جهان ما در ۱۰۰ سال گذشته تغییرات شگرفی به خود دیده است. شاید شما هم به این فکر کرده باشید که مردم حدود یک قرن قبل، از آینده چه تصوراتی در ذهن داشتند.
به گزارش زومجی، پیشبینی آینده امری پرمخاطره است؛ بههمیندلیل، بسیاری از افرادی که سعی میکنند آینده را پیشبینی کنند، این کار را با زبانی مبهم انجام میدهند؛ زبانی که بهراحتی راه را برای تعبیر و تفسیرهای مختلف باز میگذارد.
کسانی که حدود یک قرن قبل زندگی میکردند، مطمئناً از تصور دنیای آینده هیچ ابایی نداشتند و نکتهی شگفتانگیز نه دقت پیشبینیهای مردم حدود ۱۰۰ سال قبل، بلکه خوشبینی جمعی ما انسانها است.
اگرچه ویرانشهری که علمیتخیلیها به تصور کشیدند توجهات را معطوف خود کرده، وقتی به آنچه نگاه کنید که مردم واقعاً برای اوایل قرن بیستویکم پیشبینی میکردند، متوجه میشوید چه دنیای هیجانانگیزی را توصیف کردهاند.
در این مطلب نگاهی گذرا به دنیایی خواهیم انداخت که مردم ۱۰۰ سال پیشبینی کرده بودند.
احتمالا چندان تعجبآور نیست که مردم در آغاز قرن بیستم و کمی قبل از آن مطمئن بودند که ماه مقصد آسانی برای ما انسانها خواهد بود.
در این زمینه بحثی نیست؛ چون ما انسانها از هزاران سال قبل داستانهایی با مضمون سفر و زندگی در قمر طبیعی زمین، ماه، روایت کرده بودیم. مضمون مشترک در بسیاری از این داستانها این فرض مطمئن است که سفر به ماه درنهایت به اتفاقی عادی تبدیل میشود.
جوزف گلانویل، نویسندهی انگلستانی، در سال ۱۶۶۱ پیشبینی کرد که سفر به ماه روزی بهآسانی سفر به آمریکا خواهد بود که در آن زمان کار چندان راحتی نبود. ژول ورن، نویسندهی شهیر فرانسوی، نیز در سال ۱۸۶۵ کتاب «از زمین به ماه» را منتشر کرد. در این کتاب جذاب علمیتخیلی، حتی روش بسیار دقیقی برای سفر به ماه با قطار فضایی شرح داده شده بود.
یکی از پیشبینیهای رایج مردم در ۱۰۰ سال قبل استفاده بسیار گسترده از تلفنهای تصویری بود. جالب اینکه حتی قبل از اینکه هواپیما اختراع شود، مردم تصور کاملاً روشنی از دستگاههایی شبیه به نرمافزار زوم امروزی داشتند. کارتپستالی بسیار جالب از اوایل قرن بیستم خانم شیکپوشی در پاریس را نشان میدهد که با مردی (ظاهراً در کشور چین) گفتگو میکند.
در نقاشی مشابهی (تصویر بالا)، مردی را میبینیم که روی مبل لم داده است و با زنی که روی صفحهنمایش بزرگی (بیشتر شبیه به یک آینه قدی) نشان داده میشود، بهصورت تصویری صحبت میکند. دستگاهی که میبینیم با بلندگوهای حلزونی گرامافون و دهنی تلفنهای قدیمی است؛ اما ایدهی کلی آن واقعاً دیوانهکننده است.
ماشینهای پرنده هم از نمادهای همیشگی داستانهای علمیتخیلی و آیندهنگرانه بودهاند. حجم زیاد ماشینهای پرنده در پیشبینیهای آینده بهطوری است که حتی برخی اوقات به شوخی گفته میشود دسترسینداشتن به ماشینهای پرنده در قرن بیستمویکم، ممکن است بهدلیل پیشرفت ناکافی فناوری باشد.
تاریخچهی ماشینهای پرنده به گذشتههای دور برمیگردد. مجموعهای از کارتپستالهایی در دوران ویکتوریا (۱۸۳۷ تا ۹۰۱۱) منتشر شده بود که در آنها بهوضوح انواع ماشینها و وسایل پرنده دیگر نقاشی شده بود. در یکی از این کارتپستالها (تصویر بالا)، پستچیای را میبینیم که سوار بر خودرویی پرنده نامهها را بهدست مردم میرساند.
