مطالعهی جلوههای ثروت در طول اعصار مختلف در درک پیشینهی نابرابری اجتماعی و اقتصادی اهمیت زیادی دارد.
سایتهای باستانشناسی نشان میدهند که طبقات بالای اجتماع در عصر آهن، زندگی در خانههای بزرگتر را آغاز کردند. در آخرین روزهای جمهوری روم، خانوادههای پرنفوذ و قدرتمند ثروتشان را از طریق هنر و ضیافت به نمایش میگذاشتند. لردهای فئودال در قرون وسطی نیز کنترل کامل اقتصادی و سیاسی بر رعیتهایشان داشتند.
به گزارش فرادید، ثروتمند بودن در گذشته به چه شکل بوده است؟ این پرسش چیزی بیش از مقایسهی سبک زندگی میلیاردرهای امروزی نظیر ایلان ماسک با ثروتمندان گذشته مثل مانسا موسی یا مارکوس لیسینیوس کراسوس است. وقتی پیشینهی ثروتِ فردی را مطالعه میکنید، از تاریخ نابرابری درآمد، همینطور پیشرفتهای اقتصادی که به اشراف اجازهی ساختن ثروتهای شخصیشان را داد، مطلع میشوید.
به نقل از پیتر وی. تورچینِ مورخ که برای سردرآوردن از گذشته و حال جوامع به مدلسازی ریاضی متکی است، این تحولات بیشتر گردشی (دورهای) بودند تا خطی؛ سیستمهای مالی جهانی در طول قرنها، الگوهای تکرارشوندهای داشتهاند. به بیان دیگر، شاید نقاط مشترک موسی و ماسک بیش از چیزی باشد که شما فکر میکنید.
هدایای تدفینی از ۱۰۰۰ پیش از میلاد
هدایای تدفین انسانهای ماقبل تاریخ که نشانگر ثروتشان بود
ما اطلاعات زیادی دربارهی زندگی روزمره یا نابرابری درآمد در آغاز عصر آهن نداریم؛ حفاریهای باستانشناسی نشان داده است که گروههای شکارچی-گردآورندهی بدوی از تمدنهای پیچیدهای که پس از انقلاب کشاورزی ظاهر شدند، بیشتر مساواتطلب بودند. محققان دانشگاه دورام با تمرکز روی شرق نزدیک دریافتند که جوامع با عبور از دورهی نوسنگی به عصر آهن بین ۹۰۰ و ۱۲۰۰ قبل از میلاد به شدت نابرابر شدند.
در جوامع کوچک روستایی، بیشتر خانوادهها کم و بیش برابر بودند. با این حال، با شکلگیری نخستین شهرهای بزرگ، آن خانوادهها نیز از نظر شکل و اندازه به شدت تغییر کردند. محققان نه تنها میان اندازه خانواده و ثروت شخصی بلکه میان اندازه و موقعیت اجتماعی-اقتصادی، نفوذ سیاسی و حتی سلامت هم رابطهی مثبت یافتند.
دشوار است که بدانیم نخبگان آن عصر دقیقاً چگونه زندگی میکردند، اما اشیایی که با آنها دفن میشد سرنخهایی را در اختیارمان میگذارد. برای نمونه، افرادی را که باستانشناسان و مورخان باور دارند نخبگان فرهنگ هالشتات بودند و اساساً در ۱۰۰۰ قبل از میلاد در اتریش امروزی متمرکز بودند، گاهیاوقات با کالاهای لوکسی از قبیل ظروف برنزی، سفالهای یونانی و ابریشم وارداتی از شرق دفن میشدند. در کرت باستانی، زنان ثروتمند با عطرهای باارزش و برنز و جواهرات نقره و شوهرانشان با شمشیر و سرنیزه دفن میشدند؛ گنجینههایی که تنها عدهی معدودی از افراد جامعه در حیاتشان توان خرید آنها را داشتند، چه رسد به اینکه با آنها دفن شوند.
ثروتمندان رومی دو هزار سال قبل
شهر پمپی ایتالیا معروف به «شهر سوخته» یکی از دیدنیهای شگفتانگیز کشور ایتالیا است.
شهر پمپئی که زیر قشر ضخیمی از خاکسترِ تولیدشده از فوران کوه وزوویوس در ۷۹ پس از میلاد به شکل باورنکردنی حفظ شده است، مدرکی است که نشان میدهد ثروتمند بودن در دوران تغییر هزاره به چه شکل بوده است. تحلیل دادههای سایتهای باستانشناسی در اطراف آتشفشان نشان میدهد که نابرابری اجتماعی با گذشت زمان بیشتر و امپراتوری روم از نظر فناوری پیشرفتهتر شد.
نمای کلی یک دومِس
اگر یک شهروند ثروتمند اهل پمپئی بودید، نه در یک خانه بلکه در یک دومِس (سرای رومی) زندگی میکردید. یک دومِس معمولی ۳۰۰۰ مترمربع مساحت داشت و معمولاً شامل یک تالار مرکزی، اتاقخوابهای متعدد، اتاقهای نشیمن، اقامتگاه پیشخدمتها (پیشخدمتها نشانهی ثروتمندی در روم بودند)، اتاق مطالعه، باغ پُرگل، نقاشیهای دیواری و مجسمه میشد و البته کشتزارهای زیاد. بسیار زیاد.
یکی از روشنترین نشانههای نخبه بودن در جامعهی پمپی، داشتن آب جاری در دومس خصوصی و حتی گاهیاوقات یک استخر شنای کوچک بود. اگرچه پمپی حدود ۱۰۰ سال قبل از نابودی شهر توسط آتشفشانهای کوه وزوویوس، سیستم لولهکشی گستردهای داشت، بیشتر شهروندان تنها از طریق چشمههای عمومی به آب جاری دسترسی داشتند.
