گفتوگوی احمد غلامی و سوسن شریعتی درباره فیلم «سرخپوست»
دهههای ۸۰ و ۹۰ میلادی که در اروپا بودم، خاطرم هست فیلمهای کیارستمی نمایش داده میشد. به جنوب فرانسه آمده بود و هنوز نخل طلا را نگرفته بود. برای دیدن فیلمها رفتم، «مشق شب» نمایش داده شد. بعد از نمایشِ فیلم، با جمعی از تماشاچیان که همه فرانسوی بودند در کافهای جمع شدیم. اولین پرسشی که از ایشان شد این بود که با سانسور سینمای ایران چه کرده است؟ پاسخ آقای کیارستمی قابل توجه بود. به تأثیر مثبت سانسورها اشاره کرد و با این پاسخ مخاطبان را شوکه کرد. آقای کیارستمی از امکانهای هنر گفت، اینکه، چون ما دستمان باز نیست و عشق و زن را در موقعیتهای صمیمیتر و... نمیتوانیم نشان دهیم، مجبوریم به زبان نشانهها متوسل شویم و همین سینمای ایران را دچار تشخصی کرده که شاعرانگی، مینیمالیسم یا سمبلیسم است.
علی لاریجانی نیز در نوع خود تکنسین قدرت است و حتی در مرتبه بالاتری از چهرههایی همچون کرباسچی است و مهمتر از همه، علی لاریجانی واجد آن ویژگی است که برخی اعضای کارگزاران و برخی اصلاحطلبان دیگر همواره بهدنبالش بوده اند؛ چهرهای معقول و موجه در نظام که از کاریزمای قابل قبول در مواجهه با نهادههای رسمی برخوردار است.
احمد غلامی
حیرتانگیز است که ما همچنان از معجزه دست برنمیداریم و در پس هر سختی، راحتی را به انتظار نشستهایم و باید هم چنین باشد؛ چون زمین بدون امید رعبانگیز است. ما نیز در پریشاناحوالی خویش دل به امید بستهایم تا در گذر بهار دیگر فرجی شود و دنیا بر وفق مراد ما بگردد و «شرق» که مملو از خاطره است، با یکدههونیم سابقه همچنان تا سالهایسال بماند که عنقریب از ما اثری باقی نیست.
حکومت ایران شناخت دقیقی از موقعیت خاورمیانه دارد و تاکنون با برخوردهای مناسب موازنه قدرت را حفظ کرده است. پاکستان، کشوری است با دولتی ورشکسته یا به تعبیری دولتی فرومانده. دولتهای ورشکسته دولتهایی هستند که ویژگی آنها نابسامانی سیاسی اقتصادی است. این کشورها از تنظیم و اجرای برنامههای بلندمدت و آیندهنگرانه عاجزند.
خاتمی تا انتهای دوره ریاستجمهوریاش نتوانست میدان نیروهای دولت و پیرامون آن را با توزیع منافع و مناصب خنثی نگاه دارد. مدیریت براساس خنثیسازی آرامشِ درون دولت را تا حدودی تضمین میکند و از تنشهای پیرامون میکاهد، اما سیاست را محو میکند.
تحلیل جغرافیای سیاسیِ ایران کار دشواری است. جغرافیایی که آمیزهای است از شرایط منطقهای و جهانی. با توصیفِ صرف کنشهای اعتراضی و دلبستن به کنشگران طبقات اجتماعی ناهمگن بعید است به راهکار درستی رسید و براساس آن راهکار دست به تحلیل ساختارها زد. آنهم کنشهای اجتماعی که برخی تسری پیدا نمیکنند و البته برخی نیز بههم پیوسته و مکمل یکدیگرند، اما بهدشواری میتوان ارتباطی ارگانیک بین آنها پیدا کرد. ساختار سیاسی ایران هنوز بر لولاهای خود میچرخد.
افشاگری برخی دستان نامرئی از سوی رئیسجمهوری مشکلات بنیانی را حل نخواهد کرد. شگفتانگیز است که در شرایط کنونی یکی از راههای برونرفت از وضعیت موجود ایجاد نهادهای سیاسی قدرتمند است. باز به گفته هانتینگتون «در جامعهای با سطح پایین نهادمندی، نیروهای اجتماعی یکراست و به شیوه خودشان وارد سیاست میشوند و عمل میکنند.» این اقدام برای جامعهای که هیچ طبقهای در آن دست بالا (هژمونی) را ندارد، بس خطرناک است.»
«آن چه بیش از هر چیز دوای دردِ دولت روحانی است، عملگرایی است؛ عمل به بازتوزیع ثروت در زمان حال و نه احاله آن به آیندهای نامعلوم. اگر چه پرواضح است که نهادهای خصولتی اقتصادی که توسط دولت قدرت گرفتهاند و نیز نهادهای رسمی و دولتی مانع بزرگی برای این بازتوزیع هستند. از این رو تنها راهکارِ روحانی این است که هرم سیاست خود را واژگون کند و پیش از خطاب قرار دادن مردم دست به عمل بزند.»
اتحاد رئیسی و قالیباف علنی شد
نامزدهای اصولگرا، رئیسی، قالیباف و میرسلیم، هر چقدر تلاش کردند خود را مستقل نشان بدهند، نشد و در دومین مناظره دست اتحادشان رو شد