فرارو- یک استاد دانشگاه با اشاره به وجود نیروهای کار خارجی در ایران گفت: «اگر امروز نیروهای کار افغانستانی از بازار کار ایران خارج شوند در فعالیت هایی که آنها مشغول کار هستند با مشکلات جدی در تامین نیروی کار مواجه خواهیم شد و سطح دستمزدها بالا خواهد رفت که منجر به افزایش تورم خواهد شد.»
جديدترين آمارهاي ارائهشده از سوي مركز آمار ايران درباره وضعيت جمعيت فعال كشور نشان ميدهد كه در فاصله سال ۹۲ تا ۹۳ بر تعداد غيرفعالان اقتصادي كشور تعداد ۶۷۶ هزار و ۸۸۸ نفر افزوده شده است. یعنی از مجموع تقريبي ۶۴ ميليون نفر جمعيت در سن كار ايران در سال ۹۳، تنها حدود ۲۱ ميليون نفر شاغل و بيش از ۲ ميليون و ۵۱۴ هزار نفر نيز در جستوجوي كار هستند و بالغ بر ۴۰ ميليون و ۱۰۰ هزار نفر بدون هيچ گونه فعاليت اقتصادي و اشتغالي هستند. از سوی دیگر در حالی که در تیرماه 93 جهانگیری معاون اول رئیس جمهور با ابلاغ دستورالعملی اشتغال اتباع خارجی در کشور را ممنوع اعلام کرده بود، طبق آمارهای منتشره صدور مجوز کار برای اتباع خارجی سه برابر شده است. حسن طائی معاون توسعه اشتغال وزارت کار گفته: هم اکنون 2 میلیون نفر از افاغنه به طور قانونی 10 درصد بازار کار ایران را در اختیار دارند.
چرا بیکاری در کشور در حال افزایش است؟ آیا در شرایطی که جوانان ایران بیکار هستند سه برابر شدن صدور مجوز کار برای اتباع خارجی سیاست درستی است؟
دکتر علی دینی ترکمانی استاديار دانشگاه و عضو هئيت علمی موسسه مطالعات و پژوهش های بازرگانی در گفتگو با فرارو گفت: «در نظریه های اقتصادی در مورد اینکه کدام یک از نرخ تورم یا نرخ بیکاری مقدم است اختلاف نظر وجود دارد. برخی از اقتصاددانان که اصطلاحا اقتصاددانان پول گرا نامیده می شوند معتقدند کنترل تورم بر کنترل بیکاری اولویت دارد. اما برخی اقتصاددانان دیگر همچون اقتصاددانان کینزی، توسعه و رادیکال معتقدند کنترل بیکاری بر کنترل تورم اولویت دارد. لذا راهکارهایی که این دو دسته از اقتصاددانان ارائه می کنند متفاوت است.»
وی ادامه داد: «در نگاه اقتصاددانان پول گرا ریشه تورم پولی و نرخ بیش از اندازه نقدینگی نسبت به نرخ رشد اقتصادی است و بنابراین نرخ رشد بیش از اندازه نقدینگی را به عنوان یک معضل کلی که عامل بروز تورم می شود در نظر می گیرند و بر کنترل آن تاکید دارند.»
وی افزود: «اما اقتصاددانان دسته دوم خیلی بر کنترل نرخ نقدینگی تاکید ندارند؛ بلکه به حرکت درآوردن بخش واقعی اقتصاد و ارتقای بهره وری و تبدیل نقدینگی به ظرفیت های تولیدی مولد را مهم می دانند.»
این استاد دانشگاه اظهار کرد: «اقتصاددانان گروه اول معتقدند اگر تورم وجود داشته باشد و این تورم کنترل نشود در بلندمدت موجب کاهش سرمایه گذاری شده و بیکاری افزایش می یابد. به عبارتی معتقدند تورم بالا و مستمر موجب افزایش ریسک سرمایه گذاری می شود. لذا معتقدند اگر تورم کنترل شود بیکاری کاهش خواهد یافت.»
