فرارو- تیم مسئول پرونده ایران در دولت ترامپ، استراتژی جدیدی را به کار گرفته که از استراتژی دولت دونالد ریگان در برابر اتحاد جماهیر شوروی الهام گرفته است. این تیم از این استراتژی برای مهار ایران استفاده میکند و مطمئن است که به سمت پیروزی پیش میرود.
به گزارش فرارو، تقابل ایران و آمریکا در حال تبدیل شدن به نزاع اصلی در خاورمیانه است. نزاعی که اولویتهای بازیگران مهم محلی، منطقهای و بین المللی را مجددا صورتبندی خواهد کرد. دولت دونالد ترامپ از طریق برخی افشاگریهای رسانهای و دیپلماتیک اعلام میکند که نقشه مستحکمی در برابر تهران دارد که از دیدگاه بخش میانهرو دولت آمریکا به تسلیم ایران و از نظر بخش تندرو به فروپاشی جمهوری اسلامی ختم خواهد شد.
اما این نقشه یا استراتژی چیست؟ و از کجا نشأت گرفته است؟ روزنامه الاخبار لبنان طی یادداشتی به قلم ولید شراره به نقل از یک منبع آگاه که با واشنگتن در ارتباط است، تلاش کرد به این پرسشها پاسخ دهد. شراره با اشاره به طرح مزبور نوشت: "علیرغم آنکه هسته اصلی گروهی که این طرح را ترسیم کردهاند از باقیماندگان دولت بوش پسر هستند، اما منبع الهام این طرح، ایدههای نئوکانها درباره تغییر رژیمهای دشمن از طریق مداخله نظامی و درگیر شدن در عملیات 'ملتسازی' نیست. بلکه (منبع آن)، استراتژی دولت دونالد ریگان در برابر اتحاد شوروی است که به فروپاشی آن منتهی شد".
به گفته الاخبار، عملیات "ملتسازی" برای آمریکا در عراق و افغانستان، نتایج فاجعهباری به بار آورد. اما اکنون ترویج و تبلیغ موفقیتآمیز استراتژی جدید کاخ سفید در برابر ایران، که از استراتژی ریگان در برابر شوروی الهام گرفته، مستلزم مرتبط ساختن آن به یک "داستان موفقیتآمیز" است نه یک "داستان شکست". سوای امکانهای موفقیت یا شکست استراتژی جدید، به کار گیری آن توسط آمریکا، به تشدید نزاعها در منطقه منتهی خواهد شد.
سیاست تحریمهای حداکثری
یک منبع آگاه که اخیرا به واشنگتن سفر کرده و با برخی از اعضای گروه مسئول پرونده ایران در دولت ترامپ دیدار کرده است، به الاخبار گفته این گروه چشم انداز کلی استراتژیاش در برابر ایران را از استراتژی رونالد ریگان در برابر شوروی وام گرفته است. در سال ۱۹۹۴، پیتر شوایتزر، روزنامهنگار و نویسنده، طی کتابی با عنوان "پیروزی: استراتژی سری دولت ریگان که فروپاشی اتحاد شوروی را تسریع کرد"، استراتژی ریگان را مورد بررسی قرار داد.
به نوشته الاخبار، این کتاب برای گروه متولی پرونده ایران، کاملا یک "راهنما" شده است. دقیقا مانند کتاب "دفاع از دمکراسی" اثر ناتان شارنسکی، که راهنمای سیاستهای دولت بوش پسر بود. کتاب شارنسکی، سرچشمه نظری، پروژه "دمکراتیکسازی" خاورمیانه بود.
پیتر شوایتزر، یک روزنامهنگار تحقیقی و راستگرا است که با استفن بنون، استراتژیست سابق کاخ سفید، روابط نزدیکی دارد. شوایتزر در کتابش به طور مفصل، سیاستها و اقدامات دولت ریگان علیه شوروی را توصیف میکند. جنگ تمام عیار اقتصادی، حمایت از جدا شدگان از شوروی و نیروهای اپوزیسیون در داخل شوروی و در اروپای شرقی و به راه انداختن یک جنگ فرسایشی علیه شوروی در افغانستان از جمله این سیاستها بود.
کتاب "پیروزی: استراتژی سری دولت ریگان که فروپاشی اتحاد شوروی را تسریع کرد" اثر پیتر شوایتزر
در ۲۵ سپتامبر گذشته، در یادداشتی در وبگاه بازفیدنیوز افشا شد که به هنگام انتصاب مایک پومپئو به ریاست سازمان سیا، مارک دوبوویتز، رئیس اندیشکده بنیاد دفاع از دمکراسیها (FDD)، کتاب شوایتزر را به پومپئو داد. در فیلم مستندی که شبکه الجزیره درباره گروههای لابیگری اسرائیلی در آمریکا ساخته، یک کارمند وزارت امور استراتژیک اسرائیل اذعان کرد که اندیشکده FDD ابزاری در دست این وزارتخانه اسرائیلی است و اسرائیل به طور مستقیم بر فعالیت آن نظارت میکند؛ بنابراین یک کارمند اسرائیلی این کتاب را به پومپئو داده است.
بنا به ادعای الاخبار، پومپئو این کتاب را مطالعه کرد و آن را میان تیمش در سیا توزیع کرد و سپس وقتی که به وزارت خارجه رفت آن را میان تیمش در وزارت خارجه هم توزیع کرد تا از این کتاب به عنوان مرجع و راهنما استفاده شود.
از دیدگاه منبع آگاه الاخبار، متولیان پرونده ایران در دولت ترامپ معتقدند که اشتباه دولت بوش پسر این بود که فشارهای سیاسی و اقتصادی بر ایران را به آن اندازه نرساند که ایران به شروط آمریکا تسلیم شود یا حتی نظام آن فروبپاشد. فردریک کابالان، یکی از کارشناسان نزدیک به دولت ترامپ، که نئوکان هم هست، طی یادداشتی در نشریه کامنتری، مجموعهای از اهداف را معین کرده که یک "استراتژی پیروزی" واقعی باید برای محقق کردن آنها تلاش کند: ۱- تلاش برای جدا کردن ایران از گروههای خارجی هوادار آن. ۲- جلوگیری از سیطره ایران بر منابع خارجی در عراق، سوریه و لبنان و استفاده از آنها. ۳- تحمیل شکست به سپاه پاسداران در میدانهای اصلی نبرد در سوریه و عراق به منظور تضعیف اعتبار داخلی آن. ۴- تشویق ناآرامیها در داخل ایران. ۵- برافروختن و دامن زدن به اختلافات درونی نظام درباره فایده استمرار سیاستهای خارجی.
منبع الاخبار گفته در تحلیلها و مواضع گروه متولی پرونده ایران، به نتایج و اثرات سیاستهای تنشزای آنها در برابر ایران بر امنیت و ثبات منطقه توجهی نمیشود.