سفیر اسبق ایران در سوئیس و چین در مورد آینده روابط ایران و عربستان میگوید: به نظرم هر دو کشور عربستان و در مواردی ایران رفتار نامعقولی بر اساس پروتکلها نسبت به یکدیگر داشتهاند که باید در یک فرایند میانجیگری آن را برطرف کنند. از نظر من بهترین میانجی بین ایران و عربستان میتواند دولت چین باشد که با هردو کشور رابطه غیر تبعیضآمیز دارد.
سفیر اسبق ایران در سوئیس و چین درباره تحولات منطقه میگوید: احتمالاً دولت فعلی آمریکا ممکن است علاقهمند به همکاری با افراد دیگری غیر از آنهایی که فعلا سکاندار برخی حکومتها هستند باشد به طور مثال این را در نحوه برخورد با محمد بن سلمان عربستان بخاطر دخالت مستقیم وی در قتل جمال خاشقچی و یا خود نتانیاهو میتوان مشاهده کرد. برای ایران شرایط تغییر زیادی نخواهد کرد. ایران در هیچ نقطهای از این منطقه غیر از خود ایران در مواجهه با آمریکا نیست. در بسیاری موضوعات هم اشتراک منافع وجود دارد.
به گزارش شفقنا، وی همچنین در مورد آینده روابط ایران و عربستان میگوید: به نظرم هر دو کشور عربستان و در مواردی ایران رفتار نامعقولی بر اساس پروتکلها نسبت به یکدیگر داشتهاند که باید در یک فرایند میانجیگری آن را برطرف کنند. از نظر من بهترین میانجی بین ایران و عربستان میتواند دولت چین باشد که با هردو کشور رابطه غیر تبعیضآمیز دارد.
محمدحسین ملائک، کارشناس مسائل بینالملل در پاسخ به این سوال که باتوجه به تغییرات جدید در کاخ سفید و اذعان برخی کارشناسان مبنیبر رویکرد متفاوت تیم بایدن نسبت به دولت گذشته آمریکا بهخصوص در منطقه خاورمیانه، از نگاه شما در آینده مناسبات منطقهای ایران به چه سمتوسویی خواهد رفت؟ اظهار داشت: معمولاً سیاست خارجی کشورها با تغییرات رهبران تغییر زیادی نمیکند. اما در آمریکا ما شاهد فعلوانفعال گسل ناسیونال شوونیستی هستیم که اگرچه از گذشته بوده است، اما اخیراً تمایل به خودنمایی در آن افزایشیافته است.
این گسل در سیاست خارجی بیقانون و بیمهاباتر عمل کرد. بههرحال با آمدن بایدن به کاخ سفید بخشی از سلیقههای سیاسی آمریکایی در روابط خارجی تغییر خواهد کرد. گروه جدید بیشتر به مدیریت جهانی و همکاریهای بینالمللی علاقه نشان میدهد به این مفهوم که با همکاری یکدیگر «من رهبری» میکنم. برای کشورهایی شبیه ما نیز این تفاوت شکلی و محتوایی چیزی فرق نمیکند. یا بهصورت دیگر برای کشورهای منطقه خاورمیانه بعد از خروج یک گروه از صهیونیسم بدخیم دستهای از صهیونیستهای خندان وارد کاخ سفید شده و مدیریت روابط خارجی در آمریکا در این منطقه را به عهده گرفتهاند.
وی افزود: اما خود این تغییرات در شکل تفاوتهایی با گذشته دارد از جمله اینکه احتمالاً دولت فعلی آمریکا ممکن است علاقهمند به همکاری با افراد دیگری غیر از آنهایی که فعلاً سکاندار برخی حکومتها هستند باشد به طور مثال این را در نحوه برخورد با «محمد بن سلمان» عربستان بهخاطر دخالت مستقیم وی در قتل «جمال خاشقجی» و یا خود «نتانیاهو» میتوان مشاهده کرد. برای ایران شرایط تغییر زیادی نخواهد کرد.