وی ادامه داد: «اما اقتصاددانان دسته دوم معتقدند در اقتصادهایی که درگیر مشکلات ساختاری رکودی هستند اتخاذ سیاست های پولی انقباضی که صرفا کنترل تورم را هدف قرار می دهد می تواند موجب تشدید رکود شود. لذا اتخاذ سیاست های پولی و مالی انقباضی راهکار کاهش همزمان تورم و رکود نیست؛ بلکه بهبود عملکرد بخش واقعی اقتصاد و اصلاح تقویت فرایند انباشت سرمایه و بازتوزیع درآمد و ثروت راهکار این دو معضل است.»
وی افزود: «لذا اینکه کدام یک از دو موضوع نرخ تورم یا نرخ بیکاری در اولویت قرار بگیرد به سیطره رویکردها و سرمشق های فکری در جامعه علمی، کارشناسی و سیاست گذاری در سطوح پایین و بالا بستگی دارد که خود را در قالب برنامه های اقتصادی دولت بازتاب می دهد.»
این کارشناس مسائل اقتصادی گفت: «رویکرد پول گرا به هر حال تحت تاثیر برخی از همکاران اقتصاددانی است که در هیات دولت حضور دارند و هدف گذاری تورم و کاهش آن را به عنوان یک هدف مطلوب دنبال می کنند. منتهی در اقتصادی که درگیر تورم همزمان با رکود و بیکاری بالا است طبیعی است که سیاست گذاری کاهش تورم موجب تشدید رکود و افزایش بیکاری می شود. یعنی اگرچه ممکن است نرخ تورم کاهش یابد اما در طرف مقابل نرخ رشد بیکاری افزایش خواهد یافت.»
وی تصریح کرد: «لذا این اتفاق به این معنا است که راهکار اتخاذی راهکار درستی نیست و باید راهکارهایی را دنبال کرد که چرخ تولید را به حرکت درآورد تا از این طریق به کاهش نرخ تورم کمک کند.»
افغانستانیها بروند تورم در ایران افزایش مییابد
دینی در پاسخ به این سوال که چرا علی رغم وجود بیکاری در جامعه صدور مجوز کار برای اتباع خارجی سه برابر شده است؟، گفت: «نیروی کار ارزان به خصوص در بخش های ساختمان سازی فعال هستند که نیروی کار با مهارت های پایین طبقه بندی می شوند. اما درصد بیکاری شهروندان ایرانی در این گروه پایین است و مشکل اصلی بیکاری در ایران مربوط به فارغ التحصیلان دانشگاهی است.»
وی ادامه داد: «نکته دوم اینکه اگر دو میلیون نفر افاغنه ای که 10 درصد بازار کار ایران را در اختیار دارند از بازار کار خارج کنیم ممکن است تاثیر تورمی قابل توجه ای در بخش هایی که اینها مشغول به کار هستند بگذارد. یعنی کمبود نیروی کار در این رشته فعالیت ها باعث می شود سطح دستمزدها افزایش یافته که موجب افزایش هزینه تولید شده و در نتیجه تاثیر تورمی خواهد گذاشت.»
وی افزود: «لذا اینکه تصمیم گرفته شود این نیروی کار را به ویژه به صورت ضربتی خارج کرد، تصمیم درستی نیست؛ ضمن آنکه همانطور که عرض شد مشکل اصلی بیکاری در بخش فارغ التحصیلان دانشگاهی است.»
این استاد دانشگاه اظهار کرد: «به نظر من برای کنترل بیکاری باید با اصلاح و تقویت دیپلماسی سیاسی و تجاری دو یا سه میلیون فارغ التحصیل بیکار دانشگاهی را در افق زمانی میان مدت به کشورهای دیگر صادر کرد وگرنه من فکر نمی کنم در میان مدت بتوان راهکار دیگری برای کنترل بیکاری پیدا کرد.»
دینی در پاسخ به این سوال که آیا صدور مجوز کار برای اتباع خارجی در شرایط بیکاری کنونی از روی ناچاری و به دلیل عدم تمایل بیکاران ایرانی برای انجام کارهای موردنظر است؟، گفت: «واقعیت امر این است که برداشت کارفرمایانی که نیروهای اتباع خارجی را به کار می گیرند این است که اینها نیروهای کار بهتری هستند و لذا تمایل به استفاده از آنها دارند.»
