bato-adv
bato-adv
فرید زکریا: روسیه ضعیف‌تر از آن است که فکر می‌کنید

آیا جنگ اوکراین، آخرین میخ بر تابوت جاه‌طلبی‌های جهانی کرملین است؟

آیا جنگ اوکراین، آخرین میخ بر تابوت جاه‌طلبی‌های جهانی کرملین است؟

سقوط بشار اسد نمادی از افول نفوذ روسیه و شکست جاه‌طلبی‌های جهانی پوتین است. بحران اقتصادی و نظامی روسیه با فرسایش شدید تجهیزات، کمبود نیروی کار و تورم بالا تشدید شده است. هزینه‌های سنگین جنگ اوکراین، زیان گازپروم و وابستگی به نیرو‌های خارجی همچون کره شمالی، کرملین را به سمت اقتصاد جنگی سوق داده است. غرب تأکید دارد که کاهش فشار بر روسیه، اشتباهی استراتژیک خواهد بود.

تاریخ انتشار: ۱۴:۰۷ - ۲۵ آذر ۱۴۰۳

روسیه ضعیف‌تر از آن است که فکر می‌کنیدفرارو- فرید زکریا، فارغ التحصیل دانشگاه هاروارد و نویسنده کتاب «جهان پسا آمریکایی»

به گزارش فرارو به نقل از روزنامه واشنگتن پست، سقوط نظام بشار اسد در سوریه یادآور واقعیتی است که در میان هیاهوی اخبار متناقض اغلب نادیده گرفته می‌شود: دشمنان غرب معمولاً ضعیف‌تر از آن هستند که به نظر می‌رسند. تجربه تاریخی نشان داده که ایالات متحده بار‌ها قدرت رقبای خود را بیش از حد برآورد کرده است؛ از اتحاد جماهیر شوروی تا صدام حسین با ادعای داشتن سلاح‌های کشتار جمعی و همچنین تهدیدات گروه‌های اسلام‌گرای افراطی مانند القاعده. با این حال، گذر زمان معمولاً نشان می‌دهد که این نظام‌ها و گروه‌ها، به دلیل سرکوب، فساد و ناکارآمدی، توانایی تطبیق با مقتضیات جهان مدرن را ندارند.

آیا جنگ اوکراین، آخرین میخ بر تابوت جاه‌طلبی‌های جهانی کرملین است؟

سقوط نظام بشار اسد پیامی روشن را آشکار می‌کند: افول تدریجی نفوذ روسیه. مسکو که بیش از نیم قرن متحد اصلی دمشق بوده، اکنون با چشم‌انداز از دست دادن آخرین پایگاه استراتژیک خود در خاورمیانه مواجه است. طی یک دهه گذشته، حمایت از اسد هزینه‌های سنگین انسانی و مالی برای روسیه به همراه داشته است. از دست رفتن این نفوذ، تصویر روسیه را بیش از پیش به «قدرتی منطقه‌ای» تنزل می‌دهد؛ توصیفی که باراک اوباما زمانی با نگاهی تحقیرآمیز از آن استفاده کرد.

حتی در حیاط خلوت خود، روسیه با چالش‌هایی روبروست: روابطش با ارمنستان، یکی از متحدان قدیمی‌اش، به دلیل عدم حمایت از این کشور در مقابل آذربایجان، تیره شده است، چرا که مسکو درگیر جنگ فرسایشی اوکراین است. از سوی دیگر، نیرو‌های روسی در آفریقا نیز تحت فشار فزاینده گروه‌های شبه‌نظامی قرار دارند و این چالش‌ها بر شکنندگی موقعیت جهانی کرملین تأکید می‌کند.

روسیه تحت رهبری ولادیمیر پوتین شباهت زیادی به اتحاد جماهیر شوروی در دهه ۱۹۷۰ پیدا کرده است. با وجود جسارت و مداخله‌گری در عرصه بین‌المللی، اقتصاد داخلی روسیه به‌شدت آسیب‌پذیر و تحت فشار تبدیل به یک اقتصاد جنگی شده است. اما همان‌طور که توسعه‌طلبی خارجی و بسیج داخلی نتوانستند زوال شوروی را متوقف کنند، نمایش قدرت امروز پوتین نیز نباید ما را مرعوب کند. به سادگی می‌توان پرسید: اگر روسیه در اوکراین پیروزی قاطعی به دست آورده بود، آیا پوتین همچنان به تهدید به استفاده از سلاح‌های هسته‌ای متوسل می‌شد؟

