bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۵۹۶۰۴۷

تاجیک: نیازمند یک نوع نگاه زیباشناسانه به سیاست هستیم

تاجیک: نیازمند یک نوع نگاه زیباشناسانه به سیاست هستیم

محمدرضا تاجیک، عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی گفت: «به‌عنوان یک دانش‌آموخته فکر می‌کنم که امروز بیش از هر روزی در طول تاریخ ما نیازمند یک نوع نگاه زیباشناسانه به سیاست هستیم که یک نگاه متفاوت است. خیلی معتقدم که باید سیاست را به‌مثابه رمان ببینیم و از این فضا خارج شویم که سیاست علم حکومت و قدرت است.»

تاریخ انتشار: ۱۱:۵۳ - ۰۷ دی ۱۴۰۱

«علوم سیاسی» رشته‌ای در میان علوم انسانی محسوب می‌شود که از زمانِ ظهورش در ایران تا به امروز، فراز و فرود‌های زیادی را پشت‌سر گذاشته است. اگرچه همواره از دانش‌آموختگان رشته‌ی علوم سیاسی انتظار می‌رفته که بتوانند گره‌ای از مشکلات موجود باز کنند، اما قابلیت‌هایی که این علم در حل مسائل و مشکلات دارد به دلایل مختلفی مورد بی‌توجهی قرار گرفته است؛ اما چرا؟ چرا از دانش‌آموختگان رشته‌ی علوم سیاسی کمتر در اداره امور کشور استفاده می‌شود؟ سوال اساسی‌تر اینکه باوجودِ این مشکلات رشته‌ی علوم سیاسی چه چشم‌اندازی پیش‌روی خود دارد؟

به گزارش هم‌میهن، عامه‌ی مردم زمانی که به فردی می‌رسند که دانش‌آموخته‌ی رشته‌ی علوم سیاسی است، از او یک سوال می‌پرسند: اوضاع مملکت چه می‌شود؟

سوالی اساسی و مهم که اگرچه می‌توان پاسخ‌هایی فرضی برای آن ارائه کرد، اما به‌دلیل تفاوت‌هایی که این رشته‌ی علمی با سایر علوم تجربی دارد، نمی‌تواند پاسخی قطعی به این پرسش ارائه دهد. همین موضوع نیز نگاهی ایجاد کرده مبنی بر اینکه علوم‌سیاسی‌خوانده‌ها درواقع نمی‌توانند دردی از مشکلات دوا کنند.

انجمن علمی علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی در نشستی که با موضوع «ظهور علوم سیاسی در ایران» برگزار کرده است، سعی کرده تا با حضورِ اساتیدی مانند رضا نجف‌زاده، محمدرضا تاجیک، حسینعلی نوذری و محمدعلی حسینی‌زاده ضمنِ ارائه پاسخی به این پرسش که چرا علوم سیاسی نتوانسته در حل مشکلات پیش‌رو باشد، خوانشی نو از این رشته‌ی علمی را به بحث گذاشت.

بی‌مهریِ ۴۰ ساله به «علوم سیاسی»

حسینعلی نوذری، عضو هیئت‌علمی دانشگاه آزاد کرج در ابتدای این نشست از بی‌مهریِ ۴۰ ساله به رشته‌ی علوم سیاسی گله کرد: «من به تاریخ علوم سیاسی نمی‌پردازم. خودتان می‌توانید به وضوح ببینید که رشته ما چه فراز و فرود‌هایی طی کرده و الان کجاست. ما در مورد علوم سیاسی افسوس می‌خوریم و می‌گوییم روزبه‌روز دریغ از لحظه‌ی قبل. هر دم افسوس گذشته‌ای را می‌خوریم که نکبت‌بارتر از حال بوده است. حال باید ببینیم که در حال حاضر در چه وضعیتی هستیم که افسوس گذشته را می‌خوریم!»

