پکن در حال گسترش روابط اقتصادی خود و همچنین در حال بررسی کاهش تعرفههای یکجانبه بر واردات از شرکای غیرامریکایی است. شی در سفر خود به پرو، یک بندر عمیق را افتتاح کرد که میتواند تجارت چین با امریکای لاتین، که منبع کلیدی غذا، انرژی و مواد معدنی غیرامریکایی است، را متحول کند.
به باور گروهی از ناظران اگرچه ممکن است سیاست دونالد ترامپ در قبال چین با عدم قطعیت و تناقض تعریف شود، اما استراتژی شی جین پینگ با وضوح و صورتی واضح مشخص میشود. به گونهای که پکن از زمان انتخابات به وضوح در مورد دیدگاهها و پاسخهای ممکن خود صحبت کرده است.
به گزارش اعتماد به نقل از فایننشالتایمز، این رسانه در گزارشی نوشت که شی نه تنها قصد دارد به کنش ترامپ پاسخ دهد، بلکه میخواهد از تحرکات او بهرهبرداری کند. در دوره اول ریاستجمهوری ترامپ، پکن به سرعت تلاش کرد تا واکنش نشان دهد. اما اکنون به نظر میرسد که مصمم است این اشتباه را تکرار نکند.
ترامپ در شرایطی به پیروزی رسید که بیشتر تحلیلگران چینی از انتخاب او شگفت زده نشدند و بازگشت او را به یک موج جهانی پوپولیسم و ملی گرایی مرتبط دانستند. پکن اکنون، اما معتقد است که میتواند بازیهای ترامپ را درک کند و بهطور موثری بر دولت او تأثیر بگذارد.
به ادعای ناظران اعتماد به نفس چین بر اساس این نتیجهگیری است. حال چه درست باشد و چه نه، که چین در سال ۲۰۲۵ با چین در سال ۲۰۱۷ متفاوت است و همچنین ایالات متحده و جهان نیز تغییر کردهاند. به گونهای که بسیاری از چینیها استدلال میکنند که شی از نظر سیاسی قویتر است و اقتصاد چین به گونهای مستقلتر و مقاومتر شده است.
در مقابل، اما تحلیلگران چینی، اقتصاد ایالات متحده را شکنندهتر و سیاستهای امریکایی را بهشدت تقسیم شده میدانند.
به ادعای این رسانه این در حالی است که رییسجمهور چین قبلا سیگنال داده است که روابط خود با ترامپ را به عنوان یک رابطه صرفا تجاری خواهد دید. او شخصا به ترامپ نزدیک نخواهد شد، اما سریعا تلافی خواهد کرد تا اهرمهای لازم را ایجاد کند. پکن دعوت ترامپ از شی برای حضور در مراسم تحلیف را رد کرده، اما همزمان سیگنال میدهد که خواهان گفتوگو است.
به ادعای ناظران، اما فرضیه پایهای پکن این است که واشنگتن و متحدانش در آیندهای قابل پیش بینی، نسبت به چین از رویکرد خصمانه پیروی خواهند کرد. بنابراین، شی به دنبال فضایی برای تنفس در جبهه اقتصادی است تا چین بتواند نیروهای خود را برای رقابت بلندمدت بسیج کند. پکن همچنین نگران است که تیم ترامپ بر روی جدایی عمیقتر اقتصادی، تغییر نظام در چین و حمایت از استقلال تایوان تمرکز کند، که همه اینها به عنوان ابزارهایی برای مهار و بی ثبات کردن چین به شمار میروند.
در ادامه گزارش این نشریه در این رابطه آمده است که پاسخهای برنامهریزی شده پکن به ترامپ به سه دسته تقسیم میشود: تلافی، سازگاری و تنوع. با الگوبرداری از سیاستهای ایالات متحده، پکن در سالهای اخیر مجموعهای از کنترلهای صادرات، محدودیتهای سرمایهگذاری و تحقیقات نظارتی را ایجاد کرده است که میتواند به شرکتهای امریکایی آسیب برساند. پکن قادر به تطبیق تعرفه به تعرفه نیست، بنابراین سعی خواهد کرد هزینهها را به گونهای تحمیل کند که حداکثر آسیب را به همراه داشته باشد. چرا که برای چین، عدم تلافی نشاندهنده ضعف داخلی خواهد بود و تنها ترامپ را تشویق خواهد کرد.
به ادعای ناظران، این روند از اواخر سال ۲۰۲۴ آغاز شده است. پکن صادرات مواد معدنی حیاتی مورد استفاده در ساخت تراشهها را به ایالات متحده مسدود کرد، زنجیره تأمین برای پهپادهای ساخت ایالات متحده را تحت فشار قرار داد. با انجام این اقدامات، پکن قابلیتهای خود را به نمایش میگذارد و در حال ایجاد ابزارهای چانهزنی برای آینده است.
استراتژی دوم چین، سازگاری است. از پاییز ۲۰۲۳، پکن شروع به ارایه محرکهای مالی و پولی قوی برای کمک به کسب وکارها و اکنون مصرف کنندگان کرده است. این تغییر سیاست تأثیرات مثبت، هرچند نامنظم، را به همراه داشته است.
استراتژی سوم پکن شامل گسترش روابط اقتصادی خود است. چین در حال بررسی کاهش تعرفههای یکجانبه بر واردات از شرکای غیرامریکایی است. در سفرش به پرو، شی یک بندر عمیق را افتتاح کرد که میتواند تجارت چین با امریکای لاتین، که منبع کلیدی غذا، انرژی و مواد معدنی غیرامریکایی است، را متحول کند.
در اواخر سال ۲۰۲۴، شی همچنین برای اولینبار در جلسات با سران ۱۰ سازمان اقتصادی بینالمللی بزرگ شرکت کرد. پیام او واضح بود: چین نیروی پیشرو برای ثبات، رفاه و باز بودن اقتصادی جهانی خواهد بود و با تمام اشکال حمایت گرایی مخالف است. با این حال، اما این احتمال نیز وجود دارد که بسیاری از فرضیهها به اشتباه پیش بروند. اعتماد به نفس پکن با اعتماد به نفس تیم ترامپ برابر است. هر دو طرف معتقدند که برتری دارند و میتوانند هزینههای بیشتری تحمیل کنند و درد بیشتری را تحمل کنند. این شرایط زمینهساز یک دینامیک پیچیده و بی ثباتکننده است که در بهترین حالت منجر به آتش بس میشود. این در حالی است که این زد و خوردها صرفا در مورد مسائل اقتصادی است، نه در مورد تایوان، نه دریای جنوبی چین، نه رقابت فناوری یا نوسازی نیروی هستهای.