سال ۲۰۱۷، تصویر واضحتری از ثروتمند بودن در پمپی از طریق کتیبهای در یکی از مقبرههای شهر کشف شد. این کتیبه مهمانی چند روزهای را توصیف میکند که برگزارکنندهی آن یک مرد جوان ثروتمند است. در این مهمانی ۴۵۶ مبل راحتی سهطرفه وجود داشت که روی هر مبل ۱۵ نفر مینشستند. مرد جوان ثروتمند از چنان بزرگمنشی و شکوهی برخوردار بود که برای سرگرم کردن مهمانان از ۴۱۶ گلادیاتور دعوت کرده بود تا چندین روز با هم بجنگند.
پیتر تورچینِ مورخ که برای مجلهی ایان مینوشت توضیح میدهد که توزیع ثروت در تاریخ اساساً بر اساس عرضه و تقاضای بازار کار تعیین میشود. اگر مازاد نیروی کار وجود داشته باشد، طبقهی بالا سود میبرد و طبقهی پایین ضعیف میشود. اما زمان کمبود نیروی کار، طبقه پایین سود میبرد، بنابراین شکاف ثروت اندکی کم میشود.
تورچین مینویسد جمعیت روم در قرن نخست پس از میلاد به سرعت گسترش یافت، کار ارزان شد و اعتبار نخبگان رومی زیاد شد تا اینکه طاعون دوباره شمار جمعیت را کم کرد. طاعون کشندهی آنتونین که جان بین ۵ تا ۱۰ میلیون نفر را گرفت با تغییر دستمزدها در یکی از آسیبدیدهترین نواحی یعنی مصر همراه بود.
در دورهی پیش از طاعون آنتونین، پیش از تبدیل شدن روم از جمهوری به امپراتوری، باستانشناسان دریافتند که مردم طبقهی بالای جامعه یقیناً زندگی لوکس بیمانندی داشتند. ثروتمندترین خانوادههای روم که سنای روم محافظ داراییهایشان بود برای به دست آوردن فاخرترین آثار هنری و برگزاری بزرگترین و باشکوهترین مهمانیها در رقابت دائمی بودند.
لردهای فئودال در ۱۰۰۰ پس از میلاد
در خصوص ثروت، تغییرات بین ۱ و ۱۰۰۰ بعد از میلاد به اندازهی تغییرات بین ۱۰۰۰ قبل از میلاد و ۱ بعد از میلاد بود. امپراتوری مقدس روم خودش را رسماً به عنوان قدرت غالب در اروپا ثابت کرده بود و میراث روم باستان را ادامه میداد. امپراتوری مقدس روم یک جامعهی فئودال بود که در آن، خانههای باشکوه از امپراتور زمین میگرفتند و در عوض مالیات پرداخت میکردند و خدمات نظامی در اختیار امپراتوری میگذاشتند. اگرچه صاحبان این خانهها از تجملاتی، چون غذای خوب، هنرهای زیبا و کاخها و ملکهای زیاد بهره میبردند، به احتمال بسیار زیاد باید نقشهای اداری یا سیاسی دیگری را هم ایفا میکردند.
در عوض، صاحبان ملک توافق مشابهی با رعیتهای خود داشتند. رعیتها کشت محصولات اشراف را انجام میدادند و در عوض حق داشتند مقداری از غذایشان را از کاشت در زمینهای آنها تامین کنند. درست همانطور که صاحبان ملک متعهد بودند در زمان جنگ، ارتش در اختیار بالادستانشان بگذارند، رعیت نیز متعهد بود در صورت خواست مالک، اسلحه به دست بگیرد و آمادهی جنگ شود.
به عقیدهی تورچین، کشمکش میان درآمدهای بالا و معمولی لزوماً نباید یک بازی جمع صفر باشد، اما معمولاً هست. زمانی که جمعیت فئودال انگلستان دوبرابر شد، تقاضای کار افزایش یافت، به این معنا که صاحبان زمین میتوانستند مبالغ بیشتری از دهقانان بگیرند و سود کمتری پرداخت کنند و به این ترتیب طلیعهدار «عصر طلایی» برای اشرافسالاری شوند که در طاعون دیگری به نام مرگ سیاه پایان یافت.
بازگشت به زمان حال
تورچین اوایل تحلیل تاریخی خود از ثروت و نابرابری، گفته است که تغییر اجتماعی-اقتصادی لزوماً با عوامل اقتصادی محض برانگیخته نمیشود. فرهنگ هم میتواند بازارها را متحول کند، البته به روشهای غیرمنطقی. نگاه سرمایهداری به موفقیت مالی به عنوان بازتابی از شایستگی بجای شرایط، منجر به شکلگیری فرهنگ نمادینی پیرامون تاجران شده است که در گذشته وجود نداشته است.
وقتی رابطهی میان نابرابری درآمد و مداخلهی بازار کار را تصدیق کنیم، درمییابیم شکاف ثروت در کشورهای غربی بطور قابلملاحظهای پس از جنگ جهانی دوم کاهش یافت و به سطحی رسید که از زمان قبل از جنگ داخلی آمریکا به خود ندیده بود، این شکاف نزدیک به پایان قرن بیستم دوباره شروع به رشد کرد و تا به امروز همچنان ادامه دارد و کسی مثل ایلان ماسک را به ثروتمندان هزارههای قبل نزدیکتر میکند.