او با اشاره به اعتراض‌هایی که اساتید دانشگاه نسبت به گروه‌های درسی وارد کرده‌اند، گفت: «برنامه ریزی و تفهیم مفاهیم باید از مقطع لیسانس شروع شود. به اتفاق دوستان به واحد‌های درسی ارائه‌شده، اعتراض کردیم که کسانی که نشسته‌اند و می‌خواهند درس‌های علوم سیاسی را تحویل دهند، چه کسانی هستند و از کجا آمده‌اند؟»

نوذری به یکی از جلساتی که در وزارت علوم حضور داشته، گذری دارد: «در یکی از جلسات در وزارت علوم من حضور داشتم و به این نکته اشاره کردم که علوم سیاسی را کسانی که در دانشکده‌ها و کتابخانه‌های علوم سیاسی درس خوانده‌اند و از پایه با جریان‌های علوم سیاسی آشنایی دارند، باید درباره‌ی اضافه یا حذف شدن دروس اظهارنظر کنند. مرتضی نبوی را خطاب کردم و به او گفتم که شما در کدام‌یک از دانشکده ها‌ی علوم سیاسی درس خوانده‌اید و به خودتان این اجازه را می‌دهید که درباره‌ی رشته‌ی شریفی که ارسطو آن را به‌عنوان اشرف علوم معرفی کرده، تصمیم‌گیری کنید؟ آیا اخلاق علمی و اکادمیک به شما اجازه می‌دهد که برای رشته‌ای تعیین‌تکلیف کنید که با آن بیگانه هستید؟»

این استاد علوم سیاسی در ادامه مثال زد: «اگر در شهر تهران یک اتوبان بخواهد احداث شود، آیا از اندیشمندان علوم سیاسی یا جامعه‌شناسی دعوت می‌شود تا اتوبان بسازند و نظر دهند؟»

او در ادامه به توقعاتِ نادرستی که از رشته‌ی علوم سیاسی وجود دارد، اشاره کرد: «باید دید که علوم سیاسی چیست و چه افق‌هایی را ترسیم می‌کند و از دانشجو و مخاطبان خودش چه انتظاری دارد؟ علوم سیاسی حسبِ تعریف یک رشته‌ی تجربی به‌معنای پوزیتیویستی کلمه نیست که از مخاطب و کارورزان آن انتظار این را داشته باشیم که همانند یک متخصص علوم تجربی و طبیعی مسائلی را در آزمایشگاه‌ها به‌گونه‌ای علمی با ابزار مشخص بررسی و تجزیه و تحلیل کند و نتیجه را در قالب فرضیه ارائه کرده و به موارد متعدد تعمیم دهد. از یک دانشجوی رشته‌ی بیولوژی یا پزشکی این انتظار‌ها می‌رود و باید انجام دهد، چون او با ماده و امر بی‌جان سر و کار دارد؛ اما نمی‌توان از یک دانش‌آموخته‌ی علوم سیاسی چنین انتظاری را داشت.»

نوذری اضافه کرد: «در علوم سیاسی موضوعات ما موضوعات انسانی است و کارگزار اصلی انسان است. حتی ساختار‌ها هم ساختار‌هایی هستند که با عناصر انسانی سر و کار دارند، مانند حاکمیت و مذهب که همگی اجزای اصلی‌اش انسان و مهمتر از آن مناسبات انسانی است. در مناسبات انسانی ما با متغیر‌های مختلفی سر و کار داریم که امکان پیش‌بینی را از ما می‌گیرند. برخی انتظاری را از اصحاب علوم اجتماعی دارند که از اصحاب علوم تجربی دارند. ما با چیزی به نام انسان سروکار داریم که رفتارش قابل پیش‌بینی نیست و بنابراین این توقع از علوم سیاسی نمی‌تواند درست باشد.»

