bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۴۵۷۹۸۶
مروری بر کتاب امیدواری آموخته‌شده نوشتۀ دان تومازلو

امیدواری بدون خوش‌بینی

امیدواری بدون خوش‌بینی

در سال‌های اخیر، روانشناسان به‌تدریج به تخیل و امید توجه کرد‌ه‌اند. اکنون روشن شده است که لازم نیست بردگان گذشته باشیم، بلکه می‌توانیم در آینده سیر کنیم. امید جعبه‌ابزاری دارد و یادگیری برخی عادات کمکمان می‌کند قطب‌نما را به‌سمت آیندۀ مثبتمان نشانه بگیریم، اما هرگز تئوری منسجمی دربارۀ امید وجود نداشته است. اکنون دان تومازلو در کتاب جدیدش منابعی ارزشمند و کمک‌کننده در این زمینه جمع‌آوری کرده است.

تاریخ انتشار: ۱۷:۱۷ - ۲۱ مهر ۱۳۹۹

اسکات بری کوفمن، ساینتیفیک امریکن — در اواخر دهۀ ۵۰ میلادی، روانشناسی به نام اِلیس پال تُرِنس در دو دبستان مینیاپولیس آزمایشی انجام داد تا راز تحقق خلاقیت را دریابد. وی که آزمون‌های فراوانی با خود به همراه داشت، سؤالی از بچه‌ها پرسید که به نظر ساده می‌آمد: از چه چیز خوشتان می‌آید؟ تُرنس با این بچه‌ها مدت ۲۰ سال در ارتباط بود تا ببیند کدام یک از آزمون‌هایش توانستند خلاقیت را در بزرگسالی پیش‌بینی کنند.

به گزارش ترجمان، آنچه تُرنس را بیش از هر چیز شگفت‌زده کرد، تأثیر تصویر ذهنی کودکان از آینده‌ای بود که از آن خوششان می‌آمد. این تصویر بیش از هر چیز دیگر، حتی بیش از آزمون‌هایی که نوید موفقیت تحصیلی و دستاورد‌های آموزشی می‌داد، در پیش‌بینی شکوفایی خلاقیت در بزرگسالی مؤثر بود.

او نوشت: هیجان‌انگیزترین و انرژی‌بخش‌ترین لحظات زندگی آنجا اتفاق می‌افتد که در کسری از ثانیه تقلا و تلاشمان به ناگهان به هاله‌ای خیره‌کننده از پدیده‌ای کاملاً جدید، به تصویری از آینده، تغییر شکل می‌دهد... به نظر می‌رسد یکی از قدرتمند‌ترین سرچشمه‌های انرژی خلاق، دستاورد‌های چشمگیر و خودشکوفایی، دل‌باختۀ رویایتان می‌شود، دل‌باختۀ تصویرتان از آینده.

تصویر مثبت از آینده، با وجود همۀ پیچ‌وخم‌های زندگی، ما را به سوی سرنوشتمان پیش می‌برد. هر یک از ما سرنوشتی داریم، بهترین آیندۀ ممکن؛ اما مدام سر راه خودمان قرار می‌گیریم. علت آن است که آن آینده را فراموش می‌کنیم و در این بین امیدمان را هم از دست می‌دهیم.

آبراهام مازلو روانشناس انسان‌گرا معتقد است وجود انسانی دو حوزۀ بسیار متفاوت دارد. در «حوزۀ کاستی‌ها»، آن چه نداریم ما را به حرکت وامی‌دارد. تلاش می‌کنیم دنیا را مجبور کنیم با خواسته‌های ما هم‌سو شود؛ گویی فریاد می‌زنیم «دوستم داشته باش!»، «مرا بپذیر!» «به من احترام بگذار!»

ورود به «حوزۀ وجودی» مانند آن است که لنزی تاریک و کدر را از چشمانمان بر‌می‌داریم و لنزی شفاف به جای آن می‌نشانیم. ناگهان دنیا و مردم را همان گونه که واقعاً هستند می‌بینیم؛ نه به منزلۀ ابزار‌هایی برای نیل به اهدافمان بلکه به منزلۀ خود هدف. تقدس هر فرد را می‌ستاییم و می‌پذیریم آن‌ها در مسیر خودشکوفایی هستند.

