اگرچه اکنون مجمع روحانیون اعلام کرده است که با رهاکردن انتخابات رشته امور از دست همه خارج میشود؛ اما درعینحال این ابهام وجود دارد که سرمایه اجتماعی اصلاحطلبان -که همان بخش وسیعی از مردم باشند- تمایلی به شرکت در انتخابات دارند یا خیر، زیرا انتخابات مجلس در اسفند سال گذشته نشان داد که از پس تمام مشکلات موجود در مقطع کنونی، مردم انتخابات را حلال مشکلات خود نمیدادند، بههمیندلیل مشارکت بسیار پایین در آن انتخابات رقم خورد؛ ازاینرو خاتمی نمیخواهد شخصا به انتخابات وارد شود
روابط عمومی مجمع روحانیون مبارز اعلام کرد که این مجمع روز دوشنبه جلسهای به ریاست سیدمحمد خاتمی برگزار کرده است که در آن جلسه «پس از ارائه اخبار سیاسی و فرهنگی، مشکلات حاد اقتصادی و معیشتی مردم و عوامل دور و نزدیک آن مورد بحث و گفتگو قرار گرفت، سپس گزارشی از آخرین نظرسنجی از میزان تابآوری اجتماعی که گزارش مهمی بود، در جلسه ارائه شد».
همچنین در این نشست با ذکر این نکته که اگر موضوع انتخابات رها شود، سررشته امور از دست همه خارج خواهد شد، کمیتهای از اعضای مجمع مأمور شدهاند تا شرایط انتخابات را بررسی کنند و برنامهای برای ورود مؤثر مجمع روحانیون مبارز در بحث انتخابات و شرایط لازم برای مشارکت فعال تهیه کنند. پیش از این نیز محمد موسویخوئینیها در یادداشتی تلگرامی از همه اصلاحطلبان خواست در انتخابات شرکت کنند که برخی آن یادداشت را بهنوعی فرمان تشکیلاتی قلمداد کردند.
با ذکر همه اینها چنین به نظر میرسد که مجمع روحانیون بهعنوان قدیمیترین تشکلهای اصلاحطلب بنا دارد در این انتخابات پیش و بیش از دیگر گروههای جبهه اصلاحات در عرصه انتخابات وارد شود و شاید تصمیم بر این باشد که این مجمع نقش پیونددهنده گروهها و احزاب اصلاح را ایفا کند. در این میان یک نکته به ذهن متبادر میشود و آن عدم اعلام موضع رسمی از سوی سیدمحمد خاتمی است. خاتمی در انتخابات سال ۹۲ بهصورت همهجانبه از حسن روحانی حمایت کرد و در سال ۹۴ برای رأیآوری لیست ائتلافی و نسبتا اصلاحطلبِ «امید» با عنوان «تَکرار میکنم» باعث پیروزی قاطع این لیست در تهران شد یا دو سال بعد از آن باز هم در انتخابات دور دوم ریاستجمهور روحانی «تَکرار» کرد و روحانی حتی با رأیی بالاتر از دور اول روانه پاستور شد.
همه اینها نشان میداد نفوذ کلام خاتمی در جامعه به میزانی بود که شاید نیازی به ورود تشکلاتی تشکیلات متبوعش یعنی جامعه روحانیون مبارز به انتخابات احساس نمیشد؛ اما قاعده از دیماه ۹۶ فرق کرد و با بروز اعتراضات گسترده مردمی به گرانیها و مخاطبقرارگرفتن روحانی از سوی معترضان، به نظر رسید که دیگر آن حمایت سابق از دولت وجود ندارد.
این انتقادها دامن اصلاحطلبان را هم گرفت، زیرا رأیدهندگان به روحانی تصور میکردند اگر حمایت اصلاحطلبان و شخص خاتمی وجود نداشت، روحانی نمیتوانست به ریاستجمهوری برسد که پربیراه هم نبود، زیرا به گفته بسیاری از کارشناسان و فعالان سیاسی روحانی شخصا سبد رأیی خاصی نداشت. چنین نگاهی بههمراه فشارهای اقتصادی ادامه داشت تا گرانشدن بنزین به دومین بزنگاه مهم در دولت دوم روحانی تبدیل شد.
