bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۴۷۶۳۹۹

اعراب در تحولات خاورمیانه کجا ایستاده‌اند

اعراب در تحولات خاورمیانه کجا ایستاده‌اند

کشور‌های عربی باید به‌عنوان گام نخست، در تشکیل بستر سیاسی جدید در منطقه سهم بگیرند و جایگاه خود را در محاسبات بین‌المللی تثبیت کنند. آن‌ها برای حل منازعات منطقه‌ای باید دست به تحرکات دیپلماتیک تاکتیکی و حساب‌شده‌ای بزنند، تا مقدمه‌ای باشد برای گام‌های بعدی که باید با تفصیلات بهتر و ابتکار و جرئت بیشتری در آینده بر‌داشته شود.

تاریخ انتشار: ۰۹:۵۲ - ۲۳ بهمن ۱۳۹۹

نبیل فهمی وزیر خارجه سابق مصر در یادداشتی نوشت: بسیاری از کشور‌های جهان، منطقه خاورمیانه را کانون مشکلات و کشمکش‌ها می‌دانند. متأسفانه دیدگاه آن‌ها درست به نظر می‌رسد؛ زیرا مشکلات ناشی از اشغال سرزمین‌های عربی توسط اسرائیل، زورگویی و ستم رژیم آن بر فلسطینی‌ها از یک‌سو و اوضاع نابهنجار لیبی، سوریه، عراق و یمن و مداخلات کشور‌های منطقه از سوی دیگر، همه حاکی از معضلات و ناهنجار‌ی‌هایی است که خاورمیانه با آن دست‌و‌پنجه نرم می‌کند.

به گزارش شرق به نقل از ایندیپندنت، در ادامه این مطلب آمده است: برخی بر این باورند که بسیاری از کشور‌های عربی مشغول مشکلات و چالش‌های خود هستند و در شرایط کنونی توجه سیاسی به مسئله فلسطین کمتر صورت می‌گیرد، بخشی از این دیدگاه هم درست است. در این میان، برخی دیگر معتقدند که به‌دلیل اختلاف موجود میان تشکیلات خودگردان فلسطین و سازمان حماس، مسئله فلسطین از درون دچار آشفتگی شده است؛ افزون بر آنکه فلسطینی‌ها در انتخابات پیش‌رو مشغول خواهند شد و فرصت مذاکره با اسرائیل را نخواهند داشت. این دیدگاه نیز واقعیت را تا حدی بازگو می‌کند.

این در حالی است که برخی از طرف‌ها به‌ویژه اسرائیل، تعامل با همه مشکلات منطقه را در یک زمان واحد مناسب نمی‌دانند و بر این باورند که باید مسائل آسان‌تر و واقعی‌تر را در اولویت قرار داد و رسیدگی به مسئله فلسطین را به زمان دیگری گذاشت. اما من بر این باورم که تعامل با همه مسائل در یک زمان، هم ضروری و هم فراخور مصلحت است؛ زیرا از یک‌سو حق سلب‌شده را باید به‌عنوان یک مسئولیت به صاحبش برگرداند و ازسوی‌دیگر به‌تأخیرانداختن مشکلات، آن‌ها را پیچیده‌تر می‌کند.

افزون بر مشکلات و چالش‌هایی که مسئله فلسطین با آن روبه‌رو است، مسئولیت به بن‌بست‌رسیدن فرایند صلح در فلسطین، در درجه نخست به جریان راست‌گرای تل‌آویو برمی‌گردد که با طرح تشکیل دو کشور مخالف است. سخن نتانیاهو در دهه ۹۰ را هنوز به یاد دارم که گفت: «نهایت چیزی که می‌توان برای فلسطینی‌ها تصور کرد، دستیابی به نوعی از نظام است، شبیه به دولت آندورا».

البته روشن است که قدرت این نوع دولت حتی از قدرت یک اداره خودگردان (خود‌مختار) کمتر است. افزون بر آنچه گفتم، تعامل با همه مسائل در آن واحد، این مزیت را نیز دارد که اگر کشور‌های عربی رشته مذاکرات در مسائل مختلف را در دست داشته باشند، هر طرف فرصت خواهد یافت بدون تأخیر با مشکل خود تعامل کند و منتظر تبادل کمک کشور‌های عربی در مسائل مختلف نماند که در نتیجه به تقویت مواضع کشور‌های عربی منتهی خواهد شد.