وی ادامه داد: «از سوی دیگر تقاضا از سوی ایرانی ها برای کارهایی که اتباع خارجی انجام می دهند و اصطلاحا کارهای سیاه نامیده می شود خیلی بالا نیست. لذا ممکن است یک دلیل سه برابر شدن صدور مجوز کار برای اتباع خارجی این باشد که بازار کار در این رشته از فعالیت ها دچار عدم تعادل نشود و دلیل دیگر ممکن است وجود مسائلی سیاسی و امنیتی میان ایران و افغانستان باشد که البته در این باره باید کارشناسان علوم سیاسی نظر بدهند.»
وی افزود: «اما به لحاظ اقتصادی مسلما می توان گفت اگر امروز نیروهای کار افاغنه از بازار کار ایران خارج شوند در فعالیت هایی که آنها مشغول کار هستند با مشکلات جدی در تامین نیروی کار مواجه خواهیم شد و سطح دستمزدها بالا خواهد رفت که منجر به افزایش تورم خواهد شد.»
1) این تفکر که ما میزبانان خوبی برای افاغنه بوده ایم ؛ غلط است . با مقایسه ای میان قوانین کشور ما و سایر کشورهای جهان (به جز کشورهای عربی) خواهید دید که مهاجران افغانی از کمترین حقوق برخوردارند و کم مورد آزار و تحقیر نیستند. تا همین یکی دو سال پیش کودک افغانی را از سر کلاس بلند می کردند و از مدرسه بیرون می انداختند. دشنام به آبروی کشور از این بدتر متصور نیست.
2) اکثر افاغنه در کشور ما به کارهایی مشغولند که ایرانیان حاضر به اشتغال به آن نوع مشاغل نیستند. چند تن را سراغ دارید که حاضر باشند روزی هشت ساعت در آفتاب تیرماه میوه چینی کنند؟ چند نفر را سراغ دارید که برای بیل زدن سیصد متر مربع زمین (سه برابر وسعت آپارتمانی که من در آن ساکنم)به حقوقی برابر چهل هزار تومان راضی باشند؟ چند نفر را سراغ دارید که برای دریافت چهل هزار تومان در روز شامه شان به بوی دل آزار کارخانه ی قارچ سازی عادت کند و هشت ساعت در روز در آن فضا با دمای سی درجه کار کنند؟.....
3) تا سخن از افاغنه پیش می آید بعضی سخن از جرائم و امنیت اجتماعی به میان می آورند. یک آماری از زندانیان کشور هم نیست که بگوید چند در صد زندانیان کشور متعلق به این دو میلیون افغانی است و چند در صد متعلق به آن هفتاد میلیون ایرانی. بعید می دانم تعداد افاغنه ی زندانی بیش از یک سی و پنجم ایرانیان زندانی باشد.
4) بد نیست یادمان باشد که بخش بزرگی از مشاغلی که افغانیان بر عهده دارند نه تنها جای کارگر ایرانی را تنگ نکرده است بلکه به نوعی فرصت شغلی برای ایرانیان هم فراهم می کند. آن افغانی که به عنوان نگهبان در یک باغ زندگی می کند و چند راس دام هم در همان باغ پرورش می دهد؛ جای کدام ایرانی را تنگ کرده است؟ کیست آن ایرانی که حاضر باشد محل سکونت خود را در یک باغ خارج از محدوده ی روستا و بدون آب آشامیدنی و برق و گاز انتخاب کند تا در آخر برج پانصد هزار تومان حقوق بگیرد؟ ولی همین افغانی که این شغل را پذیرفته است دارد باخرید آذوقه برای دام خود و فروش کود و شیر آن برای این کشور کار می کند ؛ به شغل آن ایرانی که کارش خرید و فروش آذوقه و دام و شیر و ... است کمک می کند و به تولید ناخالص ملی می افزاید.
5) فعلا که سران کشور همه متفق القول هستند که کشور باید جمعیت خود را افزایش دهد تا در آینده دچار پیری جمعیت و کاهش نیروی کار نشویم. نقدا همین نیروی کار تقریبا مجانی را که از بد حادثه اینجا به پناه آمده است حفظ کنیم تا سی سال دیگر حدا بزرگ است.
بگو افغانی خوب؟
سوادت تو حلقم استاد
فرارو جان هركسي دوست داري منتشر كن.