فرارو- وقتی عبارت «علمیتخیلی» را میشنویم معمولا ذهنمان به سمت سفینههای فضایی یا شهرهای مدرن آینده میرود. اما فیلم «کارمالینک» یا «زنجیر کارما» یک اثر علمیتخیلی است که شاید خیلی با تصویر ذهنی ما از این ژانر مطابقت نداشته باشد. ماجرای این فیلم در کشور کامبوج اتفاق میافتد و مضمون آن پیوندی میان مضامین آیین بودایی و علم جدید است؛ داستانی ماجراجویانه که پر است از رویا، گنجهای گمشده و بیداری معنوی.
به گزارش فرارو؛ داستان فیلم در آیندۀ نزدیک در شهر پنومپه (پایتخت کامبوج) جریان دارد. شخصیت اصلی فیلم پسر نوجوانی به اسم لنگ هنگ است. هنگ به همراه خانوادۀ پر جمعیتش در محلهای زندگی میکند که قرار است به زودی برای ساختن یک ایستگاه قطار سریعالسیر دچار تغییرات زیادی بشود؛ تغییراتی که زندگی خانوادههای ساکن آنجا را به هم خواهد ریخت و کسب و کارهای آنها را از بین خواهد برد.
هنگ شبها رویاهای عجیبی میبیند که در آنها با زندگیهای قبلی خودش مواجه میشود و گفتگو میکند. در همۀ این رویاها اثری از یک مجسمۀ کوچک طلایی از بودا دیده میشود. او در رویا میبیند که یک نفر این مجسمه را از یک معبد دزدیده و آن را پنهان کرده است. حالا هنگ فکر میکند که این رویاها مثل یک جور نقشۀ گنج هستند که او را به این مجسمۀ طلایی میرسانند و خوشبختی و آیندۀ او وخانوادهاش را تضمین میکنند. او برای پیدا کردن این گنج از یک دختر باهوش بیخانمان به اسم سری لیک کمک میگیرد.
سری لیک با ارتباطاتی که دارد موفق میشود امکان استفاده از «نانوباگ» را برای هنگ فراهم کند. نانوباگها ابزارهایی الکترونیکی هستند که روی پیشانی نصب میشوند و به شخص اجازه میدهند که وارد یک دنیای واقعیت مجازی شود و رویاهایش را به صورتی آگاهانه تجربه کند. در این رویاها پای یک دکتر عصبشناس به میان میآید که از سالها قبل کسی از او خبری نداشته است. ظاهرا این دکتر به دنبال این است که از طریق واقعیت مجازی نوع دیگری از وجود را کشف کند که متفاوت از زندگی در دنیای واقعی است.
فیلم «کارمالینک» اثری بسیار عمیق و تاملبرانگیز است که مضامینی دینی، فلسفی و علمی را در دل داستان جذاب و پیچیدۀ خودش جای داده است. این فیلم علاوه بر اینکه تصویری از نگاه عرفانی به ماهیت هستی را به ما نشان میدهد، میتواند استعارهای از گسترش دنیای مجازی و زندگی در عصر رسانه و اینترنت هم باشد.
شاید جلوههای ویژۀ خیلی خارقالعادهای در این فیلم به کار گرفته نشده باشد، اما با اینحال تصاویر فیلم زیبا و خیالانگیز و رنگارنگ هستند و از اینجهت کاملا با فضای مفهومی فیلم مطابقت دارند. بازیهای طبیعی و معصومانهای هم که از بازیگران نوجوان گرفته شده، علاوه بر اینکه گیرایی و باورپذیری داستان را بیشتر کرده، عمق عاطفی خوبی هم به فیلم بخشیده است.
مرزهای تخیل و واقعیت در این فیلم دائما جابهجا میشوند؛ هیچ معلوم نیست که بیداری واقعیت بیشتری دارد یا رویاها. خلاقیت تحسینبرانگیز این فیلم در این جاست که مفاهیمی از قلمروهای عصبشناسی و تکنولوژی را با دوگانگیهای عرفانی میان واقعیت و مجاز ترکیب کرده و یک مجموعۀ پیچیده و خیالانگیز از مضمونها را پدید آورده است؛ ضمن اینکه در همۀ این احوال یک داستان جذاب و ماجراجویانه هم وجود دارد که مخاطب مشتاق پیگیری آن است.
- کارگردان: جیک واچل (Jake Wachtel)
- فیلمنامهنویسان: جیک واچل، کریستوفر لارسن (Christopher Larsen)
- بازیگران: لنگ هنگ پراک (Leng Heng Prak) سری لیک چیت (Srey Leak Chhith)