اگرچه مفهوم موجودات مصنوعی قدمت طولانی در تاریخ بشر دارد، اصطلاح «ربات» درحدود سال ۱۹۲۱ برای اولینبار وارد فرهنگ لغت شد. در این سال، کارل چاپک، نویسنده و فیلسوف اهل کشور چک، نمایشنامه «رباتهای جهانی روسوم» را به رشته تحریر درآورد.
در این نمایشنامه که مضمون اصلی ماشینیشدن جهان و به عقب راندهشدن انسانیت بود، او از کلمه چکی «روباتا» بهمعنای کار اجباری استفاده کرد که خود از کلمهی اسلاوی بهمعنی «برده» گرفته شده بود.
بااینحال، بیشتر مردم از مفهوم اصلی چاپک فاصله گرفتند و آیندهای باشکوه را متصور شدند که در آن رباتها تمام کارهای یدی ما از کوتاهکردن مو تا تمیزکردن خانهها را انجام میدهند. همانطورکه ۱۰۰ سال قبل پیشبینی میشد، رباتها در قرن بیستویکم خانههای دستکم برخی از ما انسانها را تمیز میکنند؛ اما هیچکدام از جارو برقیهای اتوماتیک امروزی مانند رومبا بهاندازهی دستگاههای عنکبوتی که در کارتپستالهای آغاز قرن بیستم نقاشی شدهاند، جالب نیستند.
حدود ۱۰۰ قبل خودروها بهتازگی وارد دنیای ما شده بودند و همچنان مدتی طول کشید تا رایج شوند. بنابراین، کاملاً درککردنی است که تعداد کمی از آیندهپژوهان دنیای مدرن ماشینمحور را تصور کردهاند.
ازاینرو، بسیاری از پیشبینیهای آینده برمبنای قطار شکل گرفتهاند. در آن روزگار، قطار یکی از پرطرفدارترین وسایل حملونقل عمومی بود. وقتی صحبت از آیندهای بهتر میشد، همه قطارهای بهتری با سرعتی باورنکردنی را در ذهن خود میپروراندند.
در سال ۱۹۰۰، مهندسی به نام جان الفرث واتکینز مقالهای چاپ کرد و در آن پیشبینی خود از زندگی در قرن بیستویکم را شرح داد. یکی از پیشبینیهای او که از مدتها قبل به واقعیت پیوسته بود، ظهور قطارهای پرسرعتی بود که بتوانند با سرعتی بیش از ۴۵۰ کیلومتر بر ساعت سفر کنند.
این در حالی است که قطارهای تندرو آسلا اکسپرس آمریکا با سرعت بسیار بیشتر از ۵۴۰ کیلومتر بر ساعت سفر میکنند. قطارهای گلولهای ژاپن حتی گوی سبقت را از آنها هم ربودهاند و با سرعت سرسامآور بیش از ۷۲۰ کیلومتر بر ساعت حرکت میکنند.
تنها قانون تغییرناپذیر شهرها و شهرکها این است که اگر بخواهید در آن جا زندگی کنید، این شما هستید که باید سفر کنید. شهر نیویورک قرار نیست از جای خود تکان بخورد و بهمرور به شما نزدیکتر شود.
در اوایل قرن بیستم، هنرمندی پیشبینی کرد که کل شهرها ممکن است زمانی روی سکوهای مخصوصی قرار بگیرد و با لوکوموتیو حرکت کنند. هنرمندان آن دوران آنقدر جسور بودند که حتی برای پیشبینی خود تاریخ مشخص کنند و عقیده داشتند که تا سال ۲۰۰۰ این پیشبینی جامهی واقعیت بر تن میکند.
هرچه ایدهی کلی جابهجایی شهرها دیوانهوار باشد، باید گفت که این ایده در تاریخ سابقه داشته است. مثالی مشهور به سال ۱۹۰۰ برمیگردد. در آن سال در شهر هیبینگ در ایالت مینهسوتا، معدن سنگآهن کشف شد.
این معدن را شرکتی معدنی دقیقاً زیر شهر کشف کرده بود. بدینترتیب، قرار شد شهر تغییر مکان دهد. در آن زمان، ساختمانها را روی غلتکها گذاشتند و با تراکتور به مکان جدیدی بردند که چند کیلومتر دورتر بود.
