پس از سقوط بشار اسد، کشورهای خلیج فارس بهویژه عربستان سعودی و امارات متحده عربی، با احتیاط به تعامل با دولت انتقالی سوریه پرداختهاند. این کشورها برای پر کردن خلأ نفوذ ایران، بر بازسازی سوریه و تقویت روابط با رهبران جدید متمرکز شدهاند. در مقابل، قطر با حمایت از گروههای شورشی، رویکردی متفاوت اتخاذ کرده و به دنبال نقشی مؤثر در بازسازی و تحولات آتی این کشور است.
فرارو- «اسماعیل نار»، تحلیلگر ارشد حوزه مسائل سیاسی و امنیتی منطقه خاورمیانه وب سایت العربیه
به گزارش فرارو به نقل از روزنامه نیویورک تایمز، برای دههها سوریه بهعنوان نزدیکترین متحد عربی ایران در خاورمیانه شناخته میشد. این در حالی بود که پادشاهیهای ثروتمند خلیج فارس، در رقابت برای قدرت و نفوذ منطقهای، در مقابل تهران صفآرایی کرده بودند؛ اما سقوط ناگهانی بشار اسد ایران را بهعنوان شریک اصلی دمشق به حاشیه برد. این تغییر فرصتی را برای کشورهای خلیج فارس ایجاد کرده است تا جای خالی ایران را پُر کرده و روابط خود را با دولت جدید سوریه تقویت کنند.
دو قدرت اصلی خلیج فارس یعنی عربستان سعودی و امارات متحده عربی، با اتخاذ رویکردی محتاطانه به تحولات سوریه مینگرند. دلیل این احتیاط، حضور «هیئت تحریر الشام» بهعنوان اصلیترین گروه شورشی در این کشور است که کنترل بخشهای وسیعی از سوریه را به دست گرفته و سابقهای از ارتباط با القاعده دارد. این دو کشور در دو دهه گذشته تمرکز اصلی خود را بر جلوگیری از قدرتگیری گروههای اسلامگرایی نظیر القاعده، داعش و اخوانالمسلمین معطوف کردهاند. عربستان و امارات همچنین تأکید کردهاند که رهبران جدید سوریه باید توانایی خود در ایجاد دولتی فراگیر و تحملپذیر نسبت به تنوع مذهبی این کشور را نشان دهند. این شرط کلیدی برای جلب حمایت سیاسی و مالی قدرتهای خلیج فارس عنوان شده است.
«انور قرقاش» مشاور دیپلماتیک رئیسجمهور امارات اخیراً نگرانی خود را از ماهیت گروههای شورشی در سوریه و ارتباط پیشین آنها با القاعده ابراز کرد. او در کنفرانسی که اواسط دسامبر، اندکی پس از تسلط شورشیان بر بخشهایی از سوریه، در ابوظبی برگزار شد، تأکید کرد: «فکر میکنم اینها نشانههایی هستند که بهشدت نگرانکنندهاند. منطقه ما پیشتر نیز شاهد چنین رویدادهایی بوده است؛ بنابراین باید محتاط باشیم.»
کشورهای حوزه خلیج فارس مدتهاست از قدرتگیری گروههای سلفی در خاورمیانه بهعنوان تهدیدی برای ثبات دولتهای اقتدارگرای خود بیمناکاند. وقوع بهار عربی در سال ۲۰۱۱ این نگرانیها را تشدید کرد؛ زیرا در جریان این تحولات چندین حکومت اقتدارگرا سقوط کردند و گروههای سلفی در کشورهایی مانند تونس و مصر موفق به پر کردن خلأ قدرت شدند. امارات متحده عربی بهطور ویژه سابقهای طولانی در مخالفت با احزاب و دولتهای سیاسی وابسته به جریانهای سلفی دارد. «آنا جیکوبز» تحلیلگر ارشد امور حوزه خلیج فارس در گروه بینالمللی بحران، در اینباره گفت: «امارات همواره نسبت به نفوذ گروههای سلفی حساس بوده است؛ اما تاکنون سیگنالهای روشنی ارسال کرده که نشان میدهد برای حفظ ثبات در سوریه و منطقه، آماده همکاری با دولت موقت است.»
