روزنامه جوان در مطلبی به این پرسش پاسخ داد که چرا جمهوری اسلامی بهائیان را از برخی حقوق محروم میکند. به نوشته این روزنامه اگر بهائیان عقاید خود را بروز ندهند میتوانند زندگی عادی داشته باشند.
روزنامه جوان نوشت: با توجه به اینکه نوع حکومت در کشور ایران اسلامی و مبتنی بر شریعت اسلامی است، قوانین و مقررات مختلف از جمله قانون اساسی که قانون مادر کشور است مبتنی بر موازین شرعی تنظیم میشود. موازین شرعی ما نیز نسبت به پیروان ادیان، مذاهب و مکاتب دیگر احکام متفاوتی دارد. ما در رابطه با مسلمانان شیعه و اهل سنت یکسری از احکام داریم، در رابطه با اقلیتهای دینی که از نظر اسلام به رسمیت شناخته شده مثل مسیحیها، زرتشتیها و یهودیها احکام خاص دیگر و در رابطه با پیروان سایر فرق و مذاهب نیز دستهای دیگر از احکام در خصوص آنها صادق است.
احکام پیروان فِرق و مذاهب غیر از اسلام، مسیحیت، یهودیت و زرتشتیان در اسلام ثابت است. اولاً مذهب اینها به رسمیت شناخته نمیشود و صرفاً از یکسری حقوق که تحت عنوان حقوق بنیادین یا حقوقبشر از آن یاد میشود برخوردار خواهند بود. حق برخورداری از دادرسی عادلانه یا حق آموزش وپرورش رایگان برای دانشآموزان آنها و حق اینکه شکنجه یا تفتیش عقاید نشوند از جمله حقوق این افراد است. یعنی همان چیزهایی که در قانون اساسی ما آمدهاست، اما این به این منزله نیست که اینها از حقوق برابری نسبت به مسلمانان و سایر مکاتب برخوردار باشند و طبعاً به دلیل نوع اعتقاداتی که دارند و قطعاً اعتقادات خود را به مرحله ظهور و بروز رساندهاند، حقوق کمتری نسبت به سایر شهروندان خواهند داشت.
نکته دیگر این است که نوع برخورد فرق و مذاهبی غیر از این چهار دینی که بیان شد با نظام اسلامی یکسان نیست. بعضی از فرق و مذاهب نسبت به حکومت جمهوری اسلامی و شیعیان، رویکرد خصمانهای ندارند. درست است که مسلمان، مسیحی، یهودی و زرتشتی نیستند و به تعبیر فقهی غیر اهل کتاب محسوب میشوند، اما از طرف دیگر خصومتی هم با جمهوری اسلامی ایران ندارند. مثلاً بودائیان طرف خصم با نظام اسلامی نیستند. طبعاً حکومت هم با این افراد وارد مقاتله و کارزار نخواهد شد و واکنش خصمانهای علیه آنها نخواهد داشت، اما برخی از فرق را هم داریم که نهتنها غیر اهل کتاب محسوب میشوند، بلکه طرف خصم با نظام اسلامی هم هستند. اینها که بهائیت هم جزو آن محسوب میشود و البته برخی از فقها وهابیت را هم از این جمله محسوب کردهاند، قطعاً اینگونه نیست که نظام اسلامی در خصوص آنها ساکت بنشیند و آنها هر ضربهای را که خواستند علیه نظام وارد کنند و نظام هم در برابر اینها بخواهد واکنشی نداشته باشد.
ما میدانیم که پیروان بهائیت سالیان درازی است که دشمنان نظام جمهوری اسلامی بودهاند. از ابتدا با دشمنان کشور ایران همکاری داشتهاند. اکنون هم با رژیم صهیونیستی همکاری میکنند و مقر آنها در شهر حیفا در سرزمینهای اشغالی است. البته با دیگر دشمنان ایران نیز روابط حسنهای دارند. طبعاً در این شرایط ما اصلاً نمیتوانیم قائل شویم که این افراد از حقوق برابری با دیگر شهروندان برخوردار باشند. بعضاً معتقد هستند که اینها یک فرقه هم نیستند، بلکه یک حزب سیاسی هستند که متخاصم محسوب میشوند و از هیچ ضربهای به نظام جمهوری اسلامی ایران فروگذار نکردهاند؛ بنابراین اینکه ما نسبت به سایر شهروندان جمهوری اسلامی حقوق برابری برای بهائیان در نظر بگیریم، نهتنها از نظر شرع بلکه به لحاظ حقوقی و قانون اساسی پذیرفته نیست و این دسته از افراد از قسمتی از حقوقی که قوانین کشور برای افراد در قانون اساسی یا قوانین و مقررات عادی در نظر گرفته محروم خواهند بود.