فرارو- فرید زکریا*؛ "هنری کیسینجر" ۹۹ ساله در مورد تهاجم روسیه به اوکراین گفت: ما اکنون در یک دوره کاملا جدید زندگی میکنیم. بایدن در مقالهای که هفته گذشته منتشر شد به وضوح خطرات را بیان کرد. وی نوشت:"اگر روسیه بهای سنگینی برای اقدامات خود نپردازد این پیام را به دیگر متجاوزان احتمالی خواهد داد که آنان نیز میتوانند سرزمینها را تصرف کنند و کشورهای دیگر را تحت سلطه خود درآورند. این وضعیت بقای دیگر دموکراسیهای صلح آمیز را به خطر خواهد انداخت و میتواند پایان نظم بین المللی مبتنی بر قوانین باشد و دری را برای تجاوز در نقاط دیگر باز کند و پیامدهای فاجعه باری در سراسر جهان به همراه داشته باشد".
در چنین برهه زمانیای مناسب به نظر میرسید که "آنتونی بلینکن" وزیر امور خارجه در سخنرانی خود خط مشی مهمی را ارائه دهد با این وجود، او تصمیم گرفت در مورد چین سخنرانی کند. صحبتهای او حاوی هیچ مورد تازهای نبودند. تنها اندکی ظریفتر از لاف زدنهای معمول بود که این روزها برای استراتژی امریکا در قبال چین انجام میشود. شگفتی واقعی این بود که در میانه اولین جنگ بزرگ زمینی در اروپا از سال ۱۹۴۵ میلادی به این سو با پیامدهای تاریخیای که خواهد داشت بلینکن تصمیم گرفت استراتژی پیروزی را ارائه نکند بلکه موضوع را تغییر داد. به نظر میرسد تشکیلات سیاست خارجی واشنگتن چنان در تفکرات پیش از بحران اوکراین خود غرق شده که واقعا نمیتواند این واقعیت را که زمین با زمین لرزهای زیر پایش جابجا شده هضم کند.
بلینکن اعلام کرد که روسیه علیرغم تجاوز علیه اوکراین بزرگترین تهدید را برای نظم بین المللی مبتنی بر قوانین ایجاد نمیکند در عوض، جایگاه تهدید کننده نظم بین المللی را برای چین قائل شد.
همان طور که "زاخاری کارابل" بیان میکند این سیاست باعث کوری عمدی در مقابل چندین دهه تجاوز روسیه میشود. روسیه به گرجستان و اوکراین حمله کرده و بخشهایی از آن کشورها را به طور موثر ضمیمه خاک خود کرده است. روسیه نیروی هوایی خود را در سوریه رها کرد که باعث مرگ غیر نظامیان شد. روسیه در واکنش به خواست چچن برای استقلال بخشهای بزرگی از جمهوری روسیه از جمله پایتخت آن را با خاک یکسان کرد و در جریان درگیریهای متعاقب آن دهها هزار نفر کشته شدند. ولادیمیر پوتین جوخههای ترور را برای کشتن دشمنان خود به کشورهای غربی فرستاده، از پول و حملات سایبری برای برهم زدن دموکراسیهای غربی استفاده کرده و اخیرا تهدید به استفاده از سلاحهای هستهای کرده است. آیا هیچ کشور دیگری حتی به این حد و حدود نزدیک میشود؟
از قضا یکی از افرادی که در جریان سخنرانی بلینکن شرکت کرد سناتور "میت رامنی" بود که در طول کارزار انتخاباتی ریاست جمهوری خود در سال ۲۰۱۲ میلادی هشدار داد که روسیه بزرگترین تهدید برای ایالات متحده است. کسانی از جمله من که پیش بینی او را رد کردند اشتباه میکردیم، زیرا ما تنها به قدرت روسیه نگاه کردیم که چشمگیر نبود. با این وجود، رامنی به وضوح درک کرد که قدرت در عرصه بین المللی با ترکیبی از قابلیتها و نیات سنجیده میشود. اگرچه روسیه یک غول در حال ظهور نیست، اما مصمم است که آمریکا و اروپا را به چالش کشیده و دچار تقسیم و چند دستگی کند و نظم بین المللی مبتنی بر قوانین را در هم بشکند. روسیه پوتین اکنون بزرگترین خرابکار جهان است.