این استاد دانشگاه در آخر تعریفی از علمِ سیاست ارائه کرد: «امروزه هر جایی از عرصه‌های اجتماعی را نگاه کنیم، با قامت رعنای سیاست مواجه می‌شویم. اما سیاست در چه چارچوبی؟ سیاست خودش را در قالب زبان قدرت می‌برد و برای همین است که مورگنتا سیاست را در کتاب مانیفست‌گونه‌ی خود چنین تعریف می‌کند: مبارزه و تلاش برای صلح و قدرت.»

چگونه نظمِ نمادین بدن را به مردم دیکته می‌کند؟

محمدرضا تاجیک، عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی در ادامه‌ی نشستِ «ظهور علوم سیاسی در ایران» بر داشتنِ نگاه زیباشناسانه در سیاست تأکید کرد: «به‌عنوان یک دانش‌آموخته فکر می‌کنم که امروز بیش از هر روزی در طول تاریخ ما نیازمند یک نوع نگاه زیباشناسانه به سیاست هستیم که یک نگاه متفاوت است. خیلی معتقدم که باید سیاست را به‌مثابه رمان ببینیم و از این فضا خارج شویم که سیاست علم حکومت و قدرت است.»

او در ادامه برایِ این دیدگاه خود به دلیلی اشاره کرد: «وقتی شما سیاست را علم حکومت تعریف می‌کنید، در واقع می‌پذیرید که اُبژه‌های آن قدرت هستید. عده‌ای سیاست می‌ورزند و عده‌ای سیاسی می‌شوند و نتیجه چنین نگاهی همین است که جنس آن هم از جنس علم است. درواقع به تعبیرِ لکانی شما اقتدار دیگریِ بزرگ را پذیرفته‌اید که نظم نمادین آن تبدیل به سیاست می‌شود و زندگی، زیستن و مردن را به شما دیکته می‌کند. در تمامیِ اعضای بدن شما حضور پیدا می‌کند و به شما می‌گوید چه نگاهی قابل پذیرش هست و چه نگاهی نیست. شما وقتی چنین تعبیری را می‌پذیرید، همین است. اما اگر از دید زیباشناسانه نگاه کنیم، رمان پژواک خنده‌ی خداوند است.»

او همچنین با تأکید بر نگاهِ زیبایی‌شناسانه تعریفی از علمِ سیاست ارائه داد: «سیاست به‌مثابه زیباشناسی، مبتنی بر شدن و خلق مداوم و آفرینش است. سیاست از آن رو که هر لحظه نو می‌شود، سیاست است. سیاست از آن رو که ساختارشکنی می‌کند و بر خود خیانت می‌کند، سیاست است. نهراسید از اینکه در وادی سیاست به سیاست خیانت کنید. سیاست را به‌منزله‌ی امری فیزیکی در نظر نگیرید. سیاست در لحظات زندگی ما ظهور دارد و ما سیاست را می‌سازیم و تعریف می‌کنیم؛ در عین حال که تعریف واحدی برای آن وجود ندارد.»

تاجیک همچنین تولید امر نو در سیاست را مستلزم داشتنِ نگاه زیباشناسانه دانست و گفت: «شاید ما احتیاج داشته باشیم که سیاست را از آینده مطالعه کنیم نه گذشته. شاید نیازمند باشیم که در افق جامعه سیاست را در زمان حقیقی‌اش مطالعه کنیم. زمانی که برای آینده است. آینده موضوع اراده ما است. ما فردا چیزی خواهیم بود که امروز اراده می‌کنیم. اگر می‌خواهید آینده‌ی متفاوتی داشته باشید، رمان و زیبایی‌شناسی یک راه برای شما فراهم می‌کند که می‌توانید در آن سیاست را به‌کار بگیرید و تبدیل به سوژه‌ای شوید که احتیاج به یک دانای کل ندارد که فضا را دیکته کند.»