فرسایش زرهی: بحران تسلیحاتی و اقتصادی روسیه در جنگ اوکراین

دو پژوهشگر، «مارک دی‌وور» و «الکساندر مرتنس»، در نشریه «فارن پالیسی» تأکید می‌کنند که ارتش روسیه در جنگ اوکراین با فرسایش شدیدی روبه‌رو است. آنها بر اساس داده‌های منابع آزاد تخمین می‌زنند که روسیه هر ماه حدود ۳۲۰ تانک و توپخانه از دست می‌دهد، در حالی که توان تولیدی آن تنها ۲۰ واحد در ماه است. همچنین، از آغاز تهاجم تمام‌عیار به اوکراین در سال ۲۰۲۲، روسیه نزدیک به ۵،۰۰۰ خودروی زرهی پیاده‌نظام را از دست داده است، در حالی که ظرفیت سالانه صنایع دفاعی این کشور تنها ۲۰۰ دستگاه است. این ارقام تنها بخشی از تصویر بزرگ‌تر بحران اقتصادی و نظامی روسیه را نشان می‌دهند. کمبود نیروی کار به‌طور گسترده در تمامی بخش‌های اقتصادی احساس می‌شود، تا جایی که خود ولادیمیر پوتین نیز به این معضل اذعان کرده است.

در حوزه نظامی، بحران روسیه به وضوح در تصمیم این کشور برای دعوت از «کره شمالی» جهت اعزام نیرو برای کمک به مسکو نمایان است. نوئل فاستر از کالج جنگ دریایی تأکید می‌کند که افزایش دستمزد‌ها و پاداش‌های ارتش روسیه نشانه‌ای از استیصال این کشور است. وی می‌نویسد: «تا ژوئیه ۲۰۲۴، نیرو‌های جدید در مسکو ۲۱ هزار دلار پاداش اولیه دریافت می‌کنند و حقوق سالانه آنها به حدود ۶۰ هزار دلار می‌رسد، رقمی که از درآمد ماهانه سربازان وظیفه ارتش ایالات متحده در همان زمان بیشتر است.» این در حالی است که متوسط درآمد شهروندان روسیه کمتر از یک‌پنجم میانگین درآمد آمریکایی‌ها است.

تمام این نقاط ضعف، فعلاً زیر سایه تحولات گسترده جنگی در اقتصاد روسیه پنهان مانده‌اند. پیش‌بینی‌ها حاکی است که ۴۰ درصد از بودجه فدرال روسیه در سال آینده به هزینه‌های دفاعی اختصاص خواهد یافت، در حالی که ۳۰ درصد دیگر نیز به مسائل امنیت ملی و موضوعات «محرمانه» تخصیص داده می‌شود. نرخ تورم در حال حاضر به حدود ۹ درصد رسیده است. اما شاید برجسته‌ترین نشانه این بحران، فشار فزاینده بر منابع اصلی درآمد دولت باشد. شرکت گازپروم، غول دولتی گاز طبیعی که در سال ۲۰۲۲ حدود ۴۰ میلیارد دلاربه خزانه دولت واریز کرده بود، در سال ۲۰۲۳ برای نخستین بار در بیش از دو دهه گذشته با زیانی ۶.۹ میلیارد دلاری مواجه شد.

کاهش فشار بر روسیه، اشتباهی استراتژیک

اکنون زمان کاهش فشار بر روسیه نیست. تئودور بونزل و الینا ریباکووا در مقاله‌ای در فارن افرز تأکید کرده‌اند که همچنان راه‌های متعددی برای تشدید فشار‌های اقتصادی بر روسیه وجود دارد. در همین راستا، دونالد ترامپ پس از سقوط اسد در پستی در شبکه‌های اجتماعی نوشت که روسیه به دلیل جنگ اوکراین و اقتصاد ضعیف در وضعیت «تضعیف‌شده» قرار دارد. وی همچنین اشاره کرد که «۶۰۰،۰۰۰ سرباز روسی کشته یا مجروح شده‌اند، در جنگی که هرگز نباید آغاز می‌شد.» ترامپ این ارزیابی را دقیق دانست و افزود که اکنون پوتین باید دست به اقدام بزند، با این پیام ضمنی که مشکل اصلی در دستیابی به آتش‌بس یا توافق صلح، روسیه است نه اوکراین. این اظهارات تغییری قابل توجه در رویکرد ترامپ محسوب می‌شود، چرا که پیش‌تر گرایش به مقصر دانستن اوکراین در این جنگ داشت.

ترامپ در همان پست اشاره کرد که ولادیمیر پوتین را به خوبی می‌شناسد و همین شناخت می‌تواند کلید چالش اصلی او در صورت بازگشت به کاخ سفید باشد: متقاعد کردن پوتین به کنار گذاشتن رؤیای بازسازی امپراتوری تزاری روسیه. پوتین از آغاز قدرت‌گیری خود این چشم‌انداز را دنبال کرده است؛ از جنگ خونین در چچن در نخستین سال‌های ریاست‌جمهوری‌اش، تا حمله به گرجستان در سال ۲۰۰۸، الحاق کریمه در ۲۰۱۴ و تلاش برای اشغال کامل اوکراین در ۲۰۲۲. اگر ترامپ بتواند پوتین را به این تغییر متقاعد کند، می‌تواند به هدفی که همواره از آن سخن گفته است، دست یابد: «پایان جنگ در اوکراین.»

bato-adv
bato-adv
bato-adv