bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۹۷۴۳۶

حسین؛ راه نیک بختی جاودانه

محمد حسین خوشوقت

تاریخ انتشار: ۰۱:۵۱ - ۱۲ آذر ۱۳۹۰

هر سال در ماه محرم ، جهان شاهد عزاداری های پرشکوه شیعیان برای سرور شهیدان(ع) و هفتاد و دو تن و به نقلی، یکصد و چهل و پنج نفر از فرزندان و بستگان و یاران با وفا و آزاده او در صحرای کربلا است.

نکته جالب توجه و اسرار آمیز این عزاداری ها آن است که پس از گذشت حدود چهارده قرن از شهادت شهدای کربلا ، این عزاداری ها و گریه کردن ها، هر سال با شکوه و گستره بیشتری بر گزار می شود؛ در حالی که به طور طبیعی، هر چه زمان بیشتری از مرگ یا کشته شدن کسی، هر چند دلخراش و هول انگیز، سپری شود، خاطره آن و اندوه برای آن کم تر و کم رنگ تر می شود تا جایی که پس از یکی دو دهه ، یا به فراموشی سپرده می شود و یا خاطره ای در میان عده ای خاص، از آن می ماند.

بدین ترتیب، قاعدتا پس از گذشت هزار و چهارصد سال از کشته شدن امام حسین (ع) و فرزندان و یاران با وفایش ، مردمان  باید فقط ماجرای رقت انگیز کشته شدنش را در تاریخ بخوانند و  اظهار تاسف و تعجب کنند و بس. اما پس از گذشت این مدت بسیار طولانی، چرا هنوز پیروان حسین و حتی بسیاری از غیر مسلمانان، هر سال با فرارسیدن محرم و نزدیک شدن به تاسوعا و عاشورا، عاشقانه ماجرای شهادتش را حکایت می کنند ، می گریند، بر سر و سینه می زنند ، به عشق او و به احترام پدر و مادر و جد گرامی اش، عزادرانش را اطعام می کنند و بدان ها تبرک می جویند؟! علت چنین رفتارهایی برای کس یا کسانی که قرن ها پیش ، به زیر خاک رفته اند چیست؟!

پاسخ این است: حسین ، جان خود و فرزندان و یارانش را آگاهانه و شجاعانه برای حفظ دین خدا و ارزشهای مقدس انسانی و اخلاقی فدا کرد . او عاشقانه خود را فدا کرد تا راه خدا و ارزشهای والای انسانی باقی بماند.  دین خدا باقی ماند چون فقط حسین بود که آن را از خطر حتمی نابودی نجات داد. ارزشهای والای انسانی همیشه زنده اند و تمام انسانها از درون خویش، این ارزشها را گرامی می دارند. هر کس که در این راه خود را فدا کرده باشد نیز پایدار و محترم خواهد بود . هر اندازه مرتبت فداکاری برای خدا و ارزش های والا ، بالا تر باشد، قدر و منزلت فداکار  نزد خدا و خلق او بالا تر خواهد بود. نوع فداکاری امام حسین (ع) و سطح عشق هوشیارانه ی او به حضرت معبود، همتا ندارد . بدین ترتیب ، حسین یک الگوی بی بدیل و زنده ی عشق راستین به صراط مستقیم است و همواره در قلب ها و جان ها، زنده.  نام او و یاد او  دل ها را گرما می بخشد و عشق ها را معنا!

سخن از کیفیت فداکاری حسین  به میان آمد. حسین و یارانش، برای زنده نگاه داشتن ارزشهای انسانی و الاهی، به دلخراش ترین و غم انگیز ترین شکل ممکن، به شهادت رسیدند. این شیوه منحصر به فرد کشته شدن برای خدا و تمام نیکی ها، دل های آزادگان جهان را همواره می سوزاند و بدان شور و حرارت می دمد .

حسین برای حفظ تمام دستاوردهای رسول خدا و علی مرتضی (علیهم صلوات الله) ، عاشقانه و آگاهانه، پای در کربلایی گذارد که در مدتی کوتاه در روز دهم ، از صبح زود تا عصر زود، تمام اصحابش، فرزند برومند هجده ساله اش، طفل شیرخوارش، دخترک کوچک اش که مادرش شهربانو نام داشت، برادر رشیدش عباس و  برادر زاده های نازنین اش در برابر چشمانش، با لب تشنه ، کشته شدند و سرانجام، خودش نیز ، در حالی که در گرمای بعد از ظهر خرداد، عطش او را می سوزاند، تیر باران شد و سرش با خنجر کین دنیا طلبان آزمند، از تن جدا.  آن گاه، خصم دون ، بر بدن های پاک عاشقان ، اسب ها دوانید تا استخوان هاشان را نیز خورد کند. این اما پایان مصیبت نبود؛ حسین می دانست که ناجوانمردان کوفی ، به سراغ کودکان و زنان او نیز خواهند رفت، خیمه هایشان را به آتش خواهند کشید، همه را غارت خواهند کرد، بر زنان و کودکان، در کنار پیکرهای بی سر و چاک چاک شهیدان، سیلی خواهند کوفت و آنان را به اسارت خواهند برد....