گرانشدن ناگهانی بنزین باعث شد بخشی از طبقه فرودست ایران در آبان سال گذشته به سیاستهای اقتصادی دولت اعتراضهای شدیدی را در خیابانها انجام دهند و همین موضوع حتی خود اصلاحطلبان را در معرض این پرسش قرار داد که حمایت از یک نامزد ائتلافی درست بوده است یا خیر؟ با چنین اوصافی در شرایط کنونی به نظر میرسد دیگر خاتمی نمیخواهد بهصورت مستقیم و شخصی حمایت خود را از فرد یا راهبردی انتخاباتی اعلام کند و شاید این وظیفه بر عهده تشکیلاتش قرار داده شده است؛ موضوعی که مهمترین قرینهاش یادداشت موسویخوئینیهاست؛ به معنای دیگر گویا در این مقطع خاتمی نمیخواهد برای موضوعی خودش را هزینه کند که نتیجهاش معلوم نیست.
اگرچه اکنون مجمع روحانیون اعلام کرده است که با رهاکردن انتخابات رشته امور از دست همه خارج میشود؛ اما درعینحال این ابهام وجود دارد که سرمایه اجتماعی اصلاحطلبان -که همان بخش وسیعی از مردم باشند- تمایلی به شرکت در انتخابات دارند یا خیر، زیرا انتخابات مجلس در اسفند سال گذشته نشان داد که از پس تمام مشکلات موجود در مقطع کنونی، مردم انتخابات را حلال مشکلات خود نمیدادند، بههمیندلیل مشارکت بسیار پایین در آن انتخابات رقم خورد؛ ازاینرو خاتمی نمیخواهد شخصا به انتخابات وارد شود؛ سیاستی که حتی شورای عالی سیاستگذاری بعد از ردصلاحیت نامزدهای اصلاحطلب در انتخابات مجلس اعلام کرد اصلاحطلبان لیستی نخواهند داد و صرفا احزاب میتوانند به صفت حزبی و نه با نام اصلاحات لیست بدهند.
از سوی دیگر ورود مجمع روحانیون مبارز به انتخابات که شاید وجه ایجاد اتفاقنظر میان احزاب اصلاحطلب برای اتخاذ سیاست واحد را داشته باشد، ممکن است باعث تحقق این هدف نشود، زیرا تا اینجای کار محمدرضا عارف گفته است که در انتخابات حاضر خواهد شد مگر آنکه تشخیص دهد فرد مناسبتری وجود دارد که در واقع اصل را بر حضورش قرار داده است، مگر آنکه به تشخیص شخصی و نه تشکلاتیاش به این نتیجه برسد که نیاید، ثانیا احزابی مانند ندای ایرانیان و کارگزاران سازندگی تا اینجای کار علاوه بر آنکه گفتهاند با نامزد حزبی به میدان میآیند، نام نامزدهای خود را هم منتشر کردهاند؛ بهنحویکه صادق خرازی، نامزد حزب نداشت و غلامحسین کرباسچی، اسحاق جهانگیری، محسن هاشمی، عبدالناصر همتی، رضا ملکزاده و مصطفی هاشمیطبا، نامزدهای حزب کارگزاران هستند. در چنین شرایطی سخت است که مجمع روحانیون مبارز مستقل از نظر مستقیم خاتمی و صرفا با تکیه بر جایگاه تشکیلاتیاش در جبهه اصلاحات بتواند وحدت رویهای در میان همه اصلاحطلبان ایجاد کند؛ هرچند همه اینها به نظر شورای نگهبان بر نامزدهای اصلاحطلب هم بستگی دارد، زیرا ممکن است در آخر نامزدی تأیید صلاحیت شود که بهاجماعرسیدن بر او کار سختی نباشد.