bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۴۸۸۱۹۸
پایگاه خبری "مدرن دیپلماسی" گزارش می‌دهد:

راه حل خروج از بن بستِ جاری میان ایران و آمریکا چیست؟

راه حل خروج از بن بستِ جاری میان ایران و آمریکا چیست؟

"بایدن" و دولت وی، در بطن سیاست خارجی خود مخصوصا در قبال کشوری نظیر ایران، باید غرور و تکبر را کنار بگذارند و متناسب با قدرت واقعی آمریکا و نه توهمات مرتبط با آن، دست به کنشگری بزنند. امری که شرایط آبرومندانه‌ای را برای آمریکا فراهم خواهد کرد و عقب نشینیِ کلی آن از خاورمیانه را نیز تسهیل خواهد کرد.

تاریخ انتشار: ۰۰:۱۷ - ۲۶ ارديبهشت ۱۴۰۰

فرارو- پایگاه خبری "مدرن دیپلماسی" در گزارشی، به طرح این سوال پرداخته که راه حلِ حقیقی خروج از بن بست جاری در وروابط ایران و آمریکا چیست؟ این پایگاه خبری به طور خاص به این مساله اشاره می‌کند که آمریکایِ کنونی، به هیچ عنوان در موقعیت هژمونیک در جهان نیست و بایستی با توجه به این شرایط، در قبال ایران و فرآیند احیای توافق "برجام"، کنش ورزی کند. امری که بیش از همه در راستای اهداف و منافع ملی این کشور نیز قرار دارد.

پایگه خبری مدرن دیپلماسی در این رابطه می‌نویسد: «در روز ۱۸ ماهِ ژوئن سال جاری میلادی، انتخابات ریاست جمهوری ایران برگزار خواهد شد. تجربه رفتار‌های آمریکا در قبال ایران در چهارچوب معادله برجام در دوره ریاست جمهوری "حسن روحانی"، بسیار از سیاستمدارانِ ایرانی را به این نتیجه رسانده که اساسا مذاکره با آمریکا بی فایده است و در راستای منافع ملی ایران نیز قرار ندارد. از این رو، طرف‌های غربی و مخصوصا ایالات متحده آمریکا باید بدانند که تنها تا قبل از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری ایران وقت دارند تا از میزان بدبینی ایران به خود بکاهند و توافق برجام را بار دیگر احیا کنند.

به گزارش فرارو، ما در هفته‌های آتی خواهیم دید که آیا ایران و آمریکا قادر هستند مشکل بی اعتمادیِ متقابل میان خود را حل کنند (امری که موجب خروج یکجانبه دولت "ترامپ" از توافق برجام در سال ۲۰۱۸ شد. توافقی که سال‌ها برای انعقاد آن مذاکره شده بود) و راهی رو به جلو ایجاد کنند، یا مخالفانِ توافق برجام نظیر تندرو‌های آمریکایی، عربستان و اسرائیل، موفق خواهند شد و از ایجاد توافق میان ایران و آمریکا جلوگیری خواهند کرد. من بر این باورم که این مساله حاکی از وجود لحظه‌ای حساس در عرصه معادلات میدانی خاورمیانه است.

اگر دولت بایدن بخواهد با تاکید بر این مفروض که بازگشت آن به برجام، مقدمه‌ای برای اخذ امتیازات بیشتر از ایران است وارد توافق برجام شود، این مساله بدون تردید موجب خشم مردم ایران خواهد شد و عملا فضایِ معتقد به مذاکره و تعامل خارجی را در داخل ایران، تضعیف خواهد کرد. با این حال، اگر آمریکا مطابق با آنچه ایران می‌خواهد نیز عمل کند و به توافق برجام بازگردد، این مساله از سوی بسیاری از بازیگران منطقه خاورمیانه (مخصوصا رقبای ایران)، ناامید کننده به نظر خواهد رسید و عملا این سیگنال را به آن‌ها می‌دهد که واشنگتن، میدان خاورمیانه را برای ایران خالی کرده است. از چشم انداز این سناریو، روند قدرت ایران، صعودی خواهد بود و شاهد اوج گیری نفوذ آن در عراق و همچنین لبنان، سوریه و یمن خواهیم بود.

در نقطه مقابل، سعودی‌ها و اسرائیلی ها، مایوس خواهند شد و بدون تردید، گام‌هایی که می‌توانند بردارند را مورد بررسی قرار خواهند داد و احتمالا تا حدی از آمریکا فاصله خواهند گرفت (البته بهتر است بگوییم از دولت آمریکا فاصله می‌گیرند). امری که می‌تواند کمک‌های گسترده آن‌ها به حزب دموکرات آمریکا را کاهش هد و در جبهه مقابل، بر شدت حمایت‌ها از جمهوریخواهان بیفزاید و موقعیت آن‌ها را در انتخابات میان دوره‌ای آمریکا (۲۰۲۲) و انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۴ این کشور، علیه بایدن و دموکرات ها، تقویت کند. مساله‌ای که می‌تواند در عرصه فضای سیاست داخلی و همچنین خارجی آمریکا، تبعات بسیار بدی را در آینده نزدیک به دنبال داشته باشد.