همچنان در رابطه با ایران، باید رهبری راه‌حل عربی برعهده عربستان سعودی، امارات و سایر کشور‌های عربی خلیج فارس باشد. در تعامل با بحران یمن باز هم رهبری، باید از آن عربستان و سلطنت عمان باشد. به‌همین‌ترتیب در برخورد با سیاست‌های ترکیه، باید مصر و امارات در رأس قرار گیرند.

این‌جانب چندی پیش کشور‌های عربی را برای به‌دست‌گرفتن ابتکار عمل در رابطه با تعیین سیاست‌های منطقه و برخورد با منازعات موجود، فراخواندم. اکنون این موضوع به دو دلیل حائز اهمیت شده است: نخست، تغییری که درپی انتخاب رئیس‌جمهوری جدید آمریکا، در مناسبات بین‌المللی به وجود آمده است و دوم به این دلیل که برخی سعی دارند نظام سیاسی جدید منطقه ما را خلاف گذشته، بر‌اساس هویت خاورمیانه‌ای و به ضرر هویت سیاسی عربی، پی‌ریزی کنند.

روسیه در تلاش است برای حفظ توازن در برابر آمریکا، نفوذ سیاسی خود را در شرق تثبیت کند؛ در مقابل، آمریکا با اینکه از گسترش نفوذ روسیه نگران است، به استثنای پرونده ایران در رابطه با سایر مسائل خاورمیانه با کندی و درنگ عمل می‌کند. از این جهت انتظار نمی‌رود که در رابطه با روند صلح اسرائیل–فلسطین، آمریکا فشاری وارد کند. سخنان آنتونی بلینکن، وزیر خارجه آمریکا نیز بیانگر همین واقعیت است؛ او در مجلس سنای آمریکا گفت: «با وجودی که طرح تشکیل دو کشور مورد تأیید رئیس‌جمهوری بایدن است، اما دستیابی به این امر، هدفی است دور و دشوار».

این در حالی است که بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر فعلی اسرائیل که بر‌اساس نظرسنجی‌ها پیشتاز انتخابات است، اگر در قدرت باقی بماند، تمرکز بر ایران را بر فرایند صلح با فلسطینی‌ها ترجیح خواهد داد. از‌سوی‌دیگر، ترکیه و ایران برای گسترش نفوذ خود تلاش می‌کنند. من هر‌چند نسبت به بسیاری از سیاست‌های اسرائیل، ایران و ترکیه ملاحظه و مخالفت داشته‌ام، اما بر این باورم که ممکن است ما عرب‌ها از برخی از روش‌های دیپلماتیک آن‌ها پیروی کنیم.

برای مثال برای تأثیرگذاری در روند بحث مسائل منطقه‌ای، باید قبل از کشف و روشن‌شدن موضوعات مورد نظر، اقدام به تحرک سریع تاکتیکی کنیم، البته همراه با احتیاط و انتظار. اکنون پرسش این است که کشور‌های عربی در کجای این بازی ایستاده‌اند؟ آیا دیدگاه‌های خود را در رابطه با سیاست‌های ایران و ترکیه به کشور‌های بزرگ به‌ویژه به دولت جدید آمریکا رسانده‌اند؟ آیا فلسطینی‌ها مسئله فلسطین را با دولت جدید آمریکا در میان گذاشته‌اند؟

در فرجام می‌توان گفت کشور‌های عربی باید به‌عنوان گام نخست، در تشکیل بستر سیاسی جدید در منطقه سهم بگیرند و جایگاه خود را در محاسبات بین‌المللی تثبیت کنند. آن‌ها برای حل منازعات منطقه‌ای باید دست به تحرکات دیپلماتیک تاکتیکی و حساب‌شده‌ای بزنند، تا مقدمه‌ای باشد برای گام‌های بعدی که باید با تفصیلات بهتر و ابتکار و جرئت بیشتری در آینده بر‌داشته شود