او ادامه داد: برای ایران شرایط تغییر زیادی نخواهد کرد. ایران در هیچ نقطهای از این منطقه غیر از خود ایران در مواجهه با آمریکا نیست. در بسیاری موضوعات هم اشتراک منافع وجود دارد. در عراق هر دو کشور قائل و یا حتی مجبور به همکاری هستند، ولی رقابت خصمانه توسط دولت ترامپ کار را به نقاط خطرناکی رسانده است که باید دید آیا دولت جدید میتواند به موضع همکاری برگردد یا نه. تنها نقطه خاکستری و نامشخص سوریه است که آنجا همعدم حضور آمریکا و یا خروج از آنجا دردی از دردهای ایران را دوا نمیکند. در یمن هم یک ظلم آشکار بر مردم این کشور بهخاطر قساوت قلب رهبران سعودی میرود که فقط توسط آدمی، چون ترامپ میتوانست تأیید گردد و احتمالاً آقای بایدن معقولتر به این مسئله برخورد خواهد کرد. اما چهبسا موتور اصلی مشکلات در رابطه آمریکا با ایران معادله لاینحل ایران و اسرائیل است که این دولت جدید نیز نمیتواند بر آن تأثیری داشته باشد.
ملائک در پاسخ به این سوال که مناسبات ایران و کشورهای همسایه و آینده روابط ایران با کشورهای عرب منطقه ازجمله عربستان در پی رویکرد جدید احتمالی دولت آمریکا چه خواهد شد؟ فکر میکنید تنش بین ایران و عربستان که طی سالهای گذشته روبه تیرگی رفته بود در دوره بایدن بتواند بهنوعی ثبات برسد؟ گفت: روابط ایران با کشورهای همسایه و منطقه در چند دسته تقسیمبندی میشود. رابطه با آسیای مرکزی و قفقاز که کلاً فراموششده و بیتوجهی کامل به آن میشد و احتمالاً میشود تا جایی که بعد از جنگ اخیر ارمنستان و آذربایجان ناگهان از خواب غفلت طولانی پریدند و هنوز معلوم نیست که آیا از مالیدن چشمان خود فارغ شدهاند یا نه؟ دسته دوم شامل افغانستان و پاکستان است که کج دار و مریز تاکنون آمده و هرازگاهی مسئولین محترم توجهی مینمایند.
وی تصریح کرد: عراق سهم خوبی از توجه سیاست خارجی را به خود اختصاص داده، اما دستاوردها عمدتاً لرزان و ناپایدار هستند. در خلیجفارس با پدیده جدیدی بنام «صلح ابراهیم» روبرو هستیم که به نظر من هنوز هیچ استراتژی مشخصی برای آن تدویننشده است. «صلح ابراهیم» با محوریت امارات عربی متحده شکل ژئوپلیتیک و بالانس نیروها در منطقه خلیجفارس را بهصورت خطرناکی به نفع اسرائیل (بهعنوان دشمن اصلی ایران) تغییر میدهد. درواقع این تحولات اسرائیل و امارات را بهعنوان ژاندارمهای نوین خلیجفارس منصوب میکند و حتی تحولات عربستان را نیز تحت تأثیر خود قرار خواهد داد.
سفیر اسبق ایران در چین ادامه داد: دولت جدید آمریکا از این فرایند استقبال کرده و آن را تشدید نیز خواهد کرد. اگر عربستان به این روند بپیوندد کار ایران سختتر خواهد شد، اما اگر ایران بتواند به طریقی و سیاستی جلوی ورود عربستان به این روند را بگیرد کار بزرگی شده است. از اینجا به رابطه ایران و عربستان میرسیم. این رابطه به طور سنتی از درد نژادپرستی عرب و عجم و رقابت مذهبی نیز رنج میبرد. هیچ امیدی به رفع این دو مشکل از نظر من وجود ندارد مگر اینکه ازخودگذشتگیهای مسیحایی در رهبران دو کشور به وجود آید. ما مشکل عربی و ایرانی را حتی در عراق و سوریه هم داریم که قویتر از تفاوتهای مذهبی عمل میکند.
وی افزود: هر دو کشور عربستان و در مواردی ایران رفتار نامعقولی بر اساس پروتکلها نسبت به یکدیگر داشتهاند که باید در یک فرایند میانجیگری آن را برطرف کنند. از نظر من بهترین میانجی بین ایران و عربستان میتواند دولت چین باشد که با هر دو کشور رابطه غیر تبعیضآمیز دارد.