه گرفتار رزق و روزی یومیه شان بودند.

کدام مردمی حاضرند با قطعی برق بیست و دو ساعت در شبانه روز و حقوق ماهانه‌ای که کفاف یک هفته از زندگی شان را نمی‌دهد مقاومت کنند؟ اگر در کوبا دیکتاتوری به نام فیدل کاسترو توانست مردمش را با خودش همراه سازد به این دلیل بود که خودش یکی از آن‌ها بود. نه این که مردمش در فقر و بیچارگی دست و پا بزنند و در تظاهرات‌های باشکوه فریاد مرگ بر آمریکا سر دهند، اما فرزندان مقامات کوبا در ایالات متحده آمریکا و بریتانیای کبیر مشغول تحصیل و بیزینس باشند. هیچ کدام از فرزندان مقامات کوبایی از وزیر و وکیل گرفته تا یک مقام محلی، در آمریکا زندگی نمی‌کنند. جهت اطلاع فاصله کوبا تا آمریکا چیزی حدود ۹۰ مایل است. یعنی ۱۴۵ کیلومتر؛ و باز هم صرفا جهت اطلاع فاصله‌ام القرای اسلام تا آمریکا قریب به یازده هزار کیلومتر است.

برگردیم به فیدل. مردم کوبا کنار دیکتاتور کوبایی ماندند و مقاومت کردند چرا که رهبر دیکتاتورشان به آن‌ها دروغ نگفت. به آن‌ها نگفت کوبا آزادترین کشور دنیاست، گفت فعلا این طرف‌ها خبری از آزادی بیان و احزاب و این حرف‌ها نیست. گفت نان و پنیری هست و دور هم می‌خوریم. یکی از عالی‌ترین مقامات و از صمیمی‌ترین دوستانش را به جرم فساد مالی و دست داشتن در مواد مخدر اعدام کرد. فیدل دیکتاتوری بود که نسبت به همه دیکتاتور‌های عالم کمتر دروغ گفت. آیا اگر فیدل و هم رزمانش مثل بشار اسد و خانواده اش و سران حزب بعث زندگی می‌کردند می‌توانستند آن جزیره کوچک را در نود مایلی آمریکا و زیر فشار شدیدترین تحریم‌ها بیش از نیم قرن حفظ کنند؟ قطعا حکومت کوبا حکومت مطلوبی نیست، اما قابل مقایسه با حکومت‌های خودکامه مزدور فاسد زراندوز خاورمیانه‌ای هم نیست.

 

 

bato-adv
bato-adv
bato-adv