تاکید بر اجرای سند تحول و بیتوجهی به نقصهای سند و انتقادهای موجود نشانه همین نگرش از بالا به پایین و بیتوجهی به مشکلات مدرسه است. در طول دهسال گذشته نیز همه وزرای آموزش و پرورش و معاونین آنها بر اجرای سند تحول تاکید کردهاند درحالیکه هیچگاه به انتقاد از سند فوق و نسبت سند فوق با معضلات مدرسه پاسخی ندادهاند.
هممیهن نوشت: پس از یک ماه فعالیت غیرحضوری مدارس، وزیر آموزش و پرورش از بازبودن و حضوری بودن مدارس خبر داد و اعلام نمود که تعطیلی مدارس جز در موارد استثنا ممنوع است. غیرحضوری شدن مدارس و آموزش مجازی در طول سالهای گذشته بهدلایلی مانند کرونا، آلودگی هوا، کمبود گاز و مانند اینها به مسئلهای عادی تبدیل شده و به اذعان بسیاری از صاحبنظران آثار زیانباری بر کیفیت آموزشی گذاشته است و به افت شدید کیفیت آموزشی منجر شده است.
در شرایطی که نهاد مدرسه در بحران بهسر میبرد و وزیر آموزش و پرورش و مسئولان این وزارتخانه فاقد هر طرح و برنامهای برای حل بحرانهای موجود هستند تاکید بر باز بودن هرچند مشکلات آموزش غیرحضوری را کاهش میدهد، ولی گرهای نمیگشاید.
۱۵ دی ۱۴۰۱ گزارشی با عنوان «بررسی روند ترک تحصیل و بازماندگی از تحصیل در آموزش و پرورش (۱۴۰۰- ۱۳۹۳)» از سوی مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی منتشر شد که مهمترین چالش آموزش و پرورش در سالهای اخیر، بهویژه پس از فراگیری بیماری کرونا را مورد بررسی قرار میداد. براساس گزارش فوق بیش از ۹۱۱ هزار نفر در سال تحصیلی ۱۴۰۰- ۱۳۹۹ از تحصیل بازماندهاند و ۲۷۹ هزار دانشآموز نیز ترکتحصیل کردهاند.
همچنین گزارش فوق نشان میدهد طی سالهای ۱۳۹۴ تا ۱۳۹۹ بالاترین نرخ جذب کودکان بازمانده از تحصیل ۳/۵ درصد است، به این معنا که در بهترین شرایط ۷/۹۴ از کودکان بازمانده از تحصیل به چرخه آموزش بازنگشتهاند. فرهنگستان علوم نیز دهم تیر ۱۴۰۱ گزارشی منتشر نموده بود و ضمن بیان دیدگاههای خود در ارتباط با برنامه پنجساله توسعه اقتصادی، اجتماعی، اجتماعی و فرهنگی به وضعیت فعلی آموزش و پرورش نیز پرداخت. براساس گزارش فرهنگستان علوم حدود ۳۰ درصد از جمعیت ۱۸ تا ۲۴ سال تحصیلات متوسطه دوم ندارند و براساس آخرین سرشماری عمومی (۱۳۹۵) ۵۶ درصد از جمعیت کشور فاقد تحصیلات کامل متوسطه بودهاند.
گزارشهای فوق از سوی دو نهاد رسمی منتشر شدهاند و بخشی از نتایج عملکرد آموزش و پرورش را به تصویر میکشند. براساس گزارشهای فوق، آموزش و پرورش با خیل وسیعی از افراد بازمانده از تحصیل و ترکتحصیلکرده روبهرو است که هرچند معضلات اقتصادی تاثیر فراوانی بر آن دارند، ولی نحوه آموزش، برنامه درسی و بیتوجهی به مدرسه بهویژه در مناطق محروم نیز از مهمترین عوامل آن هستند.
از سوی دیگر براساس مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی بیش از ۵۳۰ هزار نفر از افراد لازمالتحصیل در سال تحصیلی فعلی در مقطع متوسطه دوم ثبتنام نکردهاند و گزارش فرهنگستان علوم از این خبر میدهد که میانگین نمرات آزمونهای نهایی پایه دوازدهم در سال تحصیلی ۹۸- ۹۷ حدود ۶/۱۲ بوده است. هردو آمار فوق از کیفیت پایین آموزش در مدارس مقطع دوم، بیکیفیتی هدایت تحصیلی دانشآموزان و گریز دانشآموزان از ادامه تحصیل خبر میدهند.
با وجود آمارهای فوق مسئولان آموزش و پرورش نهتنها برنامهای ندارند که تحت تاثیر فضای موجود با تغییر شکل کنکور همراهی میکنند. درحالیکه با وضعیت فعلی کیفیت آموزشی و هدایت تحصیلی تغییر شکل برگزاری کنکور به دو بار در سال، برگزاری هماهنگ امتحالات سالهای دهم و یازدهم و افزایش نقش سوابق آموزشی در قبولی کنکور دردی را دوا نمیکند و فقط صنعت کنکور را فربهتر خواهد ساخت.
وزارت آموزش و پرورش بهرغم آمارهای موجود اهداف دیگری را دنبال میکند؛ اهدافی که مدرسه را بیش از محلی برای تربیت نیروی همفکر و یک دایره اداری نمیبیند و چشم بر بحرانهای مختلف موجود در مدرسه بسته است. این نگرش از بالا به پایین هیچگونه تخطی از اهداف خود را نمیپذیرد. در طول یکسال گذشته بیشترین تاکید وزیر فعلی آموزش و پرورش و سایر مسئولان وزارتخانه فوق بر اجرای سند تحول بنیادین آموزش و پرورش بوده است.
تاکید بر اجرای سند تحول و بیتوجهی به نقصهای سند و انتقادهای موجود نشانه همین نگرش از بالا به پایین و بیتوجهی به مشکلات مدرسه است. در طول دهسال گذشته نیز همه وزرای آموزش و پرورش و معاونین آنها بر اجرای سند تحول تاکید کردهاند درحالیکه هیچگاه به انتقاد از سند فوق و نسبت سند فوق با معضلات مدرسه پاسخی ندادهاند.
با افزایش مشکلات اقتصادی بر میزان بیسوادی، بازماندگی از تحصیل و افت کیفیت تحصیلی افزوده میشود. ادامه روند فعلی دانشآموزان بیشتری را برای نیل به آرزوهایشان به بیرون از مدرسه سوق میدهد. عمده دانشآموزان در حال تحصیل نیز بدون رغبت به ادامه تحصیل میپردازند که معدلهای دانشآموزان پایه دوازدهم گواه بارز آن است.
رشد تعداد بازماندگان از تحصیل و ترک از تحصیل از یکسو و عدم پاسخگویی مدرسه به نیازهای دانشآموزان از سوی دیگر بهتدریج در حال تبدیل کردن مدرسه به نهادی حاشیهای است. باز بودن مدارس و فعالیت مدرسه میتواند از مشکلات مربوط به آموزش غیرحضوری جلوگیری کند، ولی تا زمانی که معضلات اساسی مدرسه بهرسمیت شناخته نشود و رویکرد مسئلهمحور به مدرسه وجود نداشته باشد، تحولی ایجاد نمیگردد؛ با ادامه روند فعلی آیا باز بودن مدرسه مهم است؟