پدیده تبدیل شدن یک قدرت در حال زوال به بزرگترین خطر برای صلح جهانی بی سابقه نیست. در سال ۱۹۱۴ میلادی اتریش - مجارستان کشوری بود که جنگ جهانی اول را آغاز کرد کشوری که امپراتوریای در حال انحطاط گسترده بود. با این وجود، اتریش – مجارستان مصمم بود تا از ارتش خود استفاده کند و به جهان نشان دهد که هنوز مهم است و میتواند درس سختی به صربستان بدهد. آیا این وضعیت برای تان آشنا نیست و اکنون صدای مشابهی را از روسیه نمیشنویم؟
اولویت اصلی آمریکا باید کسب اطمینان از عدم پیروز شدن روسیه در حمله خود علیه اوکراین باشد. در حال حاضر، روند تحولات در جهت اشتباه حرکت میکنند. نیروهای روسیه در حال تحکیم دستاوردهای خود در شرق اوکراین هستند. افزایش قیمت نفت تضمین کننده ادامه جریان پول به خزانه پوتین است. اروپاییها صحبت در مورد یافتن راه خروج برای رفع بن بست را مطرح کرده اند. مسکو به کشورهای در حال توسعه پیشنهادی ارائه داده است. او به آنان میگوید که غرب را وادار کنید تحریمها را لغو کند و در مقابل روسیه به صادرات تمام غلات از اوکراین و روسیه و جلوگیری از قحطی در بسیاری از نقاط جهان کمک خواهد کرد. رهبران اوکراین میگویند که هنوز سلاح و آموزش لازم برای مقابله موثر را در اختیار ندارند.
بهترین استراتژیای که دولت امریکا هم اکنون میتواند در قبال چین اتخاذ کند شکست دادن روسیه است. "شی جین پینگ" در آستانه تهاجم روسیه علیه اوکراین در حمایت قاطع از روسیه قمار مخاطره آمیزی انجام داد. اگر روسیه به عنوان یک کشور ضیف و به حاشیه رانده شده از این بحران خارج شود ضربهای جدی بر "شی" که شخصا در ائتلاف با پوتین است وارد خواهد شد. اگر پوتین جان سالم به در ببرد و به نحوی موفق به بازگشت شود؛ شی و چین درسی شوم خواهند گرفت: این که غرب نمیتواند سیستم مبتنی بر قوانین خود را در برابر یک حمله مداوم حفظ کند.
اکثر افرادی که در مناصب عالی دولت بایدن قرار دارند از مقامهای ارشد دولت اوباما در سال ۲۰۱۴ میلادی بودند زمانی که روسیه اولین حمله خود به اوکراین را آغاز کرد، کریمه را ضمیمه خاک خود نمود و در شرق اوکراین مداخله کرد. آنان نتوانستند تجاوز مسکو را معکوس کنند. آنان حتی نتوانستند پوتین را مجبور به پرداخت هزینه زیادی برای اقدامات اش کنند. شاید اطرافیان اوباما در آن برهه زمانی بزرگترین تهدید برای نظم جهانی را داعش قلمداد میکردند یا روی محور آسیا متمرکز بودند و یا اوکراین را به اندازه کافی در اولویت قرار نمیدادند. اکنون آنان یک شانس دیگر دارند، اما این وضعیت به احتمال زیاد آخرین فرصت است.
*مجری، نظریه پرداز و تحلیلگر امریکایی در شبکه خبری "سی ان ان"
منبع: واشنگتن پست