حسین تمام آن مصیبت ها را، که هر یکی برای از پای درآوردن یک یل پر توان کافی است، عاشقانه به جان خرید تا دین خدا را صیانت کند و از دستبرد حرامیان، برهاند.

یزید، بر مسند جانشینی پیامبر اسلام (ص) تکیه زده بود اما علنا می گفت که نه وحیی در کار بوده و نه پیامبری آمده است!  او ، در ملا عام شراب می نوشید، زنا کار بود، سگ باز بود، قمار می کرد و بر شیوه جاهلیت بت پرستان، حکم می راند؛ اما بر مسند خلافت پیامبر اسلام و در کسوت هدایت و زعامت امت اسلام! 

او ، از حسین که نوه پیامبر و فرزند علی و زهرا بود خواست که با او بیعیت و از او پیروی کند . اگر سرور شهیدان ، این دستور یزید را می پذیرفت ، رسما بر نابودی اسلام و تمام ارزشهای انسانی و الاهی مهر تاکید کرده بود. حسین با یزید بیعت نکرد و  در برابر اصرار وی، خواست که از قلمرو سلطنت یزید بیرون رود. اما یزید، ظالمانه، او را بر سر دوراهی بیعت با شرک و فساد یا کشته شدن قرار داد. حسین، مظلومانه اما شجاعانه، دومی را پذیرفت و جاودانه شد .

اکنون ، پس از هزار و چهارصد سال، یزید ابن معاویه از صمیم قلب ها نفرین می شود و کسی نمی داند گورش کجاست. اما میلیاردها انسان آزاده و پاک سرشت، همیشه بر گرد مزار امام حسین و یارانش جمع می شوند، برای آنها از صمیم قلب، می گریند، بر سر و سینه می زنند و عزاداری می کنند. چهارده قرن از آن روز خونین می گذرد اما تاسوعا و عاشورا اکنون میعاد و میقات پاک سرشتان و شیفتگان خوبی هاست.

حسین و یارانش، در طول تاریخ، الگوی خدا جویی، حق طلبی، ظلم ستیزی و فنای عاشقانه بوده و خواهند بود.

شهادت مظلومانه اما شجاعانه حسین، در طول قرن های گذشته، همواره به شیعیان و آزادگان جهان، درس عزت و آزادگی و مبارزه با ظلم و فساد آموخته است. حسین آموخت که دین را نباید به خدمت معیشت گرفت؛ دین، راه و قانون زندگی است ، نه دکان فریب. آن گاه که به کربلا در آمد، در خطبه ای فرمود: مردم، بردگان دنیایند و دین بر زبانشان می چرخد، آنان دین را در دهان می گردانند تا معیشت شان بدان بچرخد، و آن گاه که آزمایش شوند، دین داران واقعی کم تعدادند.(الناس عبید الدنیا و الدین لعق علی السنتهم یحوطونه ما درت به معائشهم فاذا محصو بالبلا قل الدیانون).

در کتاب شریف "کافی" آمده است که امام سجاد (ع) هنگام رحلت اش، امام محمد باقر (ع) را به سینه چسباند و فرمود: پسرم، تو را وصیت می کنم به آن چه پدرم هنگام شهادتش به من وصیت کرد؛ بپرهیز از ستم بر کسی که یاوری و دادرسی جز خدا ندارد! ( یا بنی ایاک و ظلم من لا یجد علیک ناصرا الا الله ). 

حسین به  جهان آموخته است که مرگ با عزت، از زندگی ذلیلانه و حقیرانه، زیر سلطه ظالمان و فاسدان و شیطانیان، بهتر است.

حسین ، فقط بزرگترین معشوق دلدادگان نیکو سرشت نیست؛ حسین ، راه روشن نیک بختی جاودانه است.

السلام علیک یا ابا عبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک، علیک منی سلام الله ابدا ما بقیت و بقی اللیل و النهار...
برچسب ها: حسین کربلا ظلم