نگرانی کشورهای خلیج فارس از قدرتگیری سلفیها به حملات یازده سپتامبر ۲۰۰۱ بازمیگردد؛ زمانی که اکثر ۱۹ هواپیما ربا شهروندان سعودی بودند و به وهابیت گرایش داشتند. این مکتب فکری از سوی برخی بهعنوان عامل ترویج عدم تحمل و تروریسم شناخته میشود. در پاسخ به این انتقادات، محمد بن سلمان، ولیعهد سعودی و رهبر واقعی این کشور، در سالهای اخیر تلاش کرده تا قدرت روحانیون دینی را محدود کند و چهرهای مدرنتر از عربستان سعودی ارائه دهد.
پس از انقلاب بهار عربی در مصر، رأیدهندگان مصری «محمد مرسی» رئیسجمهور اسلامگرای وابسته به جنبش اخوانالمسلمین را انتخاب کردند. اما این دوران کوتاهمدت بود؛ زیرا در سال ۲۰۱۳ مرسی با کودتایی نظامی برکنار شد؛ کودتایی که «امارات متحده عربی» یکی از حامیان اصلی آن بود.
نگرانی نسبت به قدرتگیری سلفیها تنها به کشورهای خلیج فارس محدود نمیشود و سایر قدرتهای منطقهای، از جمله مصر نیز حساسیت بالایی نسبت به این موضوع دارند. «عبدالفتاح السیسی» ژنرالی که در سال ۲۰۱۳ پس از برکناری محمد مرسی به قدرت رسید، طی سالهای گذشته به شدت اخوانالمسلمین را سرکوب کرده و این گروه را تهدیدی جدی برای حاکمیت خود میداند. در اواسط دسامبر، السیسی در اقدامی کمسابقه مقابل خبرنگاران حاضر شد و با اظهاراتی که نگرانی او از تحولات سوریه را منعکس میکرد، بهطور تلویحی خود را با بشار اسد مقایسه کرد. او تأکید کرد: «دو چیز وجود دارد که هرگز انجام ندادهام، به لطف خدا: دستانم هرگز به خون کسی آلوده نشده و هرگز چیزی را که مال من نبوده، تصاحب نکردهام.»
پس از آغاز جنگ داخلی سوریه در سال ۲۰۱۱، عربستان سعودی و امارات متحده عربی از مخالفان سرسخت نظام بشار اسد بودند که این واکنشی به سرکوب مخالفان توسط نظام بشار اسد بود. هر دو کشور در اوایل سال ۲۰۱۲ سفارتهای خود را در سوریه تعطیل کردند. با این حال، با بازپسگیری کنترل بخشهای زیادی از سوریه توسط اسد که با حمایت گسترده نظامی روسیه و ایران ممکن شد، نگرش کشورهای خلیج فارس نسبت به او تغییر کرد. عربستان سعودی و امارات در این بازه زمانی نقش کلیدی در بازگرداندن اسد به جمع کشورهای عربی ایفا کردند. این تغییر سیاست در راستای تلاش برای تقویت اتحاد عربی در سوریه و خاورمیانه صورت گرفت.
پس از زلزله ویرانگری که اوایل سال ۲۰۲۳ ترکیه و سوریه را لرزاند، عربستان سعودی با اقدامی در مسیر ازسرگیری روابط با بشار اسد گام برداشت. در همان سال، یک نقطه عطف تاریخی رقم خورد و اسد پس از سالها انزوا بار دیگر به اتحادیه عرب بازگشت. این تعامل کشورهای خلیج فارس با دولت اسد، بهطور تلویحی پذیرش این واقعیت بود که علیرغم تلاشهای غربی برای سرنگونی او، بقای سیاسی اسد به امری غیرقابل انکار تبدیل شده است.
