بسامد پیامهای زمانمحور از ایران به ایالات متحده درحال افزایش است. آخر هفته گذشته، آژانس بینالمللی انرژی هستهای هم خطاب این هشدارها قرار گرفت تا تأکید ایران روی محدودیت زمانی، شفافتر شود. کاظم غریبآبادی، نماینده دائم ایران در سازمانهای بینالمللی در وین، بهصراحت از احتمال کاهش سطح همکاری با آژانس بینالمللی انرژی هستهای خبر داد.
همزمان، مجید تختروانچی، نماینده ایران در سازمان ملل متحد نیز درجه هشدار به ساکنان جدید کاخ سفید را بالاتر هم برد و فراتر از محدودیت فرصت، از نزدیکی پایان آن صحبت کرد. این موضعگیریها در ادامه نوشتهها و پیامهای پیشین دیگر مقامات ایران، بهخصوص محمدجواد ظریف انجام میشود که او نیز در مقالهای در فارن افرز، بهصراحت نوشته بود فرصت تیم بایدن برای استفاده از دیپلماسی در مقابل ایران محدود است. سؤالی که درعینحال مطرح است این است که جنس این پیامها و هشدارها چیست؟ آیا از جنس تهدید است، یا انذار یا بازی با امتیازها؟ اساسا مسئولان مربوطه درباره چه هشدار میدهند؟
احتمال پایان همکاری کنونی با آژانس در پایان «فرصت»
به تعبیری میتوان ملموسترین هشدار تهران در هفتههای اخیر را در صحبتهای آخر هفته گذشته از سوی غریبآبادی یافت. نماینده دائم ایران در سازمانهای بینالمللی در وین مشخصا یکی از اتفاقاتی را ذکر کرد که در صورت گذشتن «فرصتی» که تهران از آن نام میبرد، ممکن است رخ بدهد.
طبق گزارش ایسنا، غریبآبادی ابراز امیدواری کرد که فرصتها از دست نروند؛ چراکه همکاری فوقالعاده کنونی ایران با آژانس ممکن است به همکاری عادی بازگردد.
او در توییتی گفت: «همکاری و حسننیت، یک خیابان دوطرفه است و نه یک بلوار یکطرفه. قانون جدید مجلس شورای اسلامی، همچنین فرصت دیگری را برای حفظ همکاری کاملا بیسابقه و چشمگیر با آژانس بینالمللی انرژی اتمی از طریق برداشتن تحریمها فراهم کرده است؛ امیدواریم فرصتها از دست نروند؛ چراکه همکاری فوقالعاده کنونی به همکاری عادی بازمیگردد». این موضعگیری صراحتا اشاره به یکی از بازماندههای آخر تصمیمات ایران در سایه مذاکرات هستهای، یعنی اجازه پیگیری روندهای اطمینانساز از سوی آژانس در قبال برنامه هستهای ایران است که در صورت لغو، دقیقا یکی از مسائل مهم موردنظر طرفهای دیگر امضاکننده برجام را هدف میگیرد. ایران در پایان روند گامبهگام کاهش تعهدات هستهای تأکید کرد دسترسیهای آژانس برای نظارت را به همان شکل باقی خواهد گذاشت. اما این از معدود رفتارهای باقیمانده ایران در سایه توافقات پیشین است.
تختروانچی: «فرصت» رو به پایان است
اما اگر غریبآبادی به وعده ملموسی در زمینه خطرات اتلاف وقت پرداخته بود، تختروانچی تلاش کرد نشان دهد فرصتی که ایران از آن سخن میگوید، کمتر از چیزی است که احتمالا شنوندههای غربی این پیامها تصور کردهاند. نماینده ایران در سازمان ملل متحد اعلام کرد که دولت بایدن برای بازگشت به برجام باید سریعا اقدام کند. به گزارش ایسنا، تختروانچی، روز پنجشنبه در اظهارنظر اختصاصی به یواسایتودی به ادعای نقض برجام از سوی وزیر امور خارجه آمریکا و موضع دولت جدید این کشور درباره بازگشت به برجام واکنش نشان داد و گفت: «طرفی که باید مسیرش را تغییر دهد آمریکاست و نه ایران». روانچی همچنین عنوان کرد که دولت بایدن باید «سریعا اقدام کند»؛ چراکه «پنجره» ضربالاجل ایران به واشنگتن برای برداشتن تحریمهای اقتصادی «درحال بستهشدن» است. این پیام احتمالا در پاسخ به روایتهایی است که مسئله برجام و توافق هستهای را بخشی از «برنامه صدروزه» بایدن یا بخشی از فرایندی بلندمدت برای مذاکره دوباره با ایران خواندهاند.
