در طول دولت سیزدهم بواسطه عملکرد ضعیف آن تقریبا در تمامی حوزهها بزرگترین ضربه به همبستگی و انسجام اجتماعی در کشور رقم خورد به نوعی میتوان گفت هیچگاه تا این حد مشروعیت نظام دچار خدچه نشده بود، واقعیت میدانی و رئال پلتیک مسائل بوجود آمده همانند مشارکت بسیار ضعیف مردم در دو انتخابات مجلس شورای اسلامی و انتخابات ریاست جمهوری میتوان اشاره کرد که در دومی بواسطه حضور چهرههای نزدیک به اصلاح طلب اوضاع مشارکت بهتر بود که اگر آن هم نبود فاجعه دیگر همانند انتخابات مجلس بوجود میآمد.
سروش زادعلی؛ خط کشی کردن در جامعه و عدم استفاده از نخبگان در سیستمهای سیاسی اجتماعی در کشور کار عبث و بیهودهای است.
تندروها که بعد از مدتها و بدلیل مشارکت کم در انتخابات از معدود دفعات دولت سیزدهم را تصاحب کردند در طول سه ساله دولت خود عجیبترین اتفاقات را در سیاست کشور رقم زدند از انتخاب آدمهای بی تجربه در سطوح کلان و متوسط تصمیم گیری در کشور گرفته تا خط کشیها و کانالیزه کردن ثروت و قدرت به نفع گروههای اقلیت و سهمیه دار میتوان اشاره کرد.
در طول دولت سیزدهم بواسطه عملکرد ضعیف آن تقریبا در تمامی حوزهها بزرگترین ضربه به همبستگی و انسجام اجتماعی در کشور رقم خورد به نوعی میتوان گفت هیچگاه تا این حد مشروعیت نظام دچار خدچه نشده بود، واقعیت میدانی و رئال پلتیک مسائل بوجود آمده همانند مشارکت بسیار ضعیف مردم در دو انتخابات مجلس شورای اسلامی و انتخابات ریاست جمهوری میتوان اشاره کرد که در دومی بواسطه حضور چهرههای نزدیک به اصلاح طلب اوضاع مشارکت بهتر بود که اگر آن هم نبود فاجعه دیگر همانند انتخابات مجلس بوجود میآمد.
آنها هنوز، تندروها و خالص سازها را میگویم که بسیاری از آنها نیروهای سالخوردهای هستند به لحاظ ذهنی در دنیای اوایل انقلاب و جنگ تحمیلی گیر کردهاند و نتوانستهاند خودشان را همسو با جهش نسلی، اجتماعی که امری اجتناب ناپذیر است و در کشور در طول سالیان بوجود آمده بروز رسانی کنند و از اکثریت و بدنه اجتماعی کشور بسیار فاصله دارند آنها نمیدانند که قدرت امنیتی، نظامی و حفظ ساختار سیاسی در داخل در گفتمان سیاسی در سطح بین الملل تغییر کرده است، آن چیزی که قبلا به سازماندهی گروهی و عقیدتی در داخل کشور متکی بود گذار کرده و جای خود رو به قدرت نظامی تکنولوژیک متکی به علوم کامپیوتری روز داده است و حفظ ساختار سیاسی در داخل نیز بر پایه توزیع عادلانه ثروت و قدرت در بین اکثریت جامعه و نه کانالیزه کردن آن به سمت گروههای خاص و سهمیه دار تغییر کرده است.
تندروها و خالص سازها در بین اکثریت جامعه جایگاهی ندارند و عملکرد آنها در دولت سیزدهم اعتبار آنها را بیشتر زیر سوال برد، تصمیم گیرندگان کشور که ایران و نظام قطعا برایشان مهم است باید این موضوع را مد نظر قرار دهند برای بازگرداندن اعتماد اجتماعی همچنین همبستگی ملی میابیست گروههای اقلیت تندرو که نفوذ زیادی دارند و بخش عمدهای از امکانات کشور را نیز در دست دارند آرام آرام از صحنه سپهر سیاسی کشور حذف شوند، چون بها دادن به آنها از منظر مبانی علوم سیاسی غیرقابل قبول است و گروههای که اقبال عمومی ندارند نباید در این سطح رسانه، ثروت و نفوذ داشته باشند.
همچنین شورای محترم نگهبان میبایست در انتخابات پیش رو خاصه انتخابات مجلس رویه انعطاف پذیری تری را مد نظر قرار دهد تا بتوان شاهد حضور چهرههایی در سپهر سیاسی کشور باشیم که همسو با اکثریت جامعه اعمال قانون میکنند بدین سان میتوان به آینده سیاسی کشور بیشتر امیدوار بود.