bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۸۱۸۳۲۰

یک عکس یک روایت: خانواده آلونک‌نشین در خیابان شهباز جنوبی تهران

یک عکس یک روایت: خانواده آلونک‌نشین در خیابان شهباز جنوبی تهران

به گفته یرواند آبراهامیان، کارگران ساختمانی، دستفروشان و کارکنان کارخانه‌های کوچک نه تنها از برنامه‌های رفاهی محروم بودند، بلکه فقر آنان در دل شهر‌ها شکلی مدرن به خود گرفته بود. این توده‌های میلیونی، که بیشترشان از روستا‌ها به شهر رانده شده بودند، در زاغه‌ها و حلبی‌آباد‌های حاشیه‌ای ساکن شدند و به پرولتاریای بی‌ریشه بدل گشتند.

تاریخ انتشار: ۰۰:۱۳ - ۱۹ دی ۱۴۰۳

فرارو- در دهه ۵۰ شمسی، درآمد‌های نفتی ایران به اوج خود رسید و منابع مالی هنگفتی را وارد کشور کرد. با این حال، این ثروت بی‌سابقه به شکلی ناعادلانه تقسیم شد و گروه‌های بزرگی از جامعه، به‌ویژه روستاییان و طبقه کارگر، همچنان در فقر و محرومیت باقی ماندند. آنان در سکوت تلخ روستا‌های بدون امکانات، زندگی خود را به پایان می‌بردند، بی‌آنکه حتی سایه‌ای از این ثروت بر زندگی‌شان بیفتد.

به گزارش فرارو، روستاییانی که در مناطقی با حداقل امکانات زندگی می‌کردند، از سود این ثروت محروم ماندند. آنها که به امید زندگی بهتر راهی شهر‌ها می‌شدند، به جای یافتن خیابان‌های "سنگفرش‌شده از طلا"، در نهایت به زاغه‌نشین‌هایی در حاشیه شهر‌ها تبدیل می‌شدند. آنتونی پارسونز، سفیر وقت بریتانیا در ایران، در یادداشت‌های خود به این هجوم گسترده روستاییان به شهر‌ها اشاره کرده و آن را یکی از پیامد‌های توزیع ناعادلانه ثروت می‌داند.

به گفته یرواند آبراهامیان، کارگران ساختمانی، دستفروشان و کارکنان کارخانه‌های کوچک نه تنها از برنامه‌های رفاهی محروم بودند، بلکه فقر آنان در دل شهر‌ها شکلی مدرن به خود گرفته بود. این توده‌های میلیونی، که بیشترشان از روستا‌ها به شهر رانده شده بودند، در زاغه‌ها و حلبی‌آباد‌های حاشیه‌ای ساکن شدند و به پرولتاریای بی‌ریشه بدل گشتند.

حسین فردوست در خاطرات خود به رشد سریع شهرنشینی در این دوران اشاره می‌کند و می‌نویسد که ظرف پنج سال، میلیون‌ها نفر به جمعیت شهرهایی، چون تهران، مشهد، اصفهان و شیراز افزوده شد. این مهاجران ناچار بودند در اراضی بی‌استفاده، کپر‌ها یا خانه‌های گلی بسازند. در تهران، ۱۳ شهرک کپرنشین شکل گرفته بود که حتی برخی مواقع توسط شهرداری با بولدوزر تخریب می‌شد، اما این کپر‌ها بار دیگر سر برمی‌آوردند.

این در حالی بود که در همان زمان، بخش‌هایی از تهران با آسمان‌خراش‌های چند میلیون دلاری، کاخ‌ها و بلوار‌های پر از خودرو‌های لوکس به نماد ثروت نوظهور تبدیل شده بود. در مقابل، تهی‌دستان شهری همچنان در فقر مطلق به سر می‌بردند. این شکاف فزاینده به گفته آبراهامیان، زندگی و معیشت روستاییان و طبقه کارگر را دگرگون کرده و نارضایتی آنان را به همراه داشت. 

افزایش درآمد‌های نفتی در سال‌های اوج قیمت نفت (به‌ویژه در سال ۱۳۵۳) نه تنها شکاف طبقاتی را کاهش نداد، بلکه آن را عمیق‌تر و خطرناک‌تر کرد. سیاست‌های افراطی و پرهزینه شاه نیز به این نابرابری دامن زد. در حالی که برخی در رفاه غوطه‌ور بودند، اکثریت جامعه با فقر و نابرابری روزافزون دست‌وپنجه نرم می‌کردند؛ بنابراین آنانی که از روستا‌ها به شهر‌ها کوچ کرده بودند، چیزی جز ناکامی نصیبشان نشد. آنانی که از روستا‌ها به شهر‌ها کوچ کرده بودند، چیزی جز ناکامی نصیبشان نشد. بدین ترتیب، دهه ۵۰ خورشیدی نه تنها نتوانست رفاه عمومی را تضمین کند، بلکه به بستری برای تعمیق شکاف اجتماعی و نارضایتی‌های عمومی تبدیل شد.

bato-adv
bato-adv