تغییر رویکرد عربستان سعودی و امارات نسبت به اسد، در حالی که او همچنان کنترل سوریه را در دست داشت، بخشی از بازآرایی گستردهتر روابط منطقهای بود که شامل ازسرگیری تدریجی تعامل این کشورها با ایران نیز میشد. این تغییر استراتژی بیانگر تلاش کشورهای خلیج فارس برای یافتن توازن جدیدی در مواجهه با تحولات سیاسی و امنیتی منطقه به شمار میرفت.
با زیرساختهای ویرانشده سوریه، عربستان سعودی و امارات متحده عربی در موقعیتی قرار دارند که میتوانند از فرصتهای اقتصادی مرتبط با بازسازی این کشور بهرهمند شوند، مشروط بر آنکه بتوانند شرایط مطلوبی را با دولت جدید دمشق مذاکره کنند. ایفای نقش در بازسازی سوریه به این کشورها امکان میدهد تا بر آینده سیاسی و اقتصادی این کشور تأثیری مؤثر داشته باشند و نفوذ خود را در منطقه تقویت کنند.
در همین حال، قطر رویکرد متفاوتی را در قبال سوریه اتخاذ کرده و به نظر میرسد تمایل بیشتری برای حمایت از دولت انتقالی سوریه دارد. این کشور در طول جنگ داخلی سوریه، روابط خود را با «هیئت تحریر الشام» و دیگر گروههای شورشی حفظ کرده است. قطر همچنین نقش فعالی در میانجیگریهای مرتبط با جنگ ایفا کرده و در سال ۲۰۱۵ واسطه توافق تبادل اسرا میان شورشیان سوری و ارتش لبنان شد.
در سال ۲۰۱۷، زمانی که عربستان سعودی، امارات متحده عربی و بحرین روابط خود را با قطر قطع کردند، یکی از شروط اصلی برای ازسرگیری روابط، توقف حمایت قطر از «جبهه النصره» – که بعدها به «هیئت تحریر الشام» تغییر نام داد – بود. این موضوع تنشهای منطقهای را بر سر سیاست قطر در قبال گروههای سلفی تشدید کرد. در نشست اتحادیه عرب در سال ۲۰۲۳ که در جده عربستان برگزار شد، «شیخ تمیم بن حمد آلثانی» امیر قطر، پیش از سخنرانی بشار اسد جلسه را ترک کرد و پیام روشنی از موضع کشورش در قبال دولت سوریه ارسال کرد.
با این حال، پس از سرنگونی بشار اسد، قطر در اواخر دسامبر گامی تاریخی برداشت و وزیر امور خارجه خود را به دمشق فرستاد. این سفر، بالاترین سطح حضور یک مقام قطری برای دیدار با دولت انتقالی سوریه بود و نشانهای از تمایل دوحه برای ایفای نقشی مؤثر در دوران پس از اسد محسوب میشد. چند روز پس از این سفر، رئیس «شورای همکاری خلیج فارس» و وزیر امور خارجه کویت نیز از دمشق بازدید کردند که نشاندهنده تلاش کشورهای منطقه برای تعامل با دولت جدید سوریه و نقشآفرینی در آینده این کشور است.
«احمد الشرع» رهبر شورشی که عملیات منجر به سرنگونی بشار اسد را رهبری کرد، در اظهاراتی تأکید کرد که قطر به دلیل حمایتهای طولانیمدتش از مردم سوریه در اولویت قرار دارد. این سخنان که بهنظر میرسد به نقش احتمالی قطر در پروژههای بازسازی سوریه اشاره دارد، جایگاه ویژه این کشور را در تحولات آتی سوریه برجسته میکند. همزمان، هیئتی قطری به همراه تیمی فنی از خطوط هوایی قطر به دمشق سفر کردند. هدف این سفر، ارائه پشتیبانی فنی برای بازگشایی «فرودگاه بینالمللی دمشق» بود؛ اقدامی که میتواند نشانگر آغاز دورهای جدید از همکاریهای اقتصادی میان دو کشور باشد. احمد الشرع در گفتوگو با خبرنگاران اعلام کرد: «قطر به دلیل موضع شرافتمندانهاش در قبال مردم سوریه، در این کشور از اولویت ویژهای برخوردار است.»