او در ادامه نتیجه گرفت: «باید به سیاست نگاه زیباشناسانه برای تولید امر نو داشت. ما باید به سیاستی که می‌تواند یک رابطه‌ی تأثیرگذاری و تأثیرپذیری متقابل داشته باشد، فکر کنیم. باید خودمان تولید مفهوم و نظریه کنیم تا بتوانیم نظریه سیاسی ایجاد کنیم که جزوی از راه‌حلِ مشکلات امروز جامعه ما باشد. ما نیازمند این هستیم که با خلاقیت و آفرینش شما دانشجویان و نگاه کردن به سیاست در افق زمان حقیقی‌اش بالاخره سیاستی داشته باشیم که امروز در کف جامعه ما جزوی از راه‌حل بحران‌های موجود باشد.»

این استاد دانشگاه در آخر سخنان خود بیان کرد: «جایی که در دروازه‌ها بسته است، اگر کسی عبور کرد، سیاست‌ورز است. باید جامعه‌ای داشته باشیم که در آن افراد یکدیگر را دوست داشته باشند و همه در آن با هر تفاوتی به‌رسمیت شناخته شوند و رمان این کار را انجام می‌دهد. در ساحتِ رمان ما بازی تکثر‌ها را داریم و انتهای رمان هم همواره یک فضای متکثر باقی می‌ماند و قرار نیست در آخر به یک سامان روشن و وحدت‌یافته برسیم.»

آرزویی برایِ برچیده شدنِ اندوه همگانی

در ادامه‌ی این نشست پس از اینکه محمدعلی حسینی‌زاده، عضو هیئت‌علمی دانشگاه شهید بهشتی از برخی استادان رشته‌ی علوم سیاسی یاد کرد، رضا نجف‌زاده (عضو هیئت‌علمی دانشگاه شهید بهشتی) درباره‌ی دورانی صحبت کرد که دانشگاه شهید بهشتی قطبِ سیاست تطبیقی در ایران محسوب می‌شده است: «من نیز از دکتر قوام که استاد برجسته‌ی نظریه روابط بین‌الملل در همین دانشکده هستند، یاد می‌کنم. دانشگاه ملی قطب سیاست تطبیقی در ایران بود و همچنین قطب سیاست‌گذاری عمومی در ایران هم محسوب می‌شد.»

او با اشاره به تاریخچه‌ی مدرسه‌ی علوم سیاسی در ایران گفت: «مدرسه عالی علوم سیاسی کانون تربیت فکرِ تربیت سیاسی بوده و می‌توانیم ببینیم که بزرگان مدرسی که در این مدرسه حضور داشتند، نظریه‌پردازان برجسته هم بوده‌اند.»

نجف‌زاده در ادامه به کم‌رنگ‌شدنِ نقشِ اندیشمندان علوم سیاسی با ارائه‌ی مثال‌هایی اشاره کرد: «گفتیم که زمانی دانشکده ما قطب مطالعات توسعه سیاسی بود. یکی از مسائلی که امروز به‌عنوان نمونه وجود دارد این است که سیاست‌گذاری در دوران بحرانی امروز بر مبنای کدام عقلانیت سیاسی صورت‌بندی می‌شود؟ سوال دیگر اینکه تربیت سیاسی بر چه مبنایی انجام می‌شود؟ برای مثال تشدید فیلترینگ در فضای مجازی را در نظر بگیریم. آیا هیچ استاد یا اندیشمند سیاسی طرفدار این نوع سیاست‌گذاری بوده است؟»

این استاد دانشگاه اضافه کرد: «وقتی دسترسی جامعه به وی‌پی‌ان بیشتر می‌شود، دسترسی کودکان هم به آن بیشتر می‌شود. نتیجتا دسترسی به دانش‌های رادیکال و اعتراضات رادیکال هم بیشتر می‌شود و افزایش آگاهی‌های رادیکال به‌تربیت نسل شورشی می‌انجامد. این موضوع می‌تواند با مشورت اصحاب سیاست انجام شود که هنوز هم آرزویی بیش نیست.»

برچسب ها: محمدرضا تاجیک
bato-adv
bato-adv
bato-adv