بدون تردید اگر آمریکا نتواند تا قبل از انتخابات ایران، به یک توافق و راهی رو به جلو با ایران دست یابد، ایران راهبردی تهاجمی در پیش خواهد گرفت و پیشروی‌های هسته ایِ قابل توجهی را انجام می‌دهد و اتحاد خود را با محور شرق (روسیه و چین) افزایش می‌دهد. در این چهارچوب، حتی احتمال تشدید تنش‌های نظامی در خاورمیانه نیز می‌رود.

ایالات متحده آمریکا بار دیگر در مورد ایران، با شرایط سخت و دشواری رو به رو است. این مساله نیز تا حد زیادی به دلیل درک ناقصی است که سیاستمداران آمریکایی از شرایطی که خود را در مورد تهران و به طور کلی منطقه خاورمیانه، وارد آن کرده اند ناشی می‌شود. شرایطی که تا حد زیادی در کنترل آن‌ها نیز نیست.

اینکه یک قدرت خارجی نظیر آمریکا بخواهد در منطقه خاورمیانه دست به تعریفِ سیاست‌های بلند مدت بزند، دقیقا شبیه این است که بخواهیم قلعه‌ای را بر روی ماسه‌ها بنا کنیم. شاید این قلعه در ابتدا با اقتدار به نظر برسد، اما خیلی زود فرو می‌پاشد.

اینطور به نظر می‌رسد که هر اتفاقی در هفته‌های آتی در روابط ایران و آمریکا حادث شود، واشنگتن در مسیری در خاورمیانه قرار گرفته که نتیجه قطعی آن، چیزی جز عقب نشینی گسترده این کشور از معالات میدانی خاورمیانه و دور شدن از فضایی که در دهه ۱۹۷۰ برای خود مبنی بر قدرت فرامنطقه‌ای غالب در منطقه خاورمیانه تعریف کرده بود، نیست. در این چهارچوب، اگر آمریکا بار دیگر به توافق برجام برگردد و شرایط ایران را بپذیرد، این مساله صرفا یک قدمِ رو به جلو در چهارچوب دستورکارِ کلان ترِ مذکور خواهد بود (عقب نشینی کلی از خارومیانه). امری که حداقل مسیرِ آمریکا را برای یک خداحافظیِ آبرومندانه از منطقه خاورمیانه هموار می‌کند.

از سوی دیگر، اگر مذاکرات ایران و آمریکا و فرآیند احیای برجام شکست بخورد و حتی این توافق بمیرد، نتیجه نهایی که پیشتر به آن اشاره شد یعنی عقب نشینی آمریکا از خاورمیانه، همچنان اتفاق خواهد افتاد، اما در این سناریو، توالیِ اتفاق‌ها برای آمریکا، بی نظم، آشفته و حتی خشونت بار خواهد بود.

بایدن وقتی در ماه ژانویه وارد کاخ سفید شد، خود را متعهد به تداوم بخشیدن به سیاست خارجی دولت ترامپ کرد. وی انتقال سفارت آمریکا به بیت المقدس از تل آویو را به رسمیت شناخت. امری که در واقع بی احترامیِ بزرگی به ملت فلسطین بود. وی سیاست‌های ترامپ در قبال روسیه را نیز مورد تایید قرار داد. بایدن همچنین رویکرد ترامپ در انجام اقدامات مختلف علیه "بشار اسد" رئیس جمهور سوریه و تلاش جهت به قدرت رساندن فردی در سوریه که سعودی‌ها او را تایید کنند نیز ادامه داد.

بایدن تهدید‌های ترامپ علیه چین را نیز همچنان ادامه می‌دهد و به نوعی رفتار می‌کند که انگار همچنان دولت ترامپ سرکار است و در مورد چین، دست به اقدامات تهاجمی می‌زند. بایدن نیز تمامی این اقدامات را با این امیدِ واهی ادامه می‌دهد تا کشور‌هایی نظیر ایران، روسیه و چین که ترامپ نتوانسته آن‌ها را به زانو درآورد، شکست دهد. در شرایط فعلی نیز، این مساله که وی بخواهد دست به چرخش‌های اساسی در سیاست خارجی آمریکا بزند، اساسا برای او و دولتش، پر هزینه خواهد بود.

با این همه، بایدن باید بداند که در شرایط فعلی، در موقعیتی نیست که از کشوری نظیر ایران بخواهد تا رویکرد و رویه‌های خود را مطابق میل دولت آمریکا تغییر دهد. فهم این مساله، بسیار مهم است. با این همه باید پرسید: چرا بایدن باید راهِ بن بست را انتخاب کند؟ جواب این سوال روشن است. دلیل اصلی این مساله این است که آمریکایِ کنونی در نقطه پایانی رویه‌های امپریالیستی خود قرار دارد و باید برای شرایط جدیدی که متناسب با قدرت آن باشد، خود را به نحو آبرومندانه‌ای آماده کند. بایدن و دولت وی در بطن سیاست خارجی خود مخصوصا در قبال کشوری نظیر ایران، باید غرور و تکبر را کنار بگذارند و متناسب با قدرت واقعی آمریکا و نه توهمات مرتبط با آن، دست به کنشگری بزنند. امری که شرایط آبرومندانه‌ای را برای آمریکا فراهم خواهد کرد و عقب نشینی آن از خاورمیانه را نیز تسهیل خواهد کرد».