براساس آمار موجود، جمعیت فعلی جهان درحدود ۷٫۸ میلیارد نفر است و تغذیهی این تعداد نفر در جهان کار بسیار دشواری است. دلیلی که حالا میتوانیم از عهدهی تغذیهی این جمعیت فراوان بربیاییم، تنها وجود کشاورزی مکانیزه در مقیاس عظیم است. ۱۰۰ سال قبل دنیای ما کوچکتر بود و کشاورزی نیز در مقیاس کوچکتری و بیشتر زیر سلطهی مزارع کوچک با مالکیت فردی بود؛ اما وقتی پای پیشبینی آینده بهمیان آمد، مردم ایدههای نوآورانهای داشتند.
در یکی از نقاشیهای قدیمی که موضوع آن «فرانسه در سال ۲۰۰۰» است، کشاورز شادی را میبینیم که تراکتوری را در مزرعهاش از راه دور کنترل میکند. در یکی دیگر از تصاویر، زنی نشان داده میشود که داخل دستگاهی تخممرغ میریزد و انتهای دیگر دستگاه جوجهها از تخم بیرون میآیند. این تصویر شبیه به بسیاری از روشهای استفادهشده در قفسهای الکتریکی مرغهای تخمگذار است که حالا هم کاربرد زیادی دارند.
ایدهای که بتوانیم روزی آبوهوا را کنترل کنیم، واقعاً باورنکردنی است. بااینحال، اگر تابهحال شاهد خرابشدن محصولات کشاورزی خود براثر کمبود باران یا هجوم سیل به منزل خود بوده باشید، حتماً به هر طرحی برای کنترل آبوهوا رأی میدهید. این ایده ۱۰۰ سال قبل نیز در بین آیندهپژوهشان هواخواهان زیادی داشت.
رؤیای چرخاندن دکمهای پیچی یا کشیدن اهرم و مشاهده ناپدیدشدن ابرها یا باریدن باران همچنان زنده است. دولت چین بهشدت به فکر استفاده گسترده از ماشینآلات بارانساز است و همین حالا تجهیزات بارورسازی ابرها را در نواحی وسیعی از کشور نصب کرده است. این روشها به جالبی دستگاههایی نیستند که ۱۰۰ سال قبل در کارتپستالها نقاشی شدند؛ اما شروع خوبی هستند.
هرکسی که تابهحال در کلاسی خستهکننده به خواب رفته یا با وحشت به برگهی امتحانیاش خیره مانده باشد، حتماً به این فکر کرده است که حتماً باید راه بهتری برای یادگیری وجود داشته باشد. مردمی که ۱۰۰ سال قبل در آغاز قرن بیستم زندگی میکردند، نیز با شما همنظر بودند.
در میان مجموعهی کارتپستالهای سال ۱۹۰۰، کارتپستالی جالب (تصویر بالا) بهچشم میخورد که دانشآموزان یک کلاس درس را نشان میدهد. آنها چیزی شبیه به هدفون یا کلاه تلهپاتی بر سر گذاشتهاند و معلمی شاد کتابها را در ماشین میریزد.
دانشآموزی هم دارد هندلی را میچرخاند. ظاهراً منظور این نقاشی بسیار جالب این است که کتابها بهنوعی به گونهای دانش الکتریکی تبدیل و بعداً ازطریق امواج خاصی به دانشآموزان خورانده میشوند.
بسیاری از مردم حالا از خودشان میپرسند که مردم ۱۰۰ سال قبل چگونه در خانه خودشان را سرگرم میکردند. در آن روزگار، سرگرمیهای درون خانه بسیار محدود بود؛ اما این باعث نشده بود که مردم یک قرن قبل آیندهای بهتر پر از سرگرمیهای خانگی را متصور نباشند.
چارلز استاینمتز، مخترع و ریاضیدان، در سال ۱۹۲۱ مقالهای چاپ کرد و در آن، برخی از پیشبینیهای خود را شرح داد. او در این مقاله نوشت: «نیازی به رفتن به سالن شلوغ با تهویهی بد برای تماشای نمایش موزیکال نیست. موزیک [در آینده]بهوسیلهی ایستگاه مرکزی تهیه و بین تمام مشترکان توزیع خواهد شد؛ و شما درحالیکه در کتابخانهی خود نشستهاید، به آن گوش خواهید داد.»