فرصت‌های رشد را نیز با دید بهتری رصد می‌کنیم. وقتی کاستی‌ها و کمبود‌ها انگیزه‌بخش‌های اصلی ما نباشند، می‌توانیم -چه شاد باشیم چه درمانده- با کنجکاوی و پذیرش، غنای زندگی را به طور کامل جست‌وجو کنیم. حالت تدافعی‌مان را که رها کنیم، سرانجام می‌توانیم زیبایی دنیا را و فرصت‌های درخشانی را که در زندگی‌مان وجود دارد، به وضوح مشاهده کنیم.

در سال‌های اخیر، روانشناسان به‌تدریج به تخیل، امید و امکان‌های پیشِ روی ما توجه کرد‌ه‌اند. اکنون روشن شده است که لازم نیست بردگان گذشته باشیم، بلکه می‌توانیم در آینده سیر کنیم. امید جعبه‌ابزاری دارد و یادگیری برخی عادات کمکمان می‌کند قطب‌نما را به‌سمت آیندۀ مثبتمان نشانه بگیریم. دربارۀ جعبه‌ابزار روانشناسی مثبت‌نگر بسیار نوشته‌اند؛ اما هرگز تئوری منسجمی دربارۀ امید وجود نداشته است. اکنون زمان آن فرا رسیده است.

دان تومازلو در کتاب جدیدش امیدواری آموخته‌شده: قدرت مثبت‌نگری در غلبه بر افسردگی منابعی ارزشمند و کمک‌کننده جمع‌آوری کرده است –تجربۀ خواندن این کتاب تنها یک بار در زندگی‌تان رخ می‌دهد. با خواندنش یاد می‌گیرید چگونه در رویکردتان به زندگی تغییری عمیق ایجاد کنید و چگونه از بند‌های ذهنتان رها شوید. فکر نمی‌کنم راهنمای بهتری در این زمینه وجود داشته باشد. تومازلو یکی از باملاحظه‌ترین و دلسوزترین انسان‌هایی است که تا به حال دیده‌ام –بماند که روانشناس بالینی دقیق، خردمند و خارق‌العاده‌ای نیز هست.

این کتاب مروج خوش‌بینی نیست؛ بلکه عاقلانه به مسائل نگاه می‌کند. تومازلو به شما نمی‌گوید واقعیت رنج‌هایتان را نادیده بگیرید؛ بلکه به شما می‌آموزد چگونه با افزودن بر آگاهی‌تان و دوباره شکل‌دادن به تصویر ذهنی‌تان از آینده، تعادل را به زندگی‌تان بازگردانید. این کتاب به شما کمک می‌کند موهبت تخیل را مهار کنید تا بتوانید -عمیق‌تر از آنچه احتمالاً پیش از این می‌توانستید- با بزرگ‌ترین قدرت‌ها و بیشترین فرصت‌هایتان در زندگی در ارتباط باشید.

با خواندن این کتاب، به تعبیر مازلو، از حوزۀ کاستی‌ها عبور می‌کنید و به تعبیر تومازلو خودتان را با «کانال امید» تنظیم می‌کنید. ممکن است تا بدین‌جا همۀ زندگی‌تان را با تصویری نامناسب از آینده سپری کرده باشید. تصویر شفاف از آینده نمی‌تواند معجزه وار همۀ موقعیت‌های منفی را از زندگی‌تان جارو کند؛ اما با داشتن چنین تصویری یاد می‌گیرید موقعیت‌های منفی را در راستای آن تصویر ذهنی تنظیم کنید. با تمرکز دوباره بر پتانسیل‌های مثبت که از پیش در درونتان وجود دارد، می‌توانید حتی بیش از حد تصورتان، امید را به زندگی‌تان بازگردانید.

تومازلو می‌گوید «برای آنکه بفهمیم امید چگونه کمکمان می‌کند باید به جای فکر‌کردن به آنچه در گذشته رخ داده است، بر آنچه در آینده می‌توان انجام داد، تمرکز کنیم». برای نیل به این هدف، تومازلو سه اصل ارائه می‌کند که از تحقیقات انجام‌شده دربارۀ امید به دست آمده‌اند و می‌توانند کمک‌حالمان باشند:

۱. اهدافتان را تنظیم کنید. از آنجا که اهداف بلند‌مدت قطعیت کمتری دارند، خطر ابتلا به افسردگی را بیشتر می‌کنند. اهداف کوچک‌تر تمرکزمان را تنظیم می‌کنند و اجازه می‌دهند دوباره قدرت عمل را به دست بگیریم. این امر مانند گذاشتن خنک‌کننده برای لپ‌تاپ است. به اهدافی فکر کنید که می‌توانید در بازۀ زمانی محدود به آن‌ها دست پیدا کنید. اگر بتوانید برای انجام کاری برنامه‌ریزی کنید و از خودتان انتظار داشته باشید در بازۀ زمانی ۲۰ تا ۳۰ دقیقه یا حتی چند ساعت انجامش دهید، به‌راحتی می‌توانید مدار امید را در خودتان بیدار کنید.