این هشدارها البته در بستر پیامهای متعدد پیشین ایران در این زمینه معنا مییابند که برجستهترین آنها در مقالهنویسی دوباره ظریف در یک رسانه آمریکایی مطرح شد. طبق گزارش خبرآنلاین، ظریف در فارن افرز نوشت اگر واشنگتن بهجای بازگشت به برجام بر امتیازگیری اصرار کند، فرصت از دست خواهد رفت». او نوشته خود در فارن افرز را اینطور به پایان میبرد که «پنجره فرصت برای دولت جدید ایالات متحده تا ابد باز نخواهد بود».
بازگشت به زمین
نکتهای که برخی حامیان شرطتراشی برای بازگشت آمریکا به توافق هستهای و تعامل دیپلماتیک مطرح میکنند، این است که آمریکا در بستری که بههرحال توسط دولت ترامپ فراهم شده است، میتواند به دنبال امتیازات جدیدی باشد و صحنه را تغییر دهد. اما واقعیت صحنه اینجاست که رویکرد دولت ترامپ که در یک نگاه واقعبینانه میتوان آن را «رؤیاپردازانه» خواند، با واقعیتهای روی زمین بازی فاصله دارد. خواستی که از دولت بایدن مطرح میشود، پذیرش تمام خواستهای ایران و صرفنظرکردن از همه موضوعات اختلاف با ایران نیست.
در عمل، لغو تحریمها و اقداماتی در دولت ترامپ است و امکان تعامل واقعی را از بین برده است. در فضایی است که طرفهای مختلف به تعهدات قانونی و حقوقی خود بازگشته باشند، ممکن است درباره آنچه هرکدام از دیگری انتظار داشته باشد، مذاکره کرد و به نتیجه رسید یا نرسید. اما پیش از اینکه به آن نقطه برسیم، باید حداقلهای واقعیتهای صحنه گفتگو مشخص باشند.
بنیان یک توافق بینالمللی
از یک نگاه میشود گفت اقدام آمریکا برای مذاکره بر سر «شرایط» بازگشتش به توافقی که از نگاه حقوقی، ترک آن از سوی آمریکا غیرقانونی بوده است، معنا و مفهوم توافق و مذاکره را در معرض تخریب قرار میدهد. تصمیم یکجانبه برای تغییر شرایط یک توافق با استفاده از ابزار ترک توافق و زیرپاگذاشتن بندهای آن، عملا به این معنا خواهد بود که توافقی در کار نیست، بهخصوص در حالتی که طرف ناراضی، نه کشوری کمقدرت و تحت فشار قدرتهای بزرگتر خارجی که یکی از طرفین عادی توافقی چندجانبه بوده است. در چنان فضایی وقتی اتکاپذیری توافق به این شکل تهدید شود، رفتارهای دیگر اعضا نیز قابلپیشبینی نخواهد بود و پیشبینیپذیرکردن روند اتفاقات، انگیزه اصلی امضای چنین توافقهایی است.
از بازگشت تا بازگشت
مسئله دیگری که در این میان حائز توجه است، تفاوت بین معنای عبارت «بازگشت» است، وقتی درباره آمریکا به کار میرود، با زمانی که درباره ایران به کار میرود. آمریکا از تمام توافق خارج شده است و حالا باید به برجام بازگردد. اما برخلاف آنچه برخی مقامات آمریکایی تلویحا اشاره کردهاند، موقعیت ایران مشابه موقعیت آمریکا نیست. ایران نه با اقدامی یکجانبه و به دلخواه که طبق قواعد موجود در توافق اقدام کرده است و نه توافق که بخشهایی از آنچه را بنا بوده در قبال دریافت امتیازات مورد توافق، انجام دهد، کنار گذاشته است، زمانی که این امتیازات و تعهدات از سوی طرف مقابل لغو شده بود. در نتیجه، درست است که گزینه پیشرو بهعنوان «بازگشت در مقابل بازگشت» تصویر میشود، اما در بازی «چه کسی اول بازمیگردد»، ایران بهعنوان واکنشدهنده، نمیتواند شروعکننده باشد.
ناشدنیهای تهران
از طرف دیگر، اما مسئله این است که در عالم واقع پیش از اینکه آمریکا به تعهدات اصلی خود در برجام بازگردد و تحریمهای ترامپ برخلاف این توافق را لغو کند، ایران اساسا نمیتواند به تعهدات خود برگردد، نهتنها به دلایل ذکرشده در بالا که حقایق مربوط به صحنه بینالمللی هستند که به دلیل الزامات سیاست داخلی ایران که چنین اقدامی را برای دولت ایران غیرممکن میکند.
از سویی، دستگاه دیپلماسی با محدودیتهای زمانی و امکانی مواجه است که مجلس ایران رسما آن را تصویب کرده است. اگر زمان به اندازه کافی بگذرد، بخشهایی از آنچه پیشروی ایران است، از حالت تصمیمگیری خارج و به حالت اجرای مصوبات مجلس تغییر میکنند و در آن زمین، گفتگو گره چندانی از کار نخواهد گشود. ضربالاجلهایی که مجلس در این مصوبه بنا کرده نیز مهلت چندانی در اختیار قرار نمیدهند.
از طرف دیگر، دولت روحانی در آخرین ماههای خود است. هرچه این دولت به خرداد و مرداد ۱۴۰۰ نزدیکتر شود، زمان و جای پایش برای اقدامات جدی، محدودتر میشود و با قدرت کمتری میتواند به تصمیماتی به بزرگی برجام رسیدگی کند. از جایی به بعد اگر ماجرا قدمهای اصلی خود را برنداشته باشد، این احتمال وجود دارد که دولت تنها به گذران امور محدود باشد، تا زمانی که کار را به تیم بعدی تحویل میدهد.
در نهایت، مخالفان و منتقدان وزارت خارجه و دولت فعلی ایران بهطورکلی، در صحنه سیاست فعلی ایران، برخلاف سال ۲۰۱۵، در موضع قاطع قدرت هستند و آمادهاند تا سال آینده آخرین سنگر باقیمانده در ساختار قوای سهگانه را نیز از غیراصولگرایان پس بگیرند. در چنین شرایطی، حتی اگر ظریف بخواهد پیش از اینکه بلینکن گامی بردارد، تعهدات ایران را بازگرداند و حتی اگر از میان محدوده مصوبه مجلس راهی برای این کار پیدا کند، فضای تهران بههیچوجه اجازه چنین کاری به او نخواهد داد و ممکن است او اجازه پیدا نکند همین چندماه آخر را هم در جایگاه مذاکرهکننده یا حتی وزیر خارجه به کار خود ادامه دهد.
تیم بایدن قطعا به دنبال این نیست که صرفا به برجام بازگردد و بعد هر از پای میز امضای بازگشت به خانه خود برود. مسائل زیادی هست که طرفهای توافق مایل به گفتگو دربارهشان هستند و بسته به خواستهها و امکانات ممکن است امکان این گفتگوها را پیدا کنند یا نکنند؛ اما اگر سازه ناهنجار و بیثباتی که ترامپ بدون رعایت هیچکدام از قواعد صحنه بینالمللی بر زمین دیپلماسی با ایران ساخت، هرچه زودتر با تصمیم بایدن از میان برداشته نشود، فروخواهد ریخت و ویرانههای آن، راه را برای همه خواهد بست.