آنچه امید را در شما ایجاد می‌کند، باور این نکته است که می‌توانید برخی جنبه‌های آینده‌تان را کنترل کنید. برنامه‌ریزی برای درست‌کردن غذا، قدم‌زدن، پاسخ‌دادن به سه ایمیل، مرتب‌کردن تخت، تمیز‌کردن کمد همگی ارزش فراوانی دارند و کمک می‌کنند دوباره قدرت عمل را در دست بگیرید و در آن لحظات احساس بهتری نسبت به زندگی‌تان داشته باشید. امید زمانی ایجاد می‌شود که می‌توانیم تشخیص دهیم و انتظار داریم آینده را کنترل کنیم. هدف‌گذاری‌های کوچک کمکمان می‌کند به آنجا برسیم.

۲. تشکر کنید، مهربان باشید و شفقت بورزید. امید چیزی نیست که داریم یا نداریم؛ بلکه با اندک مقادیر مثبت‌نگری رشد می‌کند و تنظیم می‌شود. رابطۀ افکار مثبت و منفی مانند متعادل نگه‌داشتن ترازویی است که در یک کفۀ آن سنگریزه و در کفۀ دیگر آن پَر قرار دارد. افکار منفی نیرومند‌ترند چرا که گرایش بیشتری به آن‌ها داریم –آن‌ها مانند سنگریزه‌ها هستند. نگرانی کمکمان می‌کند از خطر جان به در ببریم؛ اما سنگریزه‌ها می‌توانند ترازو را از تعادل خارج کنند و اگر بیش از حد نگرانی به خود راه دهیم می‌توانند به‌سرعت شرایط را بدتر کند.

افکار مثبت مثل پر‌ها هستند. آن‌ها می‌توانند از سنگریزه‌ها سنگین‌تر شوند –اما برای این کار به پر‌های زیادی نیاز دارید. اگر عامدانه مثبت فکر کنید، می‌توانید تعادل لازم را دوباره برقرار کنید. با استفاده از این روش‌های ساده، اما اصیل است که مثبت‌گرایی انباشته‌شده در فرد، به امید شتاب می‌دهد و آن را به نقطۀ اوج می‌رساند. اگر مرتب از دیگران تشکر کنید و عامدانه تلاش کنید مهربان باشید می‌توانید پر‌های لازم را به کفۀ ترازوی خودتان و دیگران اضافه کنید و ترازو را به سمت دیگر سنگین‌تر کنید. این‌ها اتفاقی نیستند.

۳. از روابطتان غافل نشوید. در ماه آوریل، انجمن سلطنتی هنر با همکاری بنیاد غذا پژوهشی انجام دادند. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که با اتمام کووید-۱۹، درصد قابل‌توجهی از بریتانیایی‌ها (۸۵%) تمایل دارند برخی تغییرات شخصی و اجتماعی که به واسطۀ قرنطینه به زندگی‌شان وارد شده است، همچنان پابرجا بماند. تنها ۹% از بریتانیایی‌ها تمایل دارند به زندگی «عادی» قبلی خود برگردند. از یافته‌های اصلی این پژوهش، تأثیر بهبود روابط است.

۴۰% از شرکت‌کنندگان در این پژوهش گزارش دادند در این دوران احساس عمیق‌تری به جامعۀ محلی خود تجربه کرده‌اند و همین درصد از شرکت‌کنندگان با دوستان و خانواده ارتباط بیشتری برقرار کردند. اهمیت‌دادن به روابطتان مانند آن است که پر‌ها را با بوشل۳ به ترازو اضافه کنید. با ایجاد روابط بهتر، می‌توانیم بنیان چیزی را بسازیم که به گفتۀ مایر و سلیگمن بیشترین اهمیت را دارد: «.. انتظار آیندۀ بهتر...»

اندیشه، ارزشمند‌ترین قابلیت انسانی و در دسترس‌ترین و تجدید‌شدنی‌ترین منبع ماست –و